#شاه_امام_حسن💚🌱
شیعه میسازد حرم روزی برایت #یاحسن
بعدآن چشم ملائک سوی #باب_القاسم است
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
محمد حسین اهل خوشحال کردن و سورپرایز کردن بود.
نامزدی ما هم شیرینی خاصی داشت
۴ ماه دوستداشتنی!
دائماً حسینآقا سورپرایزم میکرد،مثلاً تماس میگرفتم و با حالت دلتنگی میپرسیدم «آخر هفته تهران میآیی؟» میگفت «باید ببینم چه میشود!» چند ثانیه بعد، آیفون به صدا در میآمد و حسینآقا پشت در ایستاده بود!
یادم هست یکبار دیگر میخواستم برای خرید به بیرون بروم پول نداشتم هرچه فکر کردم چه کنم، به نتیجهای نرسیدم!
خجالت میکشیدم از پدر و مادرم پول بخواهم. نشستم به مطالعه اما تمام فکرم به خرید بود. مشغول ورق زدن کتابم بودم که دیدم ۳۰ هزار تومن پول لای آن است
از پدر و مادرم سوال کردم که آنها پول برایم گذاشتهاند؟ گفتند نه!
مامان گفت «احتمالاً کار حسینآقاست!»خریدم را انجام دادم و بعداً هرچه تماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره میرفت. میگفت «نمیدونم! من؟ من پول بگذارم؟»
حتی این مدل کارها را برای خانوادهام هم انجام میداد عادتی که بعدها هم ترک نشد.
شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
چه کیفی دارد
کسی باشد که وقتی نام کوچکت را از ته دل صدا میکند
لبخندی روی لبانت نقش ببندد
و تو آرام بگویی:جانم؟
به گمانم اینطور که باشد تو حتی عاشق نامت میشوی
که از طرز صدا کردنش بفهمی
اسمت که هیچ،حتی وجودت مالکیتش را به اشتراک گذاشته شده
بین تو و اوی زندگیت!!
چه لذتی دارد صدایی مدام نامت را تکرار کند
و تا تو جانم بگویی،
بگوید:امان از حواس پرتی یادم رفت چه میخواستم بگویم .
دوباره نامت را تکرار کند
وتو بدانی این بار هم
به شوق شنیدن جانم از زبانت صدایت کرده!!
همیشه ابراز علاقه با گفتن جانم،عشقم،نفسم نیست!!
گاهی تمام شیرینی یک حس
در گفتن نام،آن هم با “میم” مالکیت
خلاصه میشود….
تو هیچ میدانی با همین سادگی های کوچک اما دوست داشتنی
میشود خوشبخت بود و زندگی کرد…
#عاشقانھ
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
میخواست براۍ عروسیش کارت دعوت بنویسه
اوّݪ رفته بود سراغ اهل بیت
یک کارت نوشتہ بود براۍ امام رضا مشهد
یک کارت برای امامزمان مسجد جمڪران
یک کارت هم به نیّت حضرت زهرا انداخته بود توۍ ضریح حضرت معصومه
بی بی اومده بود به خوابش فرموده بود:
چرا دعوت شما را رد کنیم؟
چرا به عروسی شما نیایم؟
کی بهتر از شما؟ ببین همه آمدیم شمآ عزیز ما هستی
شهید مصطفی ردانی پور
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
متعهد بودن
چیزی نیست که همزمان
با اسمی که توی شناسنامه ات میرود،
در درونت هم جا بگیرد….
متعهد بودن به قلب آدم ربط دارد؛
که نگاهت خواست به کسی بیوفتد قلبت یادآوری کند که جای کسِ دیگری را ندارد و پر شده با مناسب ترین گزینه…..
که تا بحثی شد و دلت هر چیزی خواست الا آغوشش قلبت یاد آوری کند که
فقط یک جا آرامی و کنار اوست….
متعهد بودن؛
انداختن یک حلقه توی دست نیست،
به تنها نبودن و بودن کسی کنارت هم ربطی ندارد….
متعهد بودن یعنی
یکی را داشته باشی
چه در واقعیت چه در رویا،
یکی که با تمام کم و کاستی هایش
دلترا بدجور صاحب شده…..
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
دختر ها و پسرها به دنبال ایده آل نباشند. در امر ازدواج، هیچ کس ایده آل نیست. انسان نمیتواند ایده آل خود را پیدا کند. باید بسازند و زندگی کنند.
خداوند ان شاء الله زندگی را شیرین خواهد کرد و به آنها برکت خواهد داد و ان شاء الله مورد رضای الهی قرار خواهند گرفت.
امام خامنه ای خطبه عقد ۶/۹/۷۶
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
روز خواستگاری دختره گفت
بلد نیستم غذا درست کنم
کارای خونه هم طول میکشه یاد بگیرم
بچه داریم زیاد بلد نیستم
از ظرف شستنم بدم میاد…..
پسر گفت:
روزه بلدی بگیری؟؟؟
نماز بلدی بخونی؟؟؟؟
قرآن خوندنو دوست داری؟؟؟؟؟
دختره گفت:آره
پسره گفت؛ همین بسته، من میخوام نصف دین و زندگیم بشی نه کنیزم
پسره گفت:
پس اندازم کمه
حقوقمم آب باریکه ست
خونه و ماشینم زیادی مدل بالا نیست
دختره گفت:
خدارو میشناسی؟؟؟؟؟
غیـــــــــرت داری؟؟؟؟؟؟
چشمات پاکه؟؟؟؟
اخلاقت خوبه؟؟؟؟؟
ایمانت قوی هست؟؟؟؟؟؟
پسره گفت:آره
دخترگفت:
همین بسته،بقیه رو خودمون میسازیــــم
باهمدیگه میریممم جلــو،مهم اینه…
پـــــــــرِ پروازِ همدیگــــــه بشیم سمت خدا…
#عاشقانھ
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
•🌿✨•
#منبر_مجازے🦋
منتظر نباش یک شیرینے خاصے
در زندگے ات پیدا شود تا لذت ببرے؛
کارے کن از همین زندگے عادے ات
خیلے نشاط پیدا کنے!
هر کار سادهاے را هم بهخاطر خُدا
انجام بده تا از آن لذت ببرے!
#استادپناهیان
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
•••🌱✨
یه رقابت قشنگ
و یه حس پرتڪرار
بین ڪربلا رفتهها و نرفتهها وجود داره....
اونم اینه ڪه هرڪسے میگه:
من از دورے ڪربلا درد بیشترے میڪشم...
🙃💔
#اباعبدالله
#دلتنگ_ڪربلا
#شبتونڪربلایے☔️💔
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
💌 قاطع و بیرحم
#پیام_معنوی
-----------------------------
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طوفان حادثه تو مشت پر تکبیرمونه🌊
بشنون این شعارو📢
قدرت های جهانی از ازل درگیرمونه✋🏻
بشنون این شعارو🌿
قدر و زلزال سجیل سپاه تدبیرمونه✌🏻
#استوری🌱
#مدافعان حرم✨
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
میانِ خوابُ بیداری
شبی دیدم خیالِ او...
از آن شب واله و حِیران
نه در خوابم
نه بیدارم
#اوحدی_مراغه ای
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
♥️زینب جان
شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما،
"بی حسین" شدن تو بود
و شرمنده تر از آنکه تو "بی حسین" شدی
و ما حسینی نشدیم...
❣سَلامٌ عَلی قَلبِ زَینَبِ الصَّبور❣
☘☘☘
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
بر نور دل و دیده زهرا صلوات🖤
بر دخت گرانمایه مولی صلوات🖤
بر مظهر صبر و حلم و ایمان و شرف🖤
بر یاورِ حسین زینبِ کبری صلوات🖤
🖤 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🖤
☘☘☘
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
- ولی آدم ممکن الخطاست...
+ اون ممکنیش مال وقت کوریه؛
نه وقتی که زل زدی تو چشمِ خطا..!
#دیالوگ!
#آقازاده..🎞
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
بشنود گوش گرگهای خبیث
مملکت مال بچههای علیست
خط پایان عمر اسرائیل
بسته بر پلکهای سیدعلیست
#آقامونه😍
---------------------------
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
ازفرعون،پدرسوختہتر
نداریم!
اماخدابہموسےمیگہ
- نرمباهاشصحبتکن
بعدمابابچہهایامامزمان
کہموهاشیخوردہناجوره،
چجورےصحبتمیکنیم...!
#علےاکبررائفۍپور
#کمی تفکر
--------------------------
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
[آنھاکہازپلصراط مےگذرند ،
قبلاازخیلیچیزهاگذشتہاند؛
بایدبگذریتابگذرے. . !🕊••]
#شھیدحمیدسیاهڪالیمرادے
#باید گذشت از خود
-----------------------------
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
.
#دلآرامِزهرا...(:؟!
بازهمنیامدیتصدقتان...(:💔؟!
مثلاینکهماآدمبشونیستیم!
شمابیاوآدممانکن...
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
مَشْــقِعـِشـْـ❤ــق
. #دلآرامِزهرا...(:؟! بازهمنیامدیتصدقتان...(:💔؟! مثلاینکهماآدمبشونیستیم! شمابیاوآدممانکن...
بزندشنبہبیایے
ودلجمعہبسوزدآقا(:🖐🏻
سایه لطف حسین از سر ما کم نشود ..❤️
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
💠
حدیثی عجیب
از حضرت امام محمدباقر(علیهالسلام) روایت شده: حضرت حق سبحانه و تعالی فرشتهای را در هر شب جمعه فرمان میدهد که از اول شب تا آخر شب از جانب پروردگار جهانیان از بالای عرش ندا کند:
آیا بنده مؤمنی هست که پیش از طلوع صبح برای هر دو جهانش مرا بخواند تا من درخواستش را اجابت کنم؟
آیا بنده مؤمنی هست که پیش از طلوع صبح از گناهش توبه کند تا توبهاش را بپذیرم؟
آیا بنده مؤمنی هست که در روزی او تنگ گرفته باشم و پیش از طلوع صبح از من بخواهد که روزیاش را فزونی بخشم تا به او وسعت در روزی دهم؟
آیا بنده مؤمن بیماری هست که پیش از برآمدن صبح از من بخواهد شفایش دهم تا به او تندرستی ارزانی کنم؟
آیا بنده مؤمن غمگین در بندی هست که پیش از طلوع صبح از من بخواهد او را از بند برهانم و اندوهش را برطرف سازم تا دعایش را اجابت نمایم؟
آیا بنده مؤمن ستمدیدهای هست که پیش از طلوع صبح دفع ستم ستمکار را از من بخواهد تا انتقام او را از ستمکار بگیرم و حقّش را به وی بازگردانم؟
فرشته حق این ندا را پیوسته تا طلوع صبح جمعه ادامه میدهد!
👈👈👈👈👈حداقل شبهای جمعه رو حتما نماز شب بخوانیم. نیم ساعت مانده به اذان صبح آماده نماز شب باشیم
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
امام زمان دنبال رفیق می گرده..🌸🍃
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
✨﷽✨
🌼چرا اماکن مقدس در سرزمینهای بد آب و هوا قرار دارند؟
✍امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه قاصعه، نکاتی را راجع به موقعیت مکانی خانه خدا در شهر مکه ذکر میکنند. ایشان در این خطبه میفرمایند خداوند متعال یک مکان مقدس را در مکانی قرار میدهد که آبادانی نداشته باشد و اتفاقاً به لحاظ آب و هوا و شرایط اقلیمی نامساعد باشد تا بندگان خدا را امتحان کند. تا نشان دهد که اگر مردم در این مکان تجمعی دارند به خاطر یک امر مقدس است.
این اتفاق دقیقاً دارد در موضوع حماسه پیاده روی اربعین هم رخمیدهد. این مردم یقیناً برای سیاحت و استفاده از طبیعت و هوای خوش و خرم این سرزمین به اینجا نیامده اند، آمدهاند برای زیارت حضرت اباعبدالله و طبیعی است که آب و هوای نامساعد و گرما و گرد و غبار که هیچ، که اگر از آسمان سنگ هم ببارد باز خللی در این عزم راسخ مردم به وجود نمیآورد و این مردم هستند که در یک سفر معنوی و به دور از هوای نفس، به سوی حضرت حسین در حرکتاند.
📚بیانات استاد پناهیان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 °•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
🔴🔵 قسمی مستجاب
🌺 در روایت آمده است که هر کس خداوند تعالی را به این نحو 3 مرتبه قسم دهد :
🔴 اللهم انی اُنشِدُکَ بِدَمِ الْمَظلوم
🔵 پروردگارا تو را به خون مظلوم( ابا عبدالله الحسین علیه السلام ) سوگند می دهم.
قطعا به اجابت خواهد رسید و تجربه شده است
📚 هزار و یک ختم ص 119
🔷 تذکر :
🔺 البته در بعضی نقل ها عنوان شده قسم فوق در سجده گفته شود.
🔺 جهت عدم استجابت بعضی از دعاهای ما خواندن این دلایل خالی از لطف نیست:
🔺 در بعضی از نقل ها منظور از دم مظلوم حضرت علی اصغر (ع) عنوان شده که قول معتبرتر خود امام حسین علیه السلام می باشد.
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
کدامدِلیاستکہبایادِاونَتپد؟!
مُردگانرارَهاکن
سُخناززندگانِعشقمیگویَم(:
-آوینےجآن🌾
-سیدشہیداناهلِقلم؛تولدتمبارک..💚
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3
مَشْــقِعـِشـْـ❤ــق
#رنج_مقدس #قسمت_شصت_و_دوم گاهی پناهت می شود يک ديوار؛ که سردی و بی تحرکی اش نشانه بی پناهی خودش هم
#رنج_مقدس
#قسمت_شصت_و_سوم
عاقبت پدر گفت:
- ليلاجان! هيچ تضمينی برای بعد شما وجود نداره. در ضمن سپر هم نمی شم، گفته باشم.
و علي که ذوق می کند و می گويد:
- آخ آخ آخ چه قدر دلم می خواد تلافی کنم.
وقت کم آوردن نيست. محکم می گويم:
- من اصلاً بی جنبه نيستم شما راحت باش.
«بچه پررو»يی حواله ام می کند. مهم نيست. من فرصت اذيت کردن را از دست نمی دهم. چه پررو چه کم رو. وسط راه چند باری برای استراحت می ايستيم. علی خيلی دلش می خواهد چند قدمی با ريحانه دورتر برود، ريحانه هم همين طور. با ريحانه از جمع فاصله می گيريم و روی تخته سنگی می نشينيم.
چند ثانيه نشده می گويم:
- ريحانه جان چند لحظه همين جا صبرکن.
می روم و علی را صدا می کنم. ليوان چايی به دست می آيد و می برمش پيش ريحانه و تنهايشان می گذارم. بندگان خدا در تيررس نگاه همه هستند، جز خودشان... و اما حالا که عقد خوانده اند آن قدر شيرين به هم نگاه می کنند و با هم هم کلام شده اند که دل آدم برای اين محبت ناب ضعف می رود.
جوان های حالا که چند تا دوست پيدا می کنند و عوض می کنند. واقعاً وقتی ازدواج می کنند؛ اين لذت يکتايی و يگانگی و اتصال روحی را می برند يا در حاليکه در کنارشان ديگری نشسته، در خيالشان چند مدل ديگر هم دور می زند؟ لذت پاک کجا و لذت های بی سر و سامان کجا؟ چند مدتی اگر صبر کنند، يک عمر لذت دايمی بودن ها و هست ها را می برند. اختصاصی، اکتسابی، دايمی.
ريحانه هنوز هم، کنار علی سرخ و سفيد می شود و خجالت می کشد. ديروز صبح، در زيرزمين حرم عقد کرده اند و امروز صبح قرار است همين جا بروند برای خريد حلقه و خريد بازار عروس. به هر کداممان گفتند قبول نکرديم همراهشان برويم.
- فکر کن آدم چه قدر عقلش بايد شيش و هشت باشه حرم رو ول کنه بره توی بازار از اين مغازه به آن مغازه که چی؟ دو نفر ديگه می خوان خريد کنن. علی، فقط نامردی هرچی خوردی برای من نخری. می ريزی توی جيبت و می آری. شيرفهم شد؟ والا دار و ندارتو برا ريحانه رو دايره می ريزم.
اين ها را در جواب اصرار علی برای همراهی شان در خريد می گويم. می خندد و قبل از اينکه در را ببندد می گويد:
- بريز. خر من که از پل گذشت، اما حواست باشه که خر تو هنوز روی پل نرفته. اون وقت با من طرفی.
و می رود... طرف من الآن صاحب همه عالم است. زير قبه ايستاده ام. مقابل ضريح. نگاه مهربانش را حس می کنم و نگاه اشک آلودم منتظر نوازشی ديگر است. امام حکم پدر را دارد برايم؛ پدری مهربان. سختی های زندگی بيست و دو ساله ام را می داند و می دانم که نمی پسندد اين دلگير بودن ها و بدرفتاری هايم را. به التماس می افتم:
- خورشيد به من بتاب و تطهيرم کن / چون آينه ها بشکن و تکثيرم کن.
رد نگاهم می کشد تا آينه های تکه تکة ديوارها و سقف. وقتی مقابلشان می ايستی از همه صورت تو، تکه هايی جدا از هم نشان می دهد و تو می مانی که کدام را دريابی؟ ديگر يکدست نيست. هميشه در تکه های آينه کوچک شده ام. خيلی از اين به آن پريده ام، خسته شده ام، رها کرده ام. حالا آمده ام اينجا مقابل ضريح تا از اين همه پراکندگی نجات پيدا کنم. مقابل روح عالم ايستاده ای! حالا می توانی اصالت خودت را ببينی. اگر روزی بخواهی انسان نابی بشوی، قطعاً اينگونه می شوی. يک روح واحد جهانی! خودِ خوبت دست يافتنی می شود!
حس می کنم که می توانم قد بکشم، بلند بالا بشوم فقط بايد برای هميشه زير سايه يک «او» يی بمانم که راه را نشانم بدهد. دستگيری کند به وقت لغزيدن، پاک کند به هنگام آلوده شدن و مرا مثل خودش کند. آن وقت ديگر آينه صاف و صيقلی وجودم را می شود هزار تکه کرد و در در و ديوار و سقف حرم گذاشت. هر قطعه ام تکثير نور می کند. چون امام در من متجلی ست.
°•|مَشْــقِعـِشـْـ♥️ـــق|•°√
http://eitaa.com/joinchat/2140078098C7beca448f3