جلوه های خاص کمال
محمود فردی خوش اخلاق و صبور بود. نماز اول وقت وی را می توان از جلوه های خاص عرفانی اش به حساب آورد، که کمتر افرادی این توفیق را می یابند. این شهید بزرگوار، فعالترین فرد برای شرکت در مراسم مذهبی و عزاداری ائمه اطهار(ع) بود. علاقه خاص به حضرت امام رضا (ع) از جمله مسائلی بود که موجب می شد تا هر از چند گاهی برای زیارت آن حضرت راهی مشهد مقدس شود. دقت عمل او در کارهای واجب، از دیگر جلوه های کمال وی محسوب می شد.
اطاعت از رهبر
شهید محمود زراعتکار، تا سن 14 سالگی در زادگاهش زندگی کرد و بعد از آن جهت اشتغال به کار راهی تهران شد. با شروع تظاهرات، وی نیز مانند سایر مردم که علاقمند به اسلام بودند، پیام های حضرت امام(ره) را می شنید و در عمل به آن کوشش می کرد. از جمله فعالیت های مهم، شرکت در بسیج مدرسه رضوی تهران بود. محمود پیرو امام(ره) و ایشان را رهبری عادل و فقیهی بزرگ می دانست و به همین جهت از او اطاعت می کرد و اطاعت از امام را به دیگران نیز سفارش می کرد. علت رفتن به جبهه اش نیز همان اطاعت از مقام ولایت و رهبری بود .
پس از مدتی، از طریق پایگاه بسیج رضوی به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد. سرانجام روز بیست و سوم فروردین ماه 1362 حین عملیات والفجر2 در منطقه فکه به فیض شهادت نایل شد. از این شهید بزرگوار دو فرزند، یک دختر و یک پسر به یادگار مانده است. روحش شاد و یادش گرامی .
منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
#شهید_محمود_زراعتکار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀
1_6906923254.mp3
4.37M
باهم بشنویم🎧
🎼پرندهای که مقصدش پرواز است
از ویرانی لانهاش نمیهراسد...💔
👤شهید آسید مرتضی آوینی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#حدیث_روز
#پیامبر_اکرم_ص
لاتَغْفُلْ عَن قِراءَةِ القُرآنِ فَإنَّ القُرآنَ یحیی القُلُوبَ وَینْهی عَنِ الفَحشَاءِ وَالمُنْكَرِ
از خواندن قرآن غافل مشو ، زیرا قرآن دل را زنده می کند و از فحشا و زشت کاری و ستم بازمی دارد.
میزان الحکمه،حدیث ۱۶۵۰۳
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
ای رهروان توحيد ، بدانيد تنها زماني مي توان در كنار انقلاب زندگي كرد و اسلام را ياور بود كه پيرو خط امام بوده و كمترين انحرافي از خط او كه خط الله است پيدا نكنيد، تنها مطيع امر او باشيد و قدم به قدم به دنبال او در حركت باشيد .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #سیدمجید_حسینی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌺 💐🌼
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺
#کرامات_شهدا
زماني بچه ها در #شلمچه پيكر يكي از #شهدا را كه از نيروهاي #غواص بود، كشف كردند....
اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند #پلاك آن #شهيد بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: #پلاك_شهيد كه پيدا نشد، پس پيكر #شهيد را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم.
صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك #غواص بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟»
من گفتم دنبال #پلاك_شهيدي مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، #پلاكش را هم پيدا مي كنيد».
صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك #شهيد را هم پيدا كردند.
راوي :
#بسيجي_گمنام
شادی روح #امام_راحل و شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐 🌺🍀
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
#شهیدانه
#وعده_ما_بهشت
یکی از فرماندهان جنگ روایت میکند:
خدا رحمت کند «حاج عبدالله ضابط» را.
برایم تعریف میکرد خیلی دلم میخواست #سید_مرتضی_آوینی را ببینم.
یک روز به رفقایش گفتم، جور کنید تا ما #سید_مرتضی را ببینیم .
خلاصه نشد.
بالاخره آقا #سید_مرتضی_آوینی توی فکه روی مین رفت و به آسمونها پر کشید.
تا اینکه یک وقتی آمدیم در منطقه جنگی با کاروانهای راهیان نور.
شب در آنجا ماندیم.
در خواب، #شهید_آوینی را دیدم و درد و دلهایم را با او کردم ...
گفتم #آقا_سید
خیلی دلم میخواست تا وقتی زنده هستی بیایم و ببینمت، اما توفیق نشد.
#سید به من گفت "ناراحت نباش فردا ساعت ۸ صبح بیا سر پل کرخه منتظرت هستم".
صبح از خواب بیدار شدم.
منِ بیچاره که هنوز زنده بودن #شهید را شک داشتم، گفتم:
این چه خوابی بود، او که خیلی وقت است #شهید شده است.
گفتم حالا بروم ببینم چه میشه.
بلند شدم و سر قراری رفتم که با من گذاشته بود، اما با نیم ساعت تأخیر، ساعت ۸:۳۰. دیدم خبری از #آوینی نیست.
داشتم مطمئن میشدم که خواب و خیال است. سربازی که آن نزدیکیها در حال نگهبانی بود، نزدیک آمد و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم: بله، با یکی از رفقا قرار داشتیم.
گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهایش جوگندمی است.
محاسنش هم اینجوری است.
گفت: رفیقت آمد اینجا تا ساعت ۸ هم منتظرت شد نیامدی، بعد که خواست بره، به من گفت: کسی با این اسم و قیافه میآید اینجا، به او بگو #آقا_مرتضی آمد و خیلی منتظرت شد، نیامدی. کار داشت رفت اما روی پل برایت با انگشت چیزی نوشته، برو بخوان.
رفتم و دیدم خود #آقا_مرتضی نوشته:
#آمدیم_نبودید
#وعدۀ_ما_بهشت
#سید_مرتضی_آوینی
🌹🕊🌹