📚داستان واقعی💯
♨️خیانت زن به همسرنابینایش🔞
از همان دوران کودکی علاقه عجیبی به نقاشی داشتم همیشه بهترین نقاشی کلاس از آن من بود و از آمیختن رنگهای زیبا به یکدیگر لذت میبردم به طوری که آرزو داشتم روزی نقاش بزرگی شوم، ولی ۱۱ سال بیشتر نداشتم که با از دست دادن پدرم نقاشیهای من نیز رنگ سیاهی به خود گرفت. احساس میکردم باید مرد خانه و تکیه گاه خواهرانم باشم، اما شانههای کوچکم نمیتوانست بار سنگین این مسئولیت را به دوش بکشد از آن روز به بعد مادرم با کارگری در خانههای مردم هزینههای زندگی را تامین میکرد و من برای تحقق بخشیدن به آرزویم درس میخواندم تا این که در سال آخر مقطع متوسطه و در یک شب سرد زمستانی جوان موتورسواری همه آرزوهایم را سوزاند.
آن شب قصد عبور از عرض خیابان را داشتم که بر اثر برخورد با موتورسیکلت بینایی چشمانم را از دست دادم. راکب موتورسیکلت بیمه نداشت و از وضعیت مالی خوبی نیز برخوردار نبود مدتی بعد با دریافت مبلغ ناچیزی برای هزینههای درمانم رضایت دادم تا از زندان آزاد شود.
مادرم تصمیم گرفت تا خانه پدری را برای درمان چشمانم بفروشد، ولی من ترجیح دادم نابینا باشم تا مادرم آواره و سرگردان نشود. وقتی به سن ۳۰ سالگی رسیدم تصمیم به ازدواج گرفتم یکی از همسایگان، دختری را معرفی کرد که در دوران عقد از همسرش جدا شده بود «فریده» وقتی با من همکلام شد گفت: دو سال از من بزرگتر است و به دلیل اختلافات شدید خانوادگی از همسرش طلاق گرفته است. خیلی زود زندگی مشترک من و فریده در یک خانه کوچک اجارهای درحالی شروع شد که مراکز امدادی دولتی و خیران مخارج زندگی ما را تامین میکردند و مادرم نیز با اجاره دادن طبقه بالای منزل پدری ام روزگار میگذراند.
هنوز چند ماه بیشتر از ازدواجم نگذشته بود که فهمیدم فریده ۱۲ سال از من بزرگتر است و در آغاز زندگی به من دروغ گفته بود با این حال این موضوع را نا دیده گرفتم و گذشت کردم، اما همسرم مدام مرا تحقیر و سرزنش میکرد. او در هر مجلس خانوادگی نابینایی مرا دستاویزی برای خردکردن شخصیت من قرار میداد و از این که با یک جوان نابینا ازدواج کرده است تاسف میخورد.
در این میان یکی از بستگان همسرم که وضعیت مالی مناسبی داشت گاهی به خانواده ام کمک مالی میکرد یا برای دو فرزند خردسالم هدایایی میخرید، اما وقتی متوجه ارتباطات نامتعارف تلفنی همسرم با آن مرد به ظاهر خیر شدم که او به راحتی به منزل ما رفت و آمد میکرد و همسرم نیز به بهانههای مختلف مرا به بیرون از منزل میفرستاد وقتی فرزندانم از روابط سخیف و زشت آن مرد با همسرم برایم سخن گفتند دیگر نتوانستم موضوع را تحمل کنم تا این که وقتی آن مرد به منزلمان آمده بود به بهانه خروج از منزل در گوشهای پنهان شدم تا این که آن چه را نباید میدیدم با گوش هایم شنیدم......
مرد ۳۴ ساله درحالی که دست پسر سه سالهاش را گرفته بود وارد کلانتری شد و با بیان این که این همه زشتی و پلیدی در دنیا ارزش دیدن ندارد! دادخواست شکایت از همسرش را روی میز گذاشت و سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری تشریح کرد..
پس از دستگیری و اعتراف زن میانسال به رابطه نامتعارف با آن مرد به ظاهر خیر، این پرونده به مراجع قضایی ارسال شد.
#درس_عبرت
@masafe_akhar ●◐○❀
.
🍁موضوع: کنترل زبان
🖋️استاد فاطمی نیا نقل می فرمودند که عارف صالح، مرحوم شیخ رجبعلی خیّاط رحمةالله علیه با عده ای به کربلا مشرف شده بودند؛
در میان آنان زن و شوهری هم بودند...
یک روز که از حرم پس از انجام زیارت بیرون آمده و برمیگشتند، این زن و شوهر با فاصله ی قابل ملاحظه ای از شیخ و در پشت سرِ ایشان راه میرفتند...
در میان راه در ضمن صحبتی که میان آنها میشود، خانم زخم زبانی به شوهرش زده و با سخن خود او را آزرده خاطر میکند...
هنگامی که همه وارد منزل و محل استراحت میشوند و آ شیخ رجبعلی به افراد به اصطلاح زیارت قبولی میگوید، به آن خانم که میرسد می فرماید: «تو که هیچ!...
همه را ریختی زمین...»
آن خانم می گوید: «ای آقا! چطور!؟...
من این همه راه آمده ام کربلا...
مگر من چکار کرده ام!؟
_فرمود:از حرم که آمدیم بیرون؛
"نیشی که زدی، همه اش رفت!"
یعنی تمام نور و فیوضاتی که از زیارت کسب کرده بودی، با این عمل از بین بردی...
🍁لذا گفته میشود که تمام نور معنوی و فیوضاتی که انسان از عبادات و زیارات کسب میکند، با نیشی که
به وسيله زبان به دیگران میزند نابود می شود.
🍁انسان نباید حتی" به شوخی" دل اطرافیان خود بخصوص آنان که با او خیلی رفیق هستند را آزار دهد چرا که نیشی که به وسيله زخم زبان به قلب و روح دیگران وارد میشود،در بعضی مواقع درمان نشدنی است! یا حداقل خیلی زحمت جبران دارد...
🍁انسان بایستی با خودش عهد ببندد که تمام کدورتها و تیکه اندازی ها را بطور جدی ترک کند و سعی در کنترل زبانِ خویش داشته باشد، به نحوی که از بیهوده گویی ها و از لغویات اعراض کند و بیشتر سعی داشته باشد که با دوری از پراکنده گویی ها و پراکنده شنوی ها، تمرکزش را در تفکر کردن جمع کند و به خویش مشغول باشد...
🍁عمده دستورات سلوکی و اخلاقی که از عرفا رسیده، اذعان به مطلب بسیار مهّمِ «مراقبه» داشته اند که از أهمِّ مراقبات انسان، مراقبت از زبان است.
✍ @masafe_akhar
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣ #طلاق_ناگهانی
🌼🍃با اصرار از شوهرش میخواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید: «چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم.»
از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد میپذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار میکشد شرح شروط را: «تمام ۱۳۶۴ سکه بهار آزادی مهریهات را باید ببخشی.»
🌼🍃زن با کمال میل میپذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و میگوید: «حال که جدا شدیم ولی تنها به یک سوالم جواب بده.»
🌼🍃زن میپذیرد. مرد میپرسد: «چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریهات، که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن، را بزنی.؟»
🌼🍃زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد: «طاقت شنیدن داری؟»
مرد با آرامی گفت: «آری.»
🌼🍃زن با اعتماد به نفس گفت: «دو ماه پیش با مردی آشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود. از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او، تا زندگی واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.»
🌼🍃مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت. وقتی به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد. نامهای در کیفش بود. با تعجب بازش کرد. خط همسر سابقش بود. نوشته بود: «فکر میکردم احمق باشی ولی نه اینقدر.»
🌼🍃نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت. منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود. شماره همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: «سلام، کجایی؟ پس چرا دیر کردی؟»
🌼🍃پاسخ آنطرف خط، تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا، صدای همسر سابقش بود که میگفت: «باور نکردی؟ گفتم فکر نمیکردم اینقدر احمق باشی. این روزها میتوان با یک میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار، از شر زنان با مهریههای سنگینشان نجات یابند!»
#درس_عبرت
@masafe_akhar
🌸🌿🌸🌸🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دوگانههای کاذب را کنار بگذاریم!
🔻دین و دنیا، دین و علم، علم و ایمان؛ آیا بین این مفاهیم دوگانگی وجود دارد؟
@Masafe_akhar
.
📚آمادگی برای رفتن
صاحب دلی برای اقامۀ نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران او را شناختند و خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و آن ها را پند گوید. او نیز پذیرفت.
نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مردِ صاحب دل برخاست و بر پلۀ نخست منبر نشست.
گفت:”مردم! هرکس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مُرد، برخیزد.”
کسی برنخاست.
گفت:”حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد.”
باز کسی برنخاست!
سری تکان داد و گفت:”شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید!”
@masafe_akhar
▪️ ذکر صالحین ▪️
▪️🔳
◾️
😔😔😔😭😭😭
🌴دفن شدن حضرت رقیه (س) با غل و زنجیرهای اسارت...
در حکایت ملا محمدهاشم خراسانی و نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها
توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آبگرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سال ۱۲۸۰ هجری، نقل شده است؛
جناب ملا سید هاشم بعد از نبش قبر ایشان،
مدام از شدت گریه و غصه غش میکرد. چون او را به هوش میآورند،
قضیه زنجیر را به مردم میگفت و میفرمود؛
بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی کفن شده بود.
بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود،
همچنین یک زنجیر کوچکی هم به گردن آن بانو بسته بودند.
سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر میخواست.
📚اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
📚منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
📚مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
📚تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳
✍ @masafe_akhar
‼️از محبت اهلبیت علیهمالسلام نباید دست برداشت!
✍آیتالله بهجت(ره): پس باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین با تعلیم و مادحین(مداحان) با عمل، به اینها بفهمانند که از محبت [اهلبیت علیهمالسلام] نباید دست برداشت. همهچیز توی محبت است.
❗️ اگر ما خدا را دوست میداشتیم،
آیا ممکن بود دوستانش را دوست نداشته باشیم؟
آیا ممکن بود اعمالی را که او دوست میدارد، دوست نداشته باشیم؟
آیا چنین چیزی میشود که کسی دوست خدا باشد، اما دوستِ دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد، نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی میشود؟!
📚 رحمت واسعه، ص٢٨١
🔶🔸راه های گناه نکردن🔸🔶
🔸🔸
✍ @masafe_akhar
عنایت امام حسین به روضه حضرت رقیه علیها السلام.mp3
5.26M
🎙️#پادکست
🔶 عنایتی به وسعت سلامتی؛
آنچه بر فرزند شیخ عباس قمی گذشت...
🔹طریق توسل مجرب به اباعبدالله الحسین علیه السلام
▪️به مناسبت شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
@Masafe_akhar
🔆 #پندانه
✍ اثر میخ عصبانیت روی دیوار دل دوستان
🔹بچه كوچک بداخلاقی بود که پدرش به او يک كيسه پر از ميخ و يک چكش داد و گفت: هر وقت عصبانی شدی، يک ميخ به ديوار روبرو بكوب.
🔸روز اول پسرک مجبور شد ۳۷ ميخ به ديوار روبرو بكوبد.
🔹در روزها و هفتههای بعد كه پسرک توانست خلق و خوی خود را كنترل كند و كمتر عصبانی شود، تعداد ميخهايی كه به ديوار كوفته بود، رفته رفته كمتر شد.
🔸پسرک متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصبانی شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد.
🔹به اين ترتيب روزی رسيد كه پسرک ديگر عادت عصبانی شدن را ترک كرده و موضوع را به پدرش يادآوری كرد.
🔸پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازای هر روزی كه عصبانی نشود، يكی از ميخهايی را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد.
🔹روزها گذشت تا بالأخره يک روز پسر جوان به پدرش رو كرد و گفت: همه ميخها را از ديوار درآورده است.
🔸پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواری كه ميخها روی آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد.
🔹سپس رو به پسر كرد و گفت: دستت درد نكند، كار خوبی انجام دادی ولی به سوراخهايی كه در ديوار به وجود آوردهای نگاه كن! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلی نخواهد شد.
🔸پسرم وقتی تو در حال عصبانيت چيزی را میگویی مانند ميخی است كه بر ديوار دل طرف مقابل میكوبی.
🔹تو میتوانی چاقویی را به شخصی بزنی و آن را درآوری، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهی گفت معذرت میخواهم كه آن كار را كردهام اما زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يک زخم فيزیكی به همان بدی يک زخم شفاهی است.
🔸دوستها واقعاً جواهرهای كميابی هستند، آنها میتوانند تو را بخندانند و تو را تشويق به دستيابی به موفقيت کنند. آنها گوش جان به تو میسپارند و انتظار احترام متقابل دارند و هميشه مايل هستند قلبشان را به روی تو بگشايند.
☑️ @Masafe_akhar
💠راه ارتباطی با امام حسین علیه السلام
#پوستر
@Masafe_akhar
Shab06Safar1400[04].mp3
7.39M
🎙خواب راحت ندارم بابایی (زمینه)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
👈 متن شعر:
Meysammotiee.ir/post/2178
🏴 شب ششم #صفر١۴٠٠
☑️ @MeysamMotiee
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
Shab06Safar1400[08].mp3
4.65M
🎙بعد از تو زود پیر شدم در سه سالگی (روضه)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
👈 متن شعر:
Meysammotiee.ir/post/2508
🏴 شب ششم #صفر١۴٠٠
@Masafe_akhar
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 #احکام | حکم استفاده از وسایل حسینیه در محل دیگر
❓ آیا می توان از وسائل تکیه، حسینیّه و هیأت در محل دیگر ـ اعم از حسینیه و هیأت یا غیر آن ـ استفاده کرد؟
✅ تابع کیفیت وقف و قصد اهدا کنندگان است، اگر برای استفاده در هیأت یا حسینیه خاص وقف یا اهدا شده است، نباید به جای دیگر ببرند.
📜 نسخه کامل خط ۳۰۵ را در khl.ink/j2E8F مطالعه کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 ثروتمندی نیازمند داشتن ظرفیت است
#شرح_قرآن ، صفحه ۲۹۲
#با_هم_آغاز_کنیم
#حجت_الاسلام_بهشتی
@Masafe_akhar
امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
💠 كيفَ يأنَسُ باللّهِ مَن لا يَسْتوحِشُ مِن الخَلقِ؟
❇️ چگونه با خدا انس گيرد، آن كه از مردم دورى نگزيده است؟
📚 غررالحكم حدیث ۷۰۰۳
#حدیث_روز
@Masafe_akhar
Shab06Safar1400[07].mp3
3.96M
🎙مظلوم حسین
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 شب ششم #صفر١۴٠٠
@Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : نکاتی از نامه حضرت سیدالشهداء به اهالی بصره
👤 #حجت_الاسلام_میرهاشم_حسینی
@Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : به کدامیک از دو جریان شبیه هستیم!
👤 #حجت_الاسلام_میرهاشم_حسینی
💠 @Masafe_akhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : تغییر معیار از قرآن و سنت به خواب و رویا
👤 #حجت_الاسلام_میرهاشم_حسینی
@Masafe_akhar
Shab06Safar1400[05].mp3
1.63M
🎙حرف دل
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 شب ششم #صفر١۴٠٠
@Masafe_akhar
Shab06Safar1400[06].mp3
4.84M
🎙مرا دریاب ای رحمت عام عشق (واحد)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
👈 متن شعر:
Meysammotiee.ir/post/2469
🏴 شب ششم #صفر١۴٠٠
@Masafe_akhar
.
📚آمادگی برای رفتن
صاحب دلی برای اقامۀ نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران او را شناختند و خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و آن ها را پند گوید. او نیز پذیرفت.
نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مردِ صاحب دل برخاست و بر پلۀ نخست منبر نشست.
گفت:”مردم! هرکس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مُرد، برخیزد.”
کسی برنخاست.
گفت:”حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد.”
باز کسی برنخاست!
سری تکان داد و گفت:”شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید!”
@masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
4_5861719916167562342.mp3
30.79M
🔊 سخنرانی استاد رائفیپور
📄 موضوع: هفتم صفر - حقیقت پنهان
🗓 تاریخ: ۱۳۹۵/۸/۱۶ - #مشهد
☑️ @Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام حسن (ع):
🔹بر شما باد به تفکّر، که تفکّر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید درِ حکمت است.(إعلام الدین، ص ۲۹۷)
🆔 @Masafe_akhar