eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
435 دنبال‌کننده
252 عکس
19 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 در آستانۂ شب قدر 🏴🍃 میان بندگانت بدتر از من نیست... تنها من! تو دستم را گرفتی و اسیر دستِ دنیا... من گنهکارم؛ به تاثیرِ دعاهایم امیدی نیست گمانم فاصله افتاده از درگاهِ تو، تا من تو در دستانِ پینه بسته، در اشک یتیمان و به دنبالِ تو میگردم چرا عمریست اینجا من؟! چه برکت دادی و شد سفره ام رنگین و رنگین تر ندانستم اگر چه حرمتِ نان و نمک را من به جایِ آبرو ریزی همیشه آبرو دادی فقط شرمنده ام کردی! نمیدانم که آیا من- تو را آنگونه که باید عبادت کرده ام یا نه! مبادا بندگی کرده ست جنّ و إنس، إلّا من پُر از خوف و رجایم، کار دستم داده عصیانم چه محتاجم به غفرانِ تو بیش از پیش ترها من شبِ قدر است و بیمارِ گناهم؛ گوشۂ چشمی تویی «نِعمَ الطّبیب» و سخت محتاجِ مداوا من إلهي لاتؤدّبني... نبینم خشم و قهرت را عذابم کن ولی یک لحظه سرسنگین نشو با من! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
شد بر سرِ حق؛ زخم ِ عمیقی ایجاد در مسجد کوفه دفن شد عدل و داد شمشیر به شیرازۂ قرآن خورد و ارکانِ هدایت به تزلزل افتاد! #تهمدت_والله_أرکان_الهدی #فزت_و_رب_الکعبه #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🏴🍃 نذر شهادت اوّل مظلوم عالم 🍃🏴 اگر قصد خدا خلق امامُ ٱلعالمین باشد دقیقا کعبه باید نقطهٔ ثقل زمین باشد رکوعش کوه بخشش بوده وقتی روی انگشتر کسی چون حاتم طایی رکابش را نگین باشد عقیل از هرم آتش باورش می شد علی(ع) باید که در تقسیم بیت المال سرشار از یقین باشد غمش را ریخته در عمق چاه ِ بغض وقتی که گلویش زخمی از صد استخوان آتشین باشد تصور کن دل از نیش زبان پُر باشد و عمری به جای یار، خیل ِ مارها در آستین باشد نمکدان را شکستند و نمک بر زخم پاشیدند کمک کردند امامی سال ها خانه نشین باشد مصادف شد شهادت با نزول وحی این یعنی؛ به این قران علی(ع) باید امیرالمؤمنین باشد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
تا اینکه شود کوهِ گناهانت کاه میخواهی اگرپاک شوی در این ماه بایدکه قسم دهی خدا را با اشک لب تشنه فقط به حضرت ثارالله! #ألسلام_علیک_یاسیدالعطشان #بألحسین_إلهی_ٱلعفو #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🌺🍃 به امید آمرزش 🍃🌺 تو راهم دادی و دارم دو چشمانِ تر از اینجا کجا را دارم آقاجان؟! کجا را بهتر از اینجا؟! نوشتی سردرِ هیئت؛ نجاتم میدهد عشقت رسیدم توشه بردارم برای محشر از اینجا خدا را شکر در کارم گره افتاد و برگشتم به لطفت سردرآوردم دوباره آخر از اینجا پرِ پرواز لازم داشتم محضِ طوافِ تو گرفتم مثل فطرس عاقبت بال و پر از اینجا میانِ روضه تحویلم گرفتی بینِ خوبانت قسم خوردم نخواهم رفت جایِ دیگر از اینجا تو هستی «سیدالعطشان» و من سیراب از داغت دلم آتش گرفت و آب؛ شد شعله ور از اینجا به دستانت سپردم حاجتم را...که شنیدم رفت؛ به عرش ِ بیکران، خونِ علیِ اصغر(ع) از اینجا امان از عصرِ عاشورا، تنت افتاد در گودال تو را می دید روی تل چه مضطر خواهر از اینجا جسارت شد به اهلِ خیمه و حرف از اسارت بود طناب آورده و آغاز شد دردسر از اینجا! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
چه زیبا نفسْ را تأدیب کردی خدا را شکر با ابلیس سردی تو میدانی که عیدِ فطر باید؛ به اصلِ فطرتِ خود بازگردی! #أعوذبالله_من_نفسی #عیدفطرمبارکباد #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🏴🍃 هشت شوال سالروز تخریب بقیع 🍃🏴 دلم آشفته شد از غربتِ سرشارِ بقیع باز هم ساکت و سرد است شبِ تارِ بقیع گر چه بی شمع و چراغ است و ندارد خادم شک ندارم که خدا هست نگهدارِ بقیع زائر قبرِ حسن(ع) چند کبوتر شده است دل من سوخته از این غم ِ بسیارِ بقیع غرق در خاک شده قبرِ علی بن حسین(ع) بی حرم مانده چرا حضرت تبدارِ بقیع بانیِ علم، نبینم شده بی صحن و سرا او که نامیده شده صاحبِ اسرارِ بقیع نیست این مغلطه در شأنِ امام ِ صادق(ع) پیرمردِ علوی، سید و سالارِ بقیع دور تا دور چه زنجیر کشیدند ولی؛ هیچ محدود نشد برکت و آثارِ بقیع غرق در اشک، شب جمعه به امّید ظهور می نشینم نگران گوشۂ دیوارِ بقیع! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
در آغوشش گرفت و باورم کرد خودش آقا شد و پس نوکرم کرد پدر، عشق تو را در جانم انداخت مرا از کودکی نذر حرم کرد! @marziyehatefi
🏴🍃 نذر امامزادۂ واجب التعظیم 🍃🏴 یا ذَالکِرامةِ والنِّعَم، سیدالکریم(ع) آیینه دارِ لطف و کرم، سیدالکریم(ع) عبدالعظیم هستی و در وصف شأن تو باید که محتشم بشَوم سیدالکریم(ع) در مستجاب کردنِ حاجات سال هاست هستی همیشه پیش-قدم سیدالکریم(ع) هر کس که زائرت شده گفته ست با یقین بُرد از دلم چه غصّه و غم سیدالکریم(ع) این است از علائم ِ سائل پذیری ات هم سیدالرّحیمی و هم سیدالکریم(ع) مشهد شده ست حجّ فقیران و باز هم؛ شد کربلایِ قوم ِ عجم سیدالکریم(ع) امشب شبی امام ِ حسن(ع) خوانده در بقیع ای صاحب ِ ضریح و حرم سیدالکریم(ع) همناله با امام ِ دهم اشک ریختی در روضه های مشک و علَم سیدالکریم(ع)! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
در حرم مهمان کن و از غم بپرس از دو چشمانِ ترم نم نم بپرس ناخوش احوالم، مرا مشهد بِبر گاهگاهی حالی از من هم بپرس! @marziyehatefi
بیا آقا که بی تو یاوری نیست به غیر از حسرت و چشم ِ تری نیست اگر چه امر، امرِ توست امّا... فقط برگرد! عرض ِ دیگری نیست! #أللهم_عجل_لولیک_الفرج #امان_از_عصرجمعه #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
در چشم تو آفتاب را می بینم تا خانهٔ آیینه شود آیینم راهم بده مثل جابر بن حیّان در حوزهٔ صادقیّه ات بنشینم! #سلام_بر_امام_جعفرصادق #عرض_تسلیت #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🏴🍃 نذر شهادت جانسوزِ رئیس مذهب تشیّع 🍃🏴 منسبِ ذرّیۂ خیرالنّسا را داشتی صادقانه سیرۂ شیرِ خدا را داشتی در تمام ِ عمر، غیر از مسجد و درس و حدیث حضرتِ شیخ الائمه! تو کجا را داشتی؟! شد حسینیّه تمام ِ خانه ات... با جان و دل روضه میخواندی و داغ ِ کربلا را داشتی هم محرّم، هم تمام ِ ماه هایِ سال را یادِ جدّت بودی و حالِ عزا را داشتی اشک، جاری میشد از چشمانِ تو بی اختیار داغ ِ سقّا و غم ِ «أدرک أخا» را داشتی عدّه ای نامرد با پایِ پرهنه بردَنت در گلویت آه و بغض ِ بیصدا را داشتی خورد شعله با جسارت بر سر و انگشتِ تو خوب شد آقا به پیکر این دو تا را داشتی جان سپردی کنج بستر، پیکرت غارت نشد لااقل پیراهن و بر تن عبا را داشتی! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
خورشیدِ نجیبِ آسمان، معصومه(س) محبوبهٔ زینبی نشان؛ معصومه(س) تو فاطمهٔ ثانی و در حُجب و حیا؛ الگوی تمام دختران، معصومه(س)! #ألسلام_علیک_یا_فاطمه_معصومه #عرض_تبریک #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
میرسد آیا سلامم؟ یا کریم بنِ کریم با جوابت کاش از دل غصّه برمیداشتی یاامام مجتبی(ع) ایکاش مانندِحسین(ع)؛ در کنارِ گنبد و گلدسته، فطرس داشتی! #سلام_آقای_غریبم #یاامام_حسن #مرضیه_عاطفی @marziyehatefi
🌺🍃 نذر شبِ جمعه و شبِ زیارتیِ 🍃🌺 حلقه بسته اشک در چشمم ببین حالِ مرا بد زمین خوردم، شکسته باز هم بال و پرم روی دوشم مانده کوه معصیت کاری بکن روسیاهم، خسته ام آقا گذشت آب از سرم با همان دستی که دستم را گرفتی، باز هم دردهایم را چه بی منّت مداوا میکنی خوب می فهمم که داری با منِ بی آبرو راه می آیی و با لطفت مدارا میکنی استجابت کردی و هرگز نگفتی بعد از این کمترش کن! خسته ام از خیلِ حاجت های تو بیخیالِ هر که دورم زد، تو قیدم را نزن تا ابد گرم است پشتم به محبّت های تو سر به زانو، تکیه بر دیوار، با حالی عجیب خسته از رنگ و ریا و غفلتِ دور و برَم یادِ لحظاتی که دستم را کشیدم بر ضریح می نشینم گوشه ای آرام؛ دلتنگِ حرم نیمه شب من بودم و شش گوشه ات یادش بخیر با زیارتنامه ات قول و قراری داشتم قسمتم کن...کاش برگردد...چه کردم با خودم؟! «یاد ایامی که در گلشن بهاری داشتم» روضه خوان میگفت اینجایی که هستی کربلاست غربتِ این جمله اش قلب مرا ویرانه کرد در دو راهیِ عجیبی مانده بودم غرقِ اشک روی گنبد، حرکتِ پرچم مرا دیوانه کرد یک طرف شاهِ کرَم آن سو علمدار و علَم ناله های ألعطش در گوش ِ من جان میگرفت شیرخواره گوشۂ گهواره دیگر نا نداشت لااقل محض ِ رقیه(س) کاش باران میگرفت! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر نگین رکابِ رأفت 🌺🍃 با نگاهی گرم، غم از روزگارم را بگیر بیقرارِ بیقرارم کن؛ قرارم را بگیر دستهایم‌ را هماغوش ِ ضریحت کن شبی دست های خستهٔ چشم-انتظارم را بگیر کاملا بی بند و بارم کرده! آقایی کن و... باز هم از نفس ِ عاصی اختیارم را بگیر معصیت سنگین شد و ناجور پشتم را شکست جانِ هر کس دوست داری کوله بارم را بگیر تا که سقاخانه ات جاری تر از جاری شود کنج گوهرشاد، اشکِ بیشمارم را بگیر هر کجا غیر از خودت را ضامنم کردم، بیا... آبرویم را بریز و اعتبارم را بگیر مشهدت حج فقیران است و مدتهاست که عاشق فقرم! بیا دار و ندارم را بگیر حضرتِ صیاد؛ لطفا باز هم با رأفتت نقطه ضعفم را نگیر و قلب زارم را بگیر ضامن آهو شدی و سر درِ باب ٱلجواد(ع) پنجره فولاد را گفتی: شکارم را بگیر! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر میلادِ حضرت شمس الشموس 🌺🍃 زیر ایوان طلا چشم ترم مخصوص ِ توست جَلدِ خود کردی مرا! بال و‌ پرم مخصوص ِ توست ضامن آهو شدی! پشتم به عشقت گرم شد آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست رو زدم بر غیر و تا درها به رویم بسته شد زائرم کردی و گفتی: این حرم مخصوص توست رد نکردی از درِ باب ٱلجوادِ(ع) خود مرا آمدم آقا! امیدِ آخرم مخصوص توست مشهدت حجّ فقیران است و اطرافِ ضریح هر چه می بینم تویی! دور و برم مخصوص توست سر به دیوارِ حرم عشق شهادت داشت و گفت: آقا جان؛ بگیر از من! سرم مخصوص توست چشم هایش قطره قطره اشک بعد از هر نماز؛ دست بر سینه سلام ِ مادرم مخصوص توست کاشکی امروز روزی زائرت بودم! ولی- نیستم... آقا حسابم کن! کرم مخصوص توست! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
دلیلی روشن و متقن ندارد ثوابی قدرِ یک ارزن ندارد نمازِ بی علی(ع) عصیانِ محض است اذان ِ بی علی(ع) گفتن ندارد! @marziyehatefi
🌺🍃 نذر غربتِ و 🍃🌺 خیری نرساندم که مرا یار بخوانی از عشقِ خودت جاری و سرشار بخوانی حق داری اگر بیت به بیت غزلم را با حالِ تاسف...غم ِ بسیار...بخوانی حق داری اگر گریه کنی گوشۂ خیمه از معصیتم در حدِ طومار بخوانی شرمنده ام آقا ولی ایکاش مرا هم؛ یکبار فقط یارِ وفادار بخوانی خوب است دم ِ مردنِ من حمد شفا را؛ بالا سرِ این عاشقِ بیمار بخوانی وقتش شده از کعبه حسینیّه بسازی برگردی و از سیّد و سالار بخوانی در گوشه ای از کرب و بلا روضه بگیری «ای اهل حرم میر و علمدار» بخوانی با پنج تنِ آل عبا(ع) هر شب جمعه؛ از غربت زینب(س) سرِ بازار بخوانی! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذر خورشیدِ آسمان ایران 🌺🍃 عاشق کوچک ترین کوره دهاتِ مشهدم کیش مال دیگران! عمریست ماتِ مشهدم یک حرم دارد طلا! آیینه باران! غرقِ نور تا قیامت محو موصوف و صفات مشهدم بیقرار روضه خوانی های صحن کوثر و عاشق جشن و سرور و سور و ساتِ مشهدم کاملا زائر مدار است و کرَم خیز است و من؛ سالیانی هست محوِ خُلقیات مشهدم حسرت پابوس دارم ای اجل مهلت بده جرعه جرعه تشنهٔ آب فرات مشهدم شخص ِ میکاییل بی منّت تبرّک برده است بارها از زعفران و از نبات مشهدم صبح جمعه، غرقِ «ندبه» کنج صحن انقلاب عصر جمعه عاشقِ بغضِ «سمات» مشهدم از کجا باید بگیرم؟! کربلایم پیشکش ... چند وقتی هست که گیرِ برات مشهدم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
جان را فدای عمۂ سادات کردی و در دست و بال هدیۂ بهترنداشتی یکسال ازشهادت تو طی شد و هنوز من گریه میکنم که چرا«سر»نداشتی؟! #صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله #شهیدمحسن_حججی #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi
🏴🍃 نذر شهادت امام ِ جوانم 🍃🏴 سیاهی رفت چشمانت، زبانم از سخن افتاد شنیدم مقتلت شد خانه، اشک از چشم من افتاد نگاهش فتنه در سر داشت یارِ خانه ات تا گفت: برایت آب آوردم، بنوشش از دهن افتاد چه مکّارانه «أمّ الفضل» میشد «جعده» ای دیگر همین که زهر نوشیدی دلت یادِ حسن(ع) افتاد تداعی شد برای من سر بازارِ شهر شام صدایِ هلهله تا بر لبِ یک عدّه زن افتاد تنت در سایۂ بالِ کبوتر ها و عاشورا؛ به دستان یزیدی ها عبا و پیرهن افتاد تو کنجِ حجره جان دادی و امّا گوشۂ گودال حسینِ(ع) تشنه لب بر خاک ها دور از وطن افتاد تنت میسوخت روی بام زیرِ آفتاب آقا دلم آتش گرفت و یاد شاهِ بی کفن افتاد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
فدای لحظۂ نابِ جلوسَت ملائک بیقرارِ دست-بوست علی(ع) آمد نخِ تسبیحِ خود را گرفت از گوشۂ چادر عروست! #پیوندآسمانی_أمیرالمؤمنین_ع_و #حضرت_زهرا_س_مبارکباد #مرضیه_عاطفی_سمنان @marziyehatefi