🌷عملی که بالاتر از علم و عبادت و توسل، این عالم بزرگوار را راهی بهشت کرد...! (قسمت دوم)
با تعجب گفتم من گوهری نداشتم! گفتند: چرا، زمانی که میخواستی از نجف به کربلا بروی تا از کسی کمک مالی بگیری، رفتی تا مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی اما نتوانستی زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی. گفتی پیاده میروم. وقتی پیاده رفتی خار به پایت فرو رفت و خیلی اذیت شدی. با خودت گفتی من شیخ عبدالله که درس و بحث خوبی دارم، چطور دو ریال ندارم که بتوانم مرکبی کرایه کنم؟! بعد به فکرت رسید این چه حرفی بود که زدم؟ این ناشکری است. خداوند این همه در حق من لطف کرد... آنجا پشیمان شدی و گفتی الحمدلله رب العالمين. این الحمدلله و شکری که به جا آوردی، همان گوهری است که نزد ما محفوظ مانده و همین نیز به درد تو میخورد.
💎امام کاظم (ع) فرمودند: کسی که بر نعمتی حمد و تشکر از خدا را انجام دهد و الحمدلله بگوید، او را شکرگذاری کرده و این حمد از آن نعمتی که به او داده شده بالاتر است. (بحارالانوار ، ج۷۱ ، ص۳۱)
🌸پایان داستان🌸
📘کتاب بازگشت
#داستان_شیخ_عبدالله_گلپایگانی
🌷🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
🕯 @masafe_akhar2
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🌷عملی که بالاتر از علم و عبادت و توسل، این عالم بزرگوار را راهی بهشت کرد...! (قسمت اول)
حاج شیخ عبدالله گلپایگانی را پس از مرگ دیدند. شیخ فرمود: مرا پس از فوت به آسمان بردند و قبل از ورود به بهشت پرسیدند: برای خداوند چه آوردی؟ گفتم درس و بحث، من شاگردان زیادی تربیت کردم... ملائکه در آن خدشه کردند و ایراد گرفتند. من نتوانستم جوابی بدهم. گفتند دیگر چه داری؟ گفتم: نماز و روزه و عبادات، من این همه نماز و روزه و... باز ملائکه در آنها خدشه کردند و عاقبت از عهده جواب بر نیامدم. گفتند دیگر چه داری؟ گفتم: زیارت، توسل. در آن هم مانند قبلی ها خدشه کردند و من از جواب عاجز شدم. گفتند دیگر چه داری؟ فکر کردم و دیدم واقعاً دستم خالی است. گفتم چیزی ندارم. سرافکنده و ناراحت بودم. آنگاه ملائکه گفتند: ناراحت نباش! تو نزد ما گوهر گرانبهایی داری؛
🌸ادامه دارد...
📘کتاب بازگشت
#داستان_شیخ_عبدالله_گلپایگانی
🌷 🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
🕯 @masafe_akhar2
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🌷عملی که بالاتر از علم و عبادت و توسل، این عالم بزرگوار را راهی بهشت کرد...! (قسمت دوم)
با تعجب گفتم من گوهری نداشتم! گفتند: چرا، زمانی که میخواستی از نجف به کربلا بروی تا از کسی کمک مالی بگیری، رفتی تا مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی اما نتوانستی زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی. گفتی پیاده میروم. وقتی پیاده رفتی خار به پایت فرو رفت و خیلی اذیت شدی. با خودت گفتی من شیخ عبدالله که درس و بحث خوبی دارم، چطور دو ریال ندارم که بتوانم مرکبی کرایه کنم؟! بعد به فکرت رسید این چه حرفی بود که زدم؟ این ناشکری است. خداوند این همه در حق من لطف کرد... آنجا پشیمان شدی و گفتی الحمدلله رب العالمين. این الحمدلله و شکری که به جا آوردی، همان گوهری است که نزد ما محفوظ مانده و همین نیز به درد تو میخورد.
💎امام کاظم (ع) فرمودند: کسی که بر نعمتی حمد و تشکر از خدا را انجام دهد و الحمدلله بگوید، او را شکرگذاری کرده و این حمد از آن نعمتی که به او داده شده بالاتر است. (بحارالانوار ، ج۷۱ ، ص۳۱)
🌸پایان داستان🌸
📘کتاب بازگشت
#داستان_شیخ_عبدالله_گلپایگانی
➥🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇👇
🕯 @masafe_akhar2