#توييت
گوشههایی از سیره درس آموز سیاسی و اجتماعی پیامبر
۱. هیچ وقت برای مسائل شخصی و دنیوی خود، عصبانی نمیشد و عصبانیت او فقط هنگام پایمال شدن حق بود.
۲. در برابر کسانی که او را میآزردند چنان گذشت میکرد و بدی را با مهربانی پاسخ میداد که آنان را شرمنده میساخت.
۳. در برابر کسی که با او به مشاجره میپرداخت تنها به خواندن آیاتی از قرآن اکتفا و یا عقیدهی خود را به نحو ساده و طبیعی بیان میکرد و به مجادله نمیپرداخت.
منبع : کتاب سنن النبی علامه طباطبایی
#مناظره۱۴۰۰
#ادب_مرد_به_ز_دولت_اوست
https://twitter.com/Aminikhaah/status/1402241803332509700?s=19
@Masafe_akhar
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 نگاهی به بیانات رهبر انقلاب پیرامون یک سوال مهم:
❓ چرا اقتصاد مسئله اصلی کشور است؟
👈 «مسئلهی اصلی مردم فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست؛ مسئلهی اصلی مردم چیزهای دیگر است؛ مسئلهی اصلی مردم بیکاری جوانها است، مسئلهی اصلی مردم معیشت طبقات ضعیف جامعه است، مسئلهی اصلی مردم مافیای وارداتی است که کمر تولید داخلی را میشکند، مسئلهی اصلی مردم سیاستهای غلطی است که فلان جوان مبتکر را که میتواند کار انجام بدهد مأیوس میکند.» ۱۴۰۰/۰۳/۰۶
🔹️ این بیانات رهبر انقلاب در فضای رقابتهای انتخاباتی ۱۴۰۰ از اهمیت قابل توجه و بسیار بالای مسئلهی «اقتصاد و معیشت» در نگاه ایشان حکایت میکند. اما چرا حضرت آیتالله خامنهای اینگونه به صراحت اقتصاد و معیشت را مسئلهی اصلی کشور معرفی کرده و نسبت به ضریب دادن به مسائل فرعی هشدار میدهند.
🔍 در مطلب زیر براساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای پاسخ این سوال را درمییابیم👇
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48005
.
✍در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست...چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.
یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.
هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : " از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای...فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. "
مرد خندید و گفت: " وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. " موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده...سمت خودش... گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.
مرد گفت: " می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم.
این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟
@Masafe_akhar
...اصل میدی؟!....
آغــاز یک گنـــاه بزرگ.....
شــاید فکر میکنی سرگرمی است....
و شاید حوصله ات سر رفتــــه و تنهـــایی....
یا احساس تنهایی میکنی....
ای جوان به گوش باش.....
ای جوان مراقــب باش.....
که شیطان بر تو دام نهاده است..... متاسفانه در فضای مجازی پر از گروههایی که جز آشنــا شدن های خلاف شـــرع چیز دیگری هدفــشان نیست!
ای جوان مگــر اصل تو!
مسلمــان بودنت نیست؟!
اسلام دین پاکت نیست؟!
پیامبرت حضرت محمد ص نیست؟!
مگر از امــت ایشان نیستی؟! واااای به روزی که در قیـامت پیامبرمان بگوید:
تو از امـت من نیستی..... پس این شروع شیــــطانی را آغـــاز نکن....
@Masafe_akhar
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیهای اعلام کرد:
👈 مطلبی که درباره صالح و اصلح در رسانههای اجتماعی منتشر شده است اعتبار ندارد
🔻 درپی درج استفتائی از حضرت آیت الله خامنهای در برخی صفحات رسانههای اجتماعی، روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری اعلام کرد: هر متنی که حاکی از نوعی ورود در انتخابات باشد از طرف دفتر مردود و بی اعتبار است. مطلبی نیز که اخیراً درباره صالح و اصلح عنوان شده است، اعتبار ندارد.
🔖 @khamenei_ir
🔴 مرید امام زمان،باید جهانی فکر کند!
🔵حجت الاسلام قرائتی:
علاقه به امام زمان (عج) بايد جمعي باشد:
در دعاي عهد داريم که:
«اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الهادی الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِکِ صَلَّوات اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»،
🏴به امام زمان (عج) ابلاغ کن، از طرف چه كسي؟
👈«عَنْ جَمِيعِ»
از طرف همه مؤمنين و مؤمنات «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»
🔰اين خودش مطلب مهمي است...
✅ امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند.
💥وقتي زيارت ميرويم بگوييم که: اين زيارت به نيابت از همهي مؤمنين و مؤمنات.
💥صدقه ميدهيم بگوييم:دفع بلا از همهي مؤمنين و مؤمنات بشود.
⭕️نگوييم خدايا، مؤمنيني که در اين مسجد نماز خواندند بيامرز!
حالا مؤمنيني که در مسجد ديگر نماز خواندند چه؟
همه را بگو.
🛑مگر منتظر امامِ بين المللي نيستي؟
✅امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند. کسي که منتظر اصلاح عمومي است، بايد خودش هم عمومي فکر کند. خودم و بچهام و هيأتام و مسجدم و برايش هيچ فرقي نکند.
🌺«عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»🌺
@Masafe_akhar
34.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : اصلاح یک نقل مشهور
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_رفیعی
@Masafe_akhar
عبدالله جعفر، در راه مسافرت ، نيمه روزى به روستائى رسيد و باغ نخلى را سرسبز و خرم در نزديكى آن ديد.
تصميم گرفت پياده شود و چند ساعت در آن باغ بياسايد. مالك باغ خود در روستا زندگى ميكرد ولى غلام سياهى را در باغ گمارده بود تا از آن نگهبانى و مراقبت كند.
عبدالله با اجازه وى وارد باغ شد و براى استراحت جاى مناسبى را انتخاب نمود ظهر فرا رسيد،
عبدالله ديد كه غلام سفره خود را گسترد تا غذا بخورد و در سفره سه قرصه نان بود.
هنوز لقمه اى نخورده بود كه سگى داخل باغ شد و نزديك غلام آمد، او يكى از قرصه هاى نان را بسويش انداخت و سگ گرسنه با حرص آنرا بلعيد و دوباره متوجه غلام و سفره نانش شد.
او قرص دوم و سپس قرص سوم را نزد سگ انداخت و سفره خالى را بدون آنكه خود چيزى خورده باشد جمع كرد.
عبدالله كه ناظر جريان بود از غلام پرسيد جيره غذائى شما در روز چقدر است ؟ جواب داد همين سه قرصه نان كه ديدى .
گفت پس چرا اين سگ را برخود مقدم داشتى و تمام غذايت را به او خوراندى ؟
غلام در پاسخ گفت :
آبادى ما سگ ندارد، ميدانستم اين حيوان از راه دور به اينجا آمده و سخت گرسنه است و براى من رد كردن و محروم ساختن چنين حيوانى گران و سنگين بود عبدالله پرسيد پس تو خود چه خواهى كرد؟
جواب داد امروز را به گرسنگى ميگذرانم .
جوانمردى و بزرگوارى آن غلام سياه مايه شگفتى و حيرت عبدالله جعفر شد و در وى اثر عميق گذارد.
براى آنكه عملا او را در اين كرامت اخلاقى و رفتار انسانى تشويق كرده باشد آنروز جديت نمود تا باغ و غلام را از صاحبش خريدارى كرد.غلام را در راه خدا آزاد ساخت و باغ را به او بخشيد.
📚المستطرف
@Masafe_akhar
.
✍در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست...چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.
یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.
هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : " از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای...فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. "
مرد خندید و گفت: " وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. " موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده...سمت خودش... گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.
مرد گفت: " می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم.
این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟
@Masafe_akhar
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
✅ای کاش از الطاف پنهان حق سر در میآوردیم که این گونه ناسپاس خدا نباشیم.
@Masafe_akhar
22.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : تحریفی تاریخی نسبت به عقیل ابن ابیطالب
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_رفیعی
@Masafe_akhar