هیچ یادم میکنی آرام جان خسته ام ؟
هیچ یادم میکنی معشوقه ی ممنوعه ام؟
هیچ یادم میکنی شبها که من سرگشته ام ؟
در قرار عاشقی چون موجها گمگشته ام ؟
هیچ یادم میکنی آن سان که من یاد توام ؟
از فراق عشق تو چون لاله ای پژمرده ام ؟
هیچ یادم میکنی شیرین ترین شهدانه ام ؟
ای که شیرینی لبت، شیرین ترین ترانه ام
هیچ یادم میکنی ای باده ی جانانه ام؟
ای که عشق تو زده آتش بر این غمخانه ام
هیچ یادم میکنی در هجر تو جان داده ام؟
از غم نا دیدنت چون مرده جانان مرده ام
#ناشناس
@mashaar🌱
نيمهى پُر منم و نيمهى خالى هم تو
خالى و پُر همگى قصهى ليوانِ تو بود...
#ناصرپروانی
@mashaar🌱
گفت از صبر و فقط فاصله ها را افزود
فال حافظ غلط از آب درآمد چه کنم...؟
#حسینمرادی
@mashaar🌱
با غمِ ایوب نیست، رنجِ مرا نسبتی
صبرم از او کمتر است، دردم از او بیشتر!
#هلالیجغتایی
@mashaar🌱
به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
سربه تایید تکان دادی و گفتی: آری!
عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود
او که از جان خودت دوست ترش میداری...
ای که نزدیک تری از من دلتنگ به من
بین ما نیست به جز فاصلهای اجباری
من عروس توام ای از من و آغوشم دور
خطبه را گریه ی من میکند امشب جاری
زندگی چیست به جز خاطرهای افسرده؟
زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری؟
گلهای نیست به تنهایی خود دل بستم
به غزل گریهی هر روز، به شب بیداری
روی دیوار دلم سایهای از قامت توست
مثل تنهایی من قد بلندی داری...
#تکتمحسینی
@mashaar🌱
خودش را برد، عطر رفتنش در خانه جا مانده
به شبهای پس از او عطر شببو بر نمیگردد!
#آرمنفرناد
@mashaar🌱
خواستم از رنجش دورى بگويم يادم آمد
عشق با آزار، خويشاوندى ديرينه دارد...
#قيصرامينپور
@mashaar🌱
اصلاً قبول حرف شما، من روانیام
من رعد و برق و زلزلهام، ناگهانیام
این بیتهای تلخِ نفسگیرِ شعلهخیز
داغ شماست خیمه زده بر جوانیام
رودم؛ اگر چه بیتو به دریا نمیرسم
کوهم؛ اگر چه مُردنی و استخوانیام
من کز شکوه روسری ات کم نمیکنم
من، این من غبار، چرا میتکانیام؟
بگذار روی دوش تو باشد یکی دو روز
این سر که سرشکسته ی نامهربانیام
کوتاه شد سی و سه پل و دو پلش شکست
از بعد رفتنت گل ابرو کمانیام
این بیت آخر است، هوا گرم شد؛ بخند
من دوستدار بستنی زعفرانیام.....
#حامدعسکری
@mashaar🌱
تنم میلرزد از احساسِ تنهایی ، نمی آیی؟!
من آن بیدی نبودم با نَسیمی لَرزه بردارم....
#سعیدشیروانی
@mashaar🌱
من در پیِ تو هستم ومردم پیِ بهشــت
ایمـان شـهرڪُفر مـرا درمـی آورد....
#سجادسامانی
@mashaar🌱
از مُلک وجودم اثری عشق تو نگذاشت
چون کشور سلطان ستمکار ، خرابم
#حزینلاهیجی
@mashaar🌱
تو به بویِ غزل و قافیه آمیخته ای!
به خدا حال مرا خوب به هم ریخته ای!
#فریدونمشیری
@mashaar🌱
موبدان دیدن گیسوی تو را منع کنند
ای که زلفت شده منجر به فروپاشیِ دین...
#وحیدعیسوی
@mashaar🌱
چشم وا کردم و ديدم خبر از رويا نيست
هيچکس اين همه اندازهی من تنها نيست
بیتو اين خانه چه سلول بزرگی شدهاست
که دگر روشنی از پنجرهاش پيدا نيست
مرگ، آن قسمت دوری که به ما نزديک است
عشق، اين فرصت نزديک که دور از ما نيست
چشم در چشم من انداختهای، میدانی
چهرهای مثل تو در آينهها زيبا نيست
هيچ ديوانهای آنقدر که من هستم نيست
چون که اينگونه شبيه تو کسی شيدا نيست
مردم سر به هوا را چه به روشن بينی؟
ماه را روی زمين ديدهام، آن بالا نيست...
#مهدیفرجی
@mashaar🌱
میخواستم در زندگی خوشبخت باشی...
با من نشد با دیگری، عیبی ندارد!
#مجتبیدهدشتی
@mashaar🌱
هزار مرتبهام کشته از فراق و هنوز
کشیده تیغ و تمنای امتحان دارد
#قاآنیشیرازی
@mashaar🌱
بی تو خفّت ها زِ دستِ اهل دنیا میکِشم
رفتی و مارا به دستِ روزگار انداختی
#شوکتبخاری
@mashaar🌱
چشم وا کردم و دیدم که خدایم "تو شدی"
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"
درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"
درد من دوری از توست، بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"
دورم از دین خودم....قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من....ذکر دعایم "تو شدی"
دور این میز که از خاطره هایت می گفت
باز هم بانی یخ کردن چایم "تو شدی "
خانه مسکوت...غزل مرد ه و من بی تابم
علت زلزله در زنگ صدایم "تو شدی
#علیرضاآذر
@mashaar🌱
چوپان خسته ای ست دلم که دمیده است
یک عمر درد را به گلوی فلوت ها !
سر می کشم خیال تو را نیمه های شب
با گریه های تلخ میان قنوت ها !
#سجادصفریاعظم
@mashaar🌱
من عشق شدم مرا نمی فهمیدند
در شهر خودم مرا نمی فهمیدند
این دغدغه را تاب نمی آوردند
گاهی همگی مسخره ام می کردند
#علیرضاآذر
@mashaar🌱