eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
435 دنبال‌کننده
252 عکس
19 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺 نذر ولایتِ امیر مطلقِ برحق 🌺🍃 یا أمیرالمؤمنین با تو ولایت بهتر است راه و رسم حق پرستی و هدایت بهتر است غیرِ خویشاوند، داماد و وصیّ مصطفی(ص)- هستی و اینگونه تبیینِ ولایت بهتر است در غدیر خم، خدا دست تو را بالا گرفت چونکه میدانست خوش عهدی! وفایت بهتر است بر عقیقی که به سائل داده ای زهرا(س) نوشت شیعۂ حیدر اگر باشی برایت بهتر است در دو دنیا کار و بار هر کسی که بی درنگ دارد از دستان تو برگِ رضایت بهتر است بین تألیفاتِ عالم بعدِ قران کریم نامه ها و حکمتِ در خطبه هایت بهتر است خشتِ سنگی که نشد کعبه برای اهل دل محض برپاییِ کعبه خاکِ پایت بهتر است گرچه دلگیری از این عاصی ولی این را بدان حال من در زیر ایوانِ طلایت بهتر است خواستم از مادرم تا که دعاگویم شود مادرم گفته ست در حقّم دعایت بهتر است پس دعا کن جا نمانم یاعلی(ع)! در اربعین- زائر کرب و بلا باشد گدایت بهتر است! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت مظلومانۂ یادگار کربلا 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- پیر شد هر لحظه پای روضه ها، مثل پدر در نیاورد از تنش رختِ عزا، مثل پدر حلقه میزد اشک در چشمش؛ به گریه می نشست از مصیبت های سختِ کربلا، مثل پدر خشک میشد حنجرش، میسوخت، تا می دید که طفلِ تشنه، شیرخواره هر کجا، مثل پدر یاد مشک پاره و دستِ قلم در علقمه داغدارِ جملۂ «أدرک أخا»، مثل پدر زیر لب میخواند گریان روضه ها را یک به یک ضجّه میزد یادِ آن خونین-قفا، مثل پدر رفت پیش چشم او سرها به روی نیزه و دید جسم ِ بی کفن بر بوریا، مثل پدر خیمه ها میسوخت! موهای رقیه(س) همچنین داشت با خود گریه های بیصدا، مثل پدر من فدای کودکی هایش که رفت از کربلا با دو دستِ بسته تا شام ِ بلا، مثل پدر بر سرِ بازارِ آذین بسته بین هلهله بر سرش میخورد سنگِ بیهوا، مثل پدر در خرابه ناتوان افتاد! خوابش برده بود روی خار و خاک؛ بی آب و غذا، مثل پدر آخرش مسموم شد با زهر، مظلومانه شد- در بقیعِ بی حرم قبرش رها مثل پدر! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر... از حافظۂ کودکی ات پاک نشد! @marziyehatefi
🏴🍃 نذر شهادت مظلومانۂ سفیرالحسین(ع) 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- شکنجه دیده ام و خسته و پریشانم از اینکه نامه نوشتم بیا پشیمانم تو را به جان رقیه(س)؛ حسین(ع) کوفه نیا فدای تو بشوم ای پسرعمو جانم بیا و فرض کن اصلا که نامه ها گم شد بیا و فرض کن اصلا که سست پیمانم سرم به سردرِ دارالإماره نذر توست ببین! فدای سرت که شکسته دندانم نیا، تو را قَسَمت میدهم به جان رباب(س) برای حالِ رقیه(س) عجیب حیرانم برای طفلِ رضیع ِ تو حرمله(لع) امروز- سه شعبه داده سفارش! اگر که گریانم عصایِ کهنۂ پیرانِ کوفه نو شده است دلیلِ این همه تغییر را نمیدانم چه نقشه ها نکشیده برای پیکر تو من از نگاه غضبناکِ شمر(لع) میخوانم- که وعده داده به خنجر سرِ تو را ای وای... خدا کند که نیایی! امیرِ عطشانم به روی تل نزَند روی صورتش زینب(س) به خون کشیده نبیند تو را... پریشانم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🌺 به عشقِ روز عرفه و به امید آمرزش 🌺🍃 بیقراریِ تو و اشک روانِ زینب(س) شد مناجاتِ تو آرامش جانِ زینب(س) کعبه یک سنگ نشان است و تویی کعبهٔ او به تو دلبسته! تویی نام ‌و نشانِ زینب(س) عرفات است و تو نزدیک به قربانگاهی غرقِ دلشوره ای از بغض ِ عیان زینب(س) زیر لب خط به خطِ زمزمه ات این شده است می روم بعدِ تو یارب به امانِ زینب(س) شیوهٔ راز و نیازت چقدر جانسوز است غرق آرامشی و تاب و توان زینب(س) خیره مانده ست پر از اشک به پیراهنِ تو جگرت سوخت از این داغِ نهانِ زینب(س) مرثیه خوانِ تو شد عالم و اما تو شدی تا ابد گریه کن و مرثیه خوانِ زینب(س) حج و إحرام و طواف تو شده کرب و بلا وای از روز دهم! فصلِ خزانِ زینب(س) عرفه خواندن تو حالِ عجیبی دارد اشک می ریزی و هستی نگرانِ زینب(س)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
دلش را کرده خالی از هُبل ها خدا هم توبه اش را کرد امضا خوشا آنکس که روز عیدقربان به قربانگاه برده نَفس ِ خود را! @marziyehatefi
بر روی جهاز؛ به نبی(ص) ملحق شد بر مُلک وجود والیِ مطلق شد در هجده ذی الحجه به دستور خدا الحق که علی(ع) خلیفۂ برحق شد! @marziyehatefi
🍃🌺 نذر ولادت دهمین عشق عالم 🌺🍃 ای روشنیِ هر راه؛ یاهادی الائمه(ع) معشوق ناب و دلخواه؛ یاهادی الائمه(ع) در آسمان و در عرش پیچیده ذکر خیرت خورشید گفته با ماه؛ یاهادی الائمه(ع) تضمین شده هدایت قطعا برایِ هر که بر دل نوشته با آه... یاهادی الائمه(ع) یوسف قنوت برداشت محض برادرانش میگفت در دلِ چاه؛ یاهادی الائمه(ع) در مرز کفر و ایمان، هنگام درد و درمان در لحظه های جانکاه؛ یاهادی الائمه(ع) ذکر توسل هر عاصیِ توبه کرده ذکر لبان گمراه؛ یاهادی الائمه(ع) در صحن سامرایت حاجت گرفت زائر با شوق گفت هرگاه؛ یاهادی الائمه(ع) ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🌺🍃 نگاه ناروا کرد و تخطّی هایِ بی حد کرد بداند هر که طغیان کرد با عصیان؛ به خود بد کرد نگاهِ بر فضیلت های مولاناعلی(ع) قطعا گناهِ بیشمارِ چشم ها را پاک خواهد کرد! 🌺🍃 @marziyehatefi
🍃🌺 نذر عید غدیرخم و ولایت برحقّ 🌺🍃 تکیه گاهِ مؤمنات و مؤمنینِ خویش کرد دست هایش را گرفت و اصل دینِ خویش کرد گفت قطعاً جملۂ «من کُنتُ مولا» را بلند خطبه را خواند و علی(ع) را جانشینِ خویش کرد آیۂ «ألیوم أکملتُ لکُم» را تا ابد شاهد عینی دین راستینِ خویش کرد در غدیرخم ولی الله معنی شد! سپس دستِ بالا رفته را حبل المتینِ خویش کرد عشق حیدر در دلش بود و همه دیدند که دور او می گشت و حجّ آخرینِ خویش کرد خود ملقّب به «امین» بود و علی(ع) را سال ها کاتب وحی خداوند و امینِ خویش کرد خوش بحال آن که با قران ناطق یار شد محو آیاتش شد و عینُ الیقینِ خویش کرد ذره ای خیر از دو دنیایش ندید آنکه کسی- غیر حیدر را أمیرالمؤمنینِ خویش کرد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
به آنکه چشم هایش را به حق بست بگو که میخورد راهت به بن بست بگو که در غدیر خم نبی(ص) گفت: فقط حیدر أمیرالمؤمنین است! @marziyehatefi
بی وقفه و بی معطّلی میگویم با صوتِ رسا و منجلی میگویم من شوق سؤال «مَن إمامُک؟» دارم یک عمر اگر علی(ع) علی(ع) میگویم @marziyehatefi
🍃🌺 هفت بیت عاشقانه نذر میلاد 🌺🍃 حلقه را کوبیدم و اعجاز را آغاز کرد در به رویم حضرتِ موسی بن جعفر(ع) باز کرد با تبسم بی گلایه با صفا بی ادّعا مثل هر دفعه فقط لطف و کرم آغاز کرد سائلانه آمدم جانانه تحویلم گرفت گوشه ای از چشم خود را کار راه-انداز کرد باز هم با دست خالی سر به زانو داشتم دست هایم را گرفت و باز هم اعجاز کرد بد به حال هر کسی که بخل کرد و با غرور رو نزد بر این امام مهربان و ناز کرد این منِ بی آبرو محض طوافش هفت بار عشقِ مادر زاد را بر ساحتش ابراز کرد دل کبوتر شد به قصد کاظمین و باز هم... چند «یا باب الحوائج» گفتم و پرواز کرد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
با دست کرم ریخته جان در قلبم جاریست صدای ضربان در قلبم کافیست برای من همین که یک عمر ساکن شده صاحب الزمان(عج) در قلبم! @marziyehatefi
🍃🌺 عید مباهله نذر ساحت مقدس 🌺🍃 محمد(ص) آمد و نورٌ علی نور است همراهش علی(ع) یک سمت و آن سو حضرتِ زهرای دلخواهش حسن(ع) محکم گرفته مهربان؛ دستِ حسینش(ع) را قدم برداشت و رویید گل ها بر سرِ راهش خدا دلدادۂ این پنج تن بود و سفارش کرد که بی وقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش مسیحیانِ نجران آمدند اما عقب رفتند پیمبر(ص) بود و خانوادۂ از غیب آگاهش هراس افتاده بر جانِ کلیسا، میزند ناقوس ترک خورده صلیبِ سنگی از اندوهِ جانکاهش علی(ع) بر هم گره اندازد ابرو را، همین کافیست که عیسی میرسد بیتاب و سرگردان به درگاهش خدا داده به زهرا(س) آنچنان اعجاز که والله به ویرانی مبدّل میکند یک آهِ کوتاهش پسرهای علی(ع) هم که اگر نفرین کنند ای وای... زمین می مانَد و کوهی که نه! آری بخوان کاهش مبادا لحظه ای بیرون بیاید از غلاف خود امان از ذوالفقارِ مرتضی(ع) و خشم گهگاهش! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 در آستانۂ ماه محرّم به نیت آمرزش 🌺🍃 بلا نازل شد و هیئت نشد برپا، ببخش آقا ندانستیم عمری قدر نعمت را، ببخش آقا کنار هم چه راحت گریه میکردیم در روضه چه راحت برد ما را با خودش دنیا، ببخش آقا تمام کوچه مشکی پوش میشد! سخت دلتنگیم برای تکیه ها و آن سیاهی ها، ببخش آقا- خرابش کرده ایم و تو بزرگی کن درستش کن درستش کن! به جان مادرت زهرا(س)، ببخش آقا تمام ِ آنچه را داریم در یک آن! بگیر از ما فقط بزم عزایت را نگیر از ما، ببخش آقا محرّم پیش ِ رو داریم و برگ نوکریمان را بیا و رد نکن لطفا بزن امضا، ببخش آقا به غیر از هیئتت جایی نداریم و نگاهی کن به غیر از روضه ات رفتیم اگر هر جا، ببخش آقا! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 در استقبال از ماه عزیز محرّم 🌺🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- میزند بر سینه با چشمان تر؛ دلواپس است مادرت امسال خیلی بیشتر دلواپس است عده ای گفتند باید روضه را تعطیل کرد بیقرار است و چقدر از این خبر دلواپس است پای کارت ایستادیم و بیا با یک نگاه محض ِ مادر نوکرانت را بخر... دلواپس است... تا قیامت این علَم هرگز نمی افتد زمین مادر است و گرچه حق دارد اگر دلواپس است روضه میخوانَد محرّم ها پیاپی زیر لب میروی تا کربلا! از این سفر دلواپس است پیش چشمت میدهد جان؛ خوش قد و بالا جوان داغ می بینی، چه داغی شعله ور! دلواپس است با سه شعبه شیرخوارت میشود سیرابِ خون از گلویِ او نمی ماند اثر، دلواپس است در کنار علقمه با جملۂ «أدرک أخا» دست میگیری پریشان بر کمر! دلواپس است دست بر پهلو خودش را میرساند قتلِگاه میرود از پیکرت بر نیزه «سر»، دلواپس است! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 در استقبال از ماه نابِ محرّم 🌺🍃 چشمم به پرچم خیره مانده بیقراری میکنم دارم برای نوکری لحظه شماری میکنم یا سینه زن، یا گریه کن، یا چای ریزِ هیئتم در روضه ات هر سال با إذن تو کاری میکنم یا سیدالمظلوم؛ آقاجان! محرّم لازمم هر شب اگر از چشم هایم اشک، جاری میکنم با معصیت های جدیدی آمدم! امّا ببین- با نیّت توبه برایت سوگواری میکنم اربابِ خوبم! بیشتر از پیش تحویلم بگیر چون بیشتر از پیش احساس ِ «نداری» میکنم شال عزایت را به شعرم میکشم با یک سلام جان میدهم با بغض، مرثیه نگاری میکنم پای لهوفِ تو؛ چه بیتابانه میگویم حسین(ع) گریه برای تکّه تکّه زخم ِ کاری میکنم مقتل از آنجا که به نصبِ نعل تازه میرسد بر صورت و سر میزنم! بد بیقراری میکنم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
تشنۂ اشک عزایم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل پرچم سیاهِ روضه را! @marziyehatefi
🏴🍃 در آستانۂ ماه محرم 🍃🏴 شیرین ترین عصارهٔ غم را بیاورید اذن از ازل گرفته، عدَم را بیاورید «باز این چه رستخیر عظیم است» باز هم- آمد ندا... کتیبهٔ غم را بیاورید هنگامهٔ سرودنِ ترکیب-بند شد ای شاعران دوات و قلم را بیاورید آدم میانِ سجده، بحقّ ٱلحسین(ع) گفت با اشکِ چشم، ذکرِ قسَم را بیاورید با جملهٔ «دخیلکَ یا شاهِ علقمه» ای لوتیانِ شهر، علَم را بیاورید بر پرچم ِ عزا، دو سه بوسه به قصد شُکر حالا به سمتِ روضه قدم را بیاورید «هیهات منَ ٱلذله» بگویید و باز هم دخلِ تمامِ ظلم و ستم را بیاورید چایی که دم کشید به دستانِ فاطمه(س) مثل قدیم، ذکرِ دو دم را بیاورید با احترام و عرض ادب، با وقارِ خاص نام‌ مخدّراتِ حرم را بیاورید سینه زنان رسیده، بگویید یاحسین(ع)- نوکر شدیم! لطف و کرم را بیاورید! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- ألسّلامُ علی، ساکن کربلا بانیِ ماه غم، یابن خیرالنسا شد دوباره سیاه، رنگ پیراهنم با نگاهت شدم، مُحرم روضه ها میشوم دور تو، حاجیِ در طواف کعبۂ من شده، خیمه های عزا آمدم روسیاه، خسته از اشتباه تا دوباره مرا، مادرت زد صدا پای کار توام، داغدار توام بد به حال کسی، که شد از تو جدا گوشۂ پرچمت، باز بستم دخیل تا ابد اسم تو، ذکر مشکل گشا ذره ای تربتت، مرهم دردهاست گوشۂ هیئتت، هست دارالشفا شد شب جمعه و فاطمه(س) تشنه لب با امام زمان(عج)، میرود کربلا اشک میریزد و، گوشۂ قتلگاه یادش آمد که تو، میزدی دست و پا وای از آن لحظه که، پیش چشمش نشست شمر(لع) با خنده بر، سینه ات بیهوا! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای 🏴🍃 ذکر لبت در هر قدم؛ «إنّا إلیه راجعون» ورد زبانت دم به دم «إنّا إلیه راجعون» از کوفیانِ کینه ای بسیار داری خاطره از فتنۂ اهل ستم، «إنّا إلیه راجعون» غم در دلت افتاد تا گفتند اینجا کربلاست شد خیمه برپا با علَم، «إنّا إلیه راجعون» دلواپسی و بغض زینب(س) آتشت میزد ولی گفتی که ای اهل حرم، «إنّا إلیه راجعون»... دارد قرائت میکند مادام دشت نینوا این آیه را با آه و غم، «إنّا إلیه راجعون» آماده شد محض نجاتِ خلق؛ کشتیِ نجات تا خواندی از لطف و کرَم، «إنّا إلیه راجعون» در زیر نور ماه مُشتی خاک را برداشتی گفتی خدایا آمدم! «إنّا إلیه راجعون»! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 زبانحال، در عزای 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- بی تو بیتابم و بیمار! کجایی بابا؟! خسته ام از تبِ بسیار! کجایی بابا؟! آب میخواستم اما چه لگدها خوردم شدم از غصه گرفتار! کجایی بابا؟! متورم شده از ضربۂ سیلی صورت لُکنت افتاده به گفتار! کجایی بابا؟! زجرکُش کرده مرا زجر(لع)! کشیده ست به خاک شده هر بار که بیکار! کجایی بابا؟! اشک میریزم از اینکه شده سرتاسر-زخم کفِ پاهای من از خار! کجایی بابا؟! تا که دلتنگِ تو شد عمّه؛ مرا بوسید و... گفتم از داغ تو هر بار: کجایی بابا؟! ¤ مینوازند دف و یکسره می بارد سنگ ما کجا و سرِ بازار؟! کجایی بابا؟! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 زبانحال، در عزای 🏴🍃 آورده ما را با خودش مادر؛ که قربانت شویم تا که برایت جان دهیم و حافظِ جانت شویم إذن از تو میخواهیم تا با غیرتی حیدرنشان در وادیِ میدان بتازیم و رجز خوانت شویم از کودکی سیرابمان کردی و وقتِ آن شده تا تشنه لب؛ جان-دادۂ لب های عطشانت شویم باید سپر برداشته، باید که از «سر» بگذریم نگذار تنها شاهدِ حال پریشانت شویم ما آرزو داریم که مثلِ علیِ اکبرت(ع) در خیمه نه! در معرکه ملحق به یارانت شویم دل دل نکن دایی! به خواهرزاده هایت نه نگو قابل بدان پایِ رکابت، از شهیدانت شویم «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا و َجَاهَدُوا»* بگذار تا تفسیری از آیاتِ قرانت شویم! *سورۂ مبارکۂ أنفال/ابتدای آیۂ(٧٢) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا و َجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَٰئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ... ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎنﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﺟﺎ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻳﺎﺭی ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﺎﺭ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ... ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- در دلش حس کرد آشوب و غمی ناگاه را در دلِ گودال تا که دید عبدالله(ع) را نوجوانی که رسید و با شجاعت بی هراس شد سپر! آخر رقم زد لحظۂ دلخواه را پیکرش از ازدحام نیزه ها مجروح شد سمت او میدید خشم عده ای گمراه را تیرباران بود و محکم داشت در آغوش خود یک تنِ بی جان که می آورد بر لب آه را با غضب فریاد میزد «لا أفارق عَمّي» و بست با آرنج؛ بر شمشیر فوراً راه را بوسه زد جای حسن(ع) بر صورتِ خونی حسین(ع)... بعد از دستی که شد از پیکرش کوتاه را یادگارِ مجتبی(ع) جان داد زیر دست و پا دید زینب(س) باز هم یک غربتِ جانکاه را! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅