eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
42.1هزار عکس
18.3هزار ویدیو
372 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
نگاهی مختصر به زندگی شهید 🌱 نام و نام خانوادگی : باقر کاظمی نام پدر:علی تاریخ تولد :۱۳۴۸/۳/۱ محل تو
شبتون شهدایی ✨ وضوقبل‌خواب‌یادتون نره🙂✨ حلال‌کنید اگه‌خستتون‌کردیم🦋 التماس‌دعا🌿 یاعلی✋🏻🙂✨
وعلیکم السلام عزیز شهدا ان شاءالله که می طلبن و میرید😊
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
♥️ شکر خدا که در زلال روشن محبت شما ، سپیده دمان دیگری آغاز شد ... شکر خدا که امروز هم زبانمان با سلام بر آستان پرکبوترتان گشوده شد ... شکر خدا که قلبمان پر از عطر یاد زهرایی و معطر شماست ... شکر خدا که با شما زنده ایم 🌤الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّڪَـــ‌الْفَـــرَج🌤
📆 امروز جمعه متعلق است به: 🔅 صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكری عليهما السّلام •❀•الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 📿 ۱۰۰ مرتبه
❣ 📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمآءَ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که با آمدنت حجّت را بر اهل زمین و آسمان تمام می کنی. 🌱سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین و آسمان غرق نور خواهد شد. 📚 بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص ۱۱۷
منتظر مانند كسى است كه در ركاب خدا كشيده است و از ايشان مى كند .
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 💐 ضمانت پيروزي اين انقلاب تاكنون خون شهداي پاك و وارسته بوده و هست. ادامه اين راه خونبار راه پيروزي نهايي و در نهايت سپردن آن به صاحب اصلي اش حضرت بقيه الله اعظم (عج) احتياج به خونهاي پاك و مقدس ديگري دارد . 🌹 🕊 🌹 🌹 💐 🇮🇷 🌹 🇮🇷 🌼 🇮🇷 🌺 🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🌹
🌴💐🌺🌸🌺💐🌴 حالا بیا که آمدنت آرزوی ماست بغض هزار جمعه میان گلوی ماست یا صاحب الزمان به خدا ذکر ما تویی وقتی که «یاحسین» همه ، های و هوی ماست . سلامتی و تعجیل در فرج 🌴 🌺💐
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹 سال ۷۳ بود كه همراه بچه ها در منطقه والفجر مقدماتى فكه كار می‌كرديم. ده روزى بود كه براى كار، از وسط يك ميدان مين وسيع رد می‌شديم. ميان آن ميدان، يك درخت بود كه اطراف آن را مين هاى زيادى گرفته بودند. روز يازدهم بود كه هنگام گذشتن از آنجا، متوجه شدم يك چيزى مثل توپ از كنار درخت غلت خورد و در سراشيبى افتاد پايين. تعجب كردم. مين هاى جلوى پا را خنثى كرديم و رفتيم جلو. نزديك كه رفتيم، متوجه شديم جمجمه يك شهيد است. آن را كه برداشتيم، در كمال حيرت ديديم پيكر اسكلت شده دو شهيد پشت درخت افتاده و اين جمجمه متعلق به يكى از آنهاست. دوازده سال از شهادت آنان می‌گذشت و اين جمجمه در كنارشان بود ولى آن روز كه ما آمدیم از كنارش رد شويم و نگاهمان به آنجا بود، غلت خورد و آمد پايين كه به ما نشان دهد آنجا، وسط ميدان مين، دو شهيد كنار هم افتاده اند. راوی : شادی روح و 🕊🌹