eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
ای عشق سر بزن به دل سنگ من که گاه روید زِ سنگ‌فرش خیابان جوانه‌ای... @mashaar🌱
می شود با وعده‌ات امید را عاشق کنی با سلام ساده‌ای خورشید را عاشق کنی! ای‌غزل بانو بخوان شعری که برگردد بهار آنچنان تا شاخه های بید را عاشق کنی...! احسن الحالم [ لبت ] برخیز و حَوِل حالِنا آنقدر تکرار کن تا عید را عاشق کنی...! سال نو اینک رسیده بوسه بر قرآن نزن چونکه میترسد خدا توحید را عاشق کنی! معجزه یعنی که با آیات ناب خنده‌ات، آنکه یک عمری نمیخندید را عاشق کنی... گاهگاهی با نگاه مثل مروارید و لعل میشود صیاد مروارید را عاشق کنی! ما زمینی ها که دور از چشم تو آشفته‌ایم میشود در آسمان ناهید را عاشق کنی...! @mashaar🌱
تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست! از این سکوت گریزان از آن صدا بیزار . @mashaar🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارها قلب تو را آسان شکستم نازنین تو ولی تا ناله ی من را شنیدی آمدی @mashaar🌱
سبز شد خطِّ لبِ یار، بهار است بهار ای جنون منِ سرشار، بهار است بهار سینه گو چاک زند زاهد محراب نشین سَر ما و ره خمّار، بهار است بهار دیده بحری‌ست پر آشوب، جنونست جنون مژه ابری ست گُهر بار، بهار است بهار مطربا، ناله‌ی جانسوز که شوریست به سر ساقیا، ساغر سرشار، بهار است بهار سری از زیرِ پَر خویش برون آر "حزین" بگشا غنچه‌ی منقار، بهار است بهار ... @mashaar🌱
با خاطره های تو که سرسبزیِ محضی هر روز برای منِ دیوانه، بهار است.... @mashaar🌱
پر از دردم به لطف حال خوب عشق میخندم همیشه بغض مسکونی نشسته پشت لبخندم هدف دارم ولی خسته تر از آنم که میبینی من آن پیغمبری هستم که از تبلیغ دل کندم نه دینم انتخابی بوده نه شهری که در آنم از این پیش آمد اجباری تقدیر خرسندم رفیقان زیادی دارم و دشمن نمی خواهم به آهویی که با صیاد خو دارد همانندم ندیدم خیری از احساس‌های پوچ و بی معنی هنوز اما به مفهوم عجیب عشق پابندم @mashaar🌱
از عیدهای پیش تو درگیر و بیمارم هنوز تاریخ را بد کرده ای! از عید بیزارم هنوز... @mashaar🌱
‌ او که از رفتن تو سود زیادی برده مرد سیگار فروش سر بازارچه است @mashaar🌱
عشق یعنی مثل پروانه بگردے‌ دوریار هی بگویی دوستت دارم وتکرارش کنی... ُ @mashaar🌱
ڪو عشق ڪه معمور ڪند خانه دل را عمریست ز ویرانی‌ دل خانه خرابم @mashaar🌱
مگذار که دندان زده ی غمٖ شود ای دوست این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد ‌ ‌‌@mashaar🌱
کجا بودی که دیشب تا سحر در فکر گیسویت دلم خواب پریشان دید و من تعبیرها کردم...؟ @mashaar🌱
غزل از موی پریشان شده ات می ریزد من اگر شاعرم از دست پریشانی توست @mashaar🌱
من از دنیا به جادوی تو دل خوش کرده‌ام، ای عشق ! طلسمی را که بر من بسته‌ بودی، بسته تر گردان ! @mashaar🌱
اے دل من اگر راز نگهدارِ تو بودم این چشمه‌ے خشڪیده نمی‌ڪرد تراوش @mashaar🌱
در من کسی به وسعت پاییز مرده است صدها بهار کشته و خود نیز مرده است! از لحن قارقار کلاغان روستا، میشد گرفت، صاحب جالیز مرده است... حالم شبیه حاکم نالایقی‌ست که، قبل از هجوم لشکر چنگیز مرده است... یا من درست نامه‌ی بلخی نداده‌ام، یا اینکه شمس گوشه‌ی تبریز مرده است... رفتم قمارخانه کمی گفتگو کنم با شاعری که آن طرف میز مرده است! ای‌مرگ پیر، ما همه رفتیم و آفتاب، در یک غروب سرد و غم انگیز مرده است...! @mashaar🌱
من رشته ی مُحـــَبت تو پاره میکنم شاید گره خورد به تو نزدیک تر شَوم @mashaar🌱
وقتی که در هوای کسی غوطه می‌خوری هر لحظه‌اش برابر قرنی‌ست انتظار @mashaar🌱
آشفته شد از قصــــــه من خاطرِ جمعی دیگر چه کنم؟ حال پریشان به ‌که گویم ؟ دردی، که مـرا ساخته رسوا، همه دانند داغی،که مرا ساخته پنهان، به‌که گویم...؟ @mashaar🌱
حس میکنم که طعمِ لبَت تُرش مزه است ثابت بکن که نیست ، بیا امتحان بده! @mashaar🌱