eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
42.1هزار عکس
18.3هزار ویدیو
373 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
کان الصادق (ع) لا یسجد الا على تربة الحسین (ع) تذللا لله و إستکانة الیه. رسم حضرت امام صادق (ع) چنین بود که : جز بر تربت حسین (ع) به خاک دیگرى سجده نمی کرد و این کار را از سر خشوع و خضوع براى خدا مى‏کرد. 🌹 🏴🌴
🌹🇮🇷🥀🏴🥀🇮🇷🌹 💐 ای مسئولین ، پیروی از امام ، راهي است كه براي پيروزي انقلاب اسلامي بايد رفت و آنهائي كه عقب مانده و در اين راه از امام عقب مي‌افتند ، ضرر مي‌كنند . نكند كه حب جاه و مقام شما را بگيرد كه این ، انسان را به گمراهي مي‌كشاند 🌹 🕊 🌹 🌹 یاد و خاطره گرامی باد 🇮🇷 🏴🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 قائم مقام فرمانده گردان 157لشکر32انصارالحسین(ع) اگر شعور و آگاهى ما به جايى برسد كه مفهوم را درك كنيم، خواهيم دانست كه هر مرگى جز واقعى و خالصانه، خسران است . شادی روح و 🌹 🥀🕊
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 بچّه‌ها محاصره شده بودند؛ نیروهای پشتیبانی نمی‌توانستند کمک برسانند . همه تشنه و گرسنه بودند . هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد . در همین لحظه، بچّه‌ها را دیدند که با قدم‌های استوار به طرف «تپّه‌های بازی دراز» می رود . تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد . «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خواندن . مدّتی طول کشید تا به رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از برداشت و به خاک افتاد . نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست . نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید . باران، شروع به باریدن کرد... 🥀 🌹🕊
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 وقتی اولین قالب را که انداخت توی تانکر، صدای یکی بلند شد که از کله سحر تا حالا ایستادیم برای دو قالب یخ. مگر نوبتی نیست؟ علی گفت: اول نوبت گلوی تشنه پسر فاطمه (س). با صاحب کارخانه شرط کرده بود که اول یخ تانکر نذری را می دهد بعد بقیه را. با خط نه چندان خوبش هم روی تانکر نوشته بود سلام بر گلوی تشنه حسین (ع) 📚 🏴 🕊🌹
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 گـفت : آقای امينـی جـايگاه من تـوی سـپاه چيـه؟ سـئوال عجـيب و غـريبی بود! ولی ميدانستم بدون حـكمت نيست. گفتـم : شما فـرمانده‌ی نـيروی هـوايی سپاه هستين سـردار. به صـندلی‌اش اشـاره كرد. گـفت : آقای امينی، شـما ممكنه هيچ وقـت به اين موقـعيتی كه مـن الآن دارم، نرسـی؛ ولی مـن كه رسيـدم، به شما ميگـم كه ! آن وقـت‌ها محل خـدمت من، لشكر هشـت نجف اشـرف بود. با نيروهـای سـرباز زياد سر و كـار داشـتم. سردار گفـت : اگر توی پادگـانت، دو تا سـرباز رو نمـازخـون و قرآن خون كـردی، اين بـرات می‌مـونه ؛ از اين پسـت‌ها و درجـه‌ها چـيزی در نمـی‌آد! 🌹 🌴🥀
🌹🕊🏴🥀🏴🕊🌹 ... بہ جامانده ها ... هنوز هم مےدهند اما بہ اهــل درد نه بے خیال ها فقط دم زدن از افتخار نیست ... باید زندگےمان ، حرفمان ، نگاهمان ، لقمه هایمان ، رفاقتمان هم بوی بگیرد ... شادی روح و 🥀🥀🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀 #وقایع_بعد_از_عاشورا #و_شهادت_امام_حسین_ع #قسمت_هجدهم #ورود_اهل_بیت_ع_به_شام نقل شده که
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀 در شام نیز اسرای آل محمّد صلی الله علیه و آله را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید می‌گذارند و این صحنه از سوزناک‌ترین صحنه‌هایی است که برای امام سجاد (ع) و خانم زینب (س) اتفاق می‌افتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت می‌کند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در آن مجلس به لب‌های مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران می‌زند، گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه می‌دهد و این جسارت بزرگ را می‌کند دختر امام حسین (ع) به نام فاطمه را از یزید به کنیزی می‌خواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب روبرو می‌شود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب (س) و یزید خانم زینب (س) خطبه‌ای در مجلس یزید ایراد می‌کنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره می‌کند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار می‌کند . اسرای آل محمّد صلی الله علیه و آله در مدتی که در شام بودند بنابر روایتی در یک خرابه به صورت زندانی نگهداری می‌شدند و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد (ع) را شهید کند که حضرت زینب (س) مانع می‌شدند . ... 🥀 🌹🏴