eitaa logo
خودکاوی
128 دنبال‌کننده
249 عکس
179 ویدیو
47 فایل
الهی ، ... در شگفتم از آنکه کوه را می‌شکافد تا به معدن جواهر دست یابد و خویش را نمی‌کاود تا به مخزن حقایق برسد ... علامه ذوالفنون حسن زاده آملی
مشاهده در ایتا
دانلود
مسیر لذت فقط از عزت تامین می‌شود نقص و رشد و لذت پیوستگی دارد
دور شدم از این و آن با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم . سرمه نمی‌ برم به چین ، قند و شکر نمی‌ خرم نقره و زر نخواستم ، صاحب کیمیا شدم . بار شتر گذاشتم ، وقف تو هرچه داشتم دانه ی عشق کاشتم ، در قفست رها شدم . با تو جرس به هر نفس ، مصرع عاشقانه است با تو پر از قصیده‌ ام ، با تو غزل سرا شدم . ” ای که ملول می‌ شوی از نفس فرشته‌ ها “ باور من نمی‌ شود ، هم نفس خدا شدم . سفره ی دل برای من باز کن ، آیه‌ ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمه ی حرا شدم . قطره من فرات شد ، ذره‌ ام آفتاب شد پیش تو سیدالبشر ، سیده النسا شدم . پشت سرت من و علی قامت عشق بسته‌ ایم تو همه مقتدا شدی من همه اقتدا شدم . من به تو دست یا علی داده‌ ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم . لحظه ی آخرین غزل ، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل ، با تو دوباره ” ما ” شدم
دوم فروردین ۱۴۰۳ دکتر شیروانی ۱.mp3
28.34M
سخنرانی دوم فروردین ۱۴۰۳ نگاه معنایی بر در قرآن این جلسه: بررسی دلیل خوانش مجدد این داستان ها و حکایت
❇️یه وقتهایی داستان های،قرآن را می‌خوانیم برای اینکه دیگران نگویند ، مسلمانی و ندانستن این داستان برای شما نقص هست یا می‌خوانیم برای ثوابش و ... یا اینکه قراره ، مرور این داستانها ، به نحو شفاف و اکنون ، در متن زندگی من، خودش را نشان بدهد و وارد فضای عملیاتی در اکنون شود
سلام و عرض ادب طاعات قبول امروز از نماز ظهر در خدمت شما عزیزان هستیم در مورد بازخوانی معنایی در قرآن صحبت خواهند کرد و این جلسه داستان قرار بر این گذاشتیم بعد از سخنرانی استاد ، کمی بیشتر بمانیم در جلسه و با حضور اساتید بزرگوار خانم امینی و خانم سلیمی ، مباحثه ی کوتاهی و طرح سوال و جواب اگر فرصت میکنید و سوال دارید برای بعد از جلسه تشریف داشته باشید🙏
جلسه دوم بررسی در قرآن در صحابه کم بدی حافظ کسی گرچه شوقی بود جانشان را بسی زانک چون مغزش در آگند و رسید پوستها شد بس رقیق و واکفید قشر جوز و فستق و بادام هم مغز چون آگندشان شد پوست کم مغز علم افزود کم شد پوستش زانک عاشق را بسوزد دوستش وصف مطلوبی چو ضد طالبیست وحی و برق نور سوزندهٔ نبیست چون تجلی کرد اوصاف قدیم پس بسوزد وصف حادث را گلیم ربع قرآن هر که را محفوظ بود جل فینا از صحابه می‌شنود جمع صورت با چنین معنی ژرف نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف در چنین مستی مراعات ادب خود نباشد ور بود باشد عجب اندر استغنا مراعات نیاز جمع ضدینست چون گرد و دراز خود عصا معشوق عمیان می‌بود کور خود صندوق قرآن می‌بود گفت کوران خود صنادیقند پر از حروف مصحف و ذکر و نذر باز صندوقی پر از قرآن به است زانک صندوقی بود خالی بدست باز صندوقی که خالی شد ز بار به ز صندوقی که پر موشست و مار حاصل اندر وصل چون افتاد مرد گشت دلاله به پیش مرد سرد چون به مطلوبت رسیدی ای ملیح شد طلب کاری علم اکنون قبیح چون شدی بر بامهای آسمان سرد باشد جست وجوی نردبان جز برای یاری و تعلیم غیر سرد باشد راه خیر از بعد خیر آینهٔ روشن که شد صاف و ملی جهل باشد بر نهادن صیقلی پیش سلطان خوش نشسته در قبول زشت باشد جستن نامه و رسول
سوره شعرا آیه ۱۱۱ قَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لَكَ وَٱتَّبَعَكَ ٱلۡأَرۡذَلُونَ قوم نوح] گفتند: آیا به تو ایمان بیاوریم و حال آنکه فرومایگان از تو پیروى کرده‌اند؟
۳ فروردین۱۴۰۳ استاد شیروانی جلسه دوم-۱.mp3
20.72M
سخنرانی سوم فروردین ۱۴۰۳ نگاه معنایی بر در قرآن این جلسه:
سلام و عرض ادب طاعات قبول امروز روز آخر جلسات ماست و از نماز ظهر در خدمت شما عزیزان هستیم در مورد بازخوانی معنایی در قرآن صحبت خواهند کرد و این جلسه حکایت
https://telewebion.com/episode/0xc25208f برای دیدن صحبت های پخش شده ی از شبکه ی اصفهان در تلویبیون ، روی لینک بالا کلیک بفرمایید
❇️جلسه سوم _ ۴ فروردین ۱۴۰۳ فراق وصال امید و نا امیدی همه مقصد هستند عاشقی کن بیخیال وصل و هجران ای عزیز گاه گاهی جاده ها از شهر مقصد بهترند...
❇️جلسه سوم _ ۴ فروردین ۱۴۰۳ ۷۸ سوره انعام فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَٰذَا رَبِّي هَٰذَا أَكْبَرُ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ پس چون خورشید درخشان را دید گفت: این است خدای من، این بزرگتر است. چون آن هم ناپدید گردید گفت: ای قوم من، من از آنچه شما شریک خدا قرار می‌دهید بیزارم ❇️حرّیت و آزادی در خداجویی عزت قطعا از حرّیت به وجود می آید ❇️هیچ چیزی وقتی به وجود آمد دیگر عدم نمی‌شود پس غروب برای خورشید و ماه معنایی ندارد ❇️اولین و مهم ترین پیام پیامبران این هست: به وحی خودت برس _ به بعثت خودت برس ....
سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز ، عزیزانی که علاقمند به شنیدن ادامه ی مباحث دکتر شیروانی هستند .... 🌹 ان شا ء الله روز یک شنبه از نماز ظهر در محضر استاد شیروانی هستیم ، آدرس : خیابان کهندژ ، کوچه ۱۴ بن بست اول دست راست منزل دوم منتظر حضور سبزتان هستیم 🌱🌺🌱🌺🌱
استاد شیروانی جلسه سوم _۴ فروردین ۱۴۰۳ .mp3
18.54M
سخنرانی چهارم فروردین ۱۴۰۳ نگاه معنایی بر در قرآن این جلسه:
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فروردین ۱۴۰۳ نگاه معنایی بر ❇️این جلسه حکایت
۵ فروردین ۱۴۰۳ نگاه معنایی بر ❇️این جلسه حکایت شفاعت ، هم معنی فرار از دغدغه مندی نیست انسان بی مسأله، انسان کال و خام بیرون می‌آید سوره قصص آیه ۷۹ فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ ۖ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ آن‌گاه قارون (روزی) با زیور و تجمل بسیار بر قومش در آمد، مردم دنیا طلب (که او را دیدند) گفتند: ای کاش همان قدر که به قارون از مال دنیا دادند به ما هم عطا می‌شد که او بهره بزرگ و حظّ وافری را داراست ، اهل نمایشگری بود ، همه ی داشته های خود را نمایش میداد و در تعادل نبود ، تعادل نیاز و خواست نداشت خودِمادی پیشرفت می‌کند ولی خودِمعنوی پیشرفت نمی‌کند، بعد از یک مدتی باعث می‌شود خودِمادی هم دیگه پیشرفت نکند مالی که در قانونِ تدریج و قاعده مندی و اصول به دست نیامده ، و در استثناها به دست آمده، خودِ معنوی را تخریب میکند انسان تا میتونه بکنه در زمینِ خودش ، یعنی در خودِمادیِ خودش فرو رفت معنوی _دفتر دوم: داستانِ قصهٔ باز پادشاه و کمپیر زن (پیرزن) ✨بازِ اِسپیدی به کمپیری دهی او بِبُرَّد ناخُنش بهرِ بِهی ✨ناخنی که اصلِ کارَست و شِکار کورِ کمپیری بِبُرَّد کوروار ✨که کجا بودست مادر که ترا ناخنان زین سان درازست ای کیا ✨ناخن و منقار و پرَّش را برید وقتِ مِهر این می‌کند زالِ پلید ❇️پیرزن، ناخن و منقارِباز را برید ✨چونک تتماجش دهد او کم خورد خشم گیرد مهرها را بر درد ❇️تتماج : آش ، پیرزن به باز آش داد ولی باز، آش را نمیخورد ✨که چنین تتماج پختم بهر تو تو تکبر می‌نمایی و عتو ✨از غضب شربای سوزان بر سرش زن فرو ریزد شود کل مغفرش ✨اشک از آن چشمش فرو ریزد ز سوز یاد آرد لطف شاه دل‌فروز ❇️باز به یادش افتاد الطاف شاه را ✨زان دو چشم نازنین با دلال که ز چهرهٔ شاد دارد صد کمال ❇️یادش اومد که سرِشانه ی شاه، همیشه غرق چشمان پادشاه بود ولی نا امید نمیشد ✨می‌چکید آن آب محمود جلیل می‌ربودی قطره‌اش را جبرئیل ❇️آنقدر این اشک با ارزش بود که جبرئیل اشکش را جمع میکرد ❇️تا اینکه بالاخره شاه گشت و باز را در خانه ی پیرزن پیدا کرد مثنوی معنوی _ دفتر چهارم: ✨روز شه در جست و جو بی‌گاه شد سوی آن کمپیر و آن خرگاه شد ✨دید ناگه باز را در دود و گرد شه برو بگریست زار و نوحه کرد ❇️شاه شروع به گریه کرد: نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم... ✨باز می‌مالید پر بر دست شاه بی‌زبان می‌گفت من کردم گناه ❇️یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم؟ ✨باز گفت ای شه پشیمان می‌شوم توبه کردم نومسلمان می‌شوم ✨گرچه ناخن رفت چون باشی مرا بر‌کنم من پرچم خورشید را ✨ورچه پرم رفت چون بنوازی‌ام چرخ بازی گم کند در بازی‌ام ❇️باز به پادشاه گفت اگر من را دوباره نوازش کنی، با همین ناخن های کنده شده ، خورشید را برای تو شکار میکنم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجرای خصوصی《ماهور》 خواننده: پیانو: اردشیر روحانی خمر من و خمار من باغ من و بهار من خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود برگرفته از آرشیو شخصی "محمد افتخاری"
سلام عرض ادب این جلسه تا روز چهارشنبه ادامه دارد تشریف بیارید و استفاده بفرمایید 🌷
لوکیشن جلسات استاد تا چهارشنبه هر روز از نماز ظهر
استاد شیروانی۶ فروردین ۱۴۰۳ ؛.mp3
16.72M
۶ فروردین ۱۴۰۳ 🍂عواملی مثل : طبیعت تعاملات هنر موسیقی و ... انسان را برمی‌گرداند ، از خودِمادی به خودِمعنایی و خودِ آرام ما ، که از ما دور شده است . گاهی قرائت معنوی از یک فعل گم می‌شود و دیگر آن فعل ابتهاج در ما ایجاد نمی‌کند 🍂جهان برای ماندگاری شیرینی اش، نیاز به تلخی دارد ❇️ داستان پیرمردی که می‌خواهد بهرام را ببیند و به او میگوید که در بیابان گنجی را پیدا کرده است، بهرام دستور داد کارگر آوردند و زمین را کندند تا به گنج عظیمی رسیدند که مهر جمشید شاه بر آن گنج بود ، بهرام شاه تا این مهر را دید گفت: ✨ز گنجی که جمشید بنهاد پیش چرا کرد باید مرا گنج خویش؟ ✨هر آن گنج کان جز به شمشیر و داد فراز آید آن پادشاهی مباد گنجی که بدون تلاش به دست من بیاد باهاش نمیشه پادشاهی و عزت به دست آورد ✨به ارزانیان ده همه هرچ هست مبادا که آید به ما برشکست این گنج را به انسان های کم ارزش ببرید بدهید ، از دارایی غیر کوششی اگر چیزی بدست آورم، آغازگر فساد برای من هست ✨چرا گنج آن رفتگان آوریم وگر دل به دینارشان گستریم ✨وزان جایگه شد سوی گنج خویش که گرد آورید از خوی و رنج خویش ❇️از دیگران کمک بگیریم برای پیدا کردنِ خودمون نباید برویم در خودِ دیگران بنشینیم