موفقیت کامل در دو چیز است؛
۱. داشتن هدف درست
۲. اراده و استقامت برای
رسیدن به ان هدف
«اگر مردم در راه راست ایستادگی کنند،
بیتردید اب گوارائی به ایشان بنوشانیم.»
سوره جن ایه ۱۶
@marzieh_soltani
.....
تویی که چشمت را پا برهنه
میفرستی دنبال ناموس مردم!
و دخترک ساده دل را به نام عشق ،
پای منقل هوسبازیات
دود میکنی !
فقط یادت باشد ک چشم چرانیِ
ابن ملجم او را قاتل علی کرد !
باور نداری از قُطام بپرس👌
@marzieh_soltani
شیطان دشمنی خستگی ناپذیر
«ای فرزندان ادم! مبادا شیطان
شما را بفریبد؛ چنانکه پدر و مادر
شما را از بهشت راند.»
سوره اعراف آیه ۲۷
مهمترین هدف شیطان دور کردن
انسان از صراط مستقیم است.
شیطان مانند دوستی مهربان
زیباییهای اطراف را جلوه میدهد
تا انسان را از هدف اصلی دور کند.
@marzieh_soltani
«هر گروهی را جهتی است که رو
سوی ان می کند، پس با کارهای
خوب بر یکدیگر سبقت بگیرید.»
سوره بقره ایه ۱۴۸
دنیا صحنه رقابت است.این رقابت
میتواند بر سر متاعی فانی و زودگذر
باشد یا متاعی پایدار. برای هر دوتا
نیاز به تلاش وافر است.عقل سلیم
میگوید :بهتر است به دنبال متاع پایدار
باشی تا متاع ناپایدار هم در ید قدرت
تو باشد.
@marzieh_soltani
یکی از معضلات جامعه ما تمسخر
افراد نسبت به یکدیگر است.
تمسخر به خاطر قیافه ، قد، لباس،
لهجه،رنگ پوست، فقر و ....
در اسلام ملاک ارزش انسان ها به
تقوا و عمل صالح است و کسی حق
مسخره کردن دیگری را ندارد حتی
گنهکاران را، چه بسا او توبه کند و
به رستگاری برسد.
«نباید قومی قوم دیگر را مسخره کند ،
شاید انها بهتر از شما باشند.»
(سوره حجرات ایه ۱۱۹)
@marzieh_soltani
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شوخیهای عاشقانه امیرالمومنین(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)
🌏 #تخریبچی👇
🆔 @takhribchi110
※ مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۱
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز اول | عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی
※ عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد. در قیام مختار ابتدا به قیامکنندگان پیوست؛ اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت.
✘ پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد.
نقل است که امام حسین(ع) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمهای دید و پرسید که آن از کیست؟
گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی.
امام(ع) کسی را نزد او فرستاد، تا او را به یاری اردوی امام(ع) دعوت کند، ولی او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(ع) رساند.
پس از آن امام حسین(ع) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و نشست و خدا را سپاس گفت، و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه میکند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته میشوم، و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافتهام.»
حسین(ع) از او روی برگرداند و فرمود: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند:
«و ما کنت متخذ المضلین عضدا؛ ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.»
«اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم میاندازد و هلاک میشود.»
ــــــــــ
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی جهت دنبال برهان و کلام و منطقیم
چای بعد از روضه کافر را مسلمان میکند
🥀 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللَّه ِالْحُسَیْن