...چه خوب، مرگ خریدار زندگانی توست
حیات طیبه تصویر نوجوانی توست
چه قد کشیده درون تو شوق رزم ای ماه
که هست قامت جوشن برای تو کوتاه
به پای شوق تو پای رکاب هم نرسید
کسی شبیه تو دست از جوانیاش نکشید
لبت به تلخی دنیا حلاوت افزوده
که شهد، شاهد شیرینزبانیات بوده
چقدر از نفست دشت عطرآگین شد
چقدر از سخنت کام شهد شیرین شد...
تمام حُسنِ حَسنزاد خویش را بردار
برو به جمع شهیدان «اولئکَ اَلاَبرار»
برو به بحر رجز بین دشت طوفان کن
به موج عشق بزن، مرگ را هراسان کن
رجز بخوان که شود زنده کوفۀ اموات
که گوش هلهلهها کر شود از این آیات
برای عقل مگر نقشی از جنون بکشی
برو که معرکه را هم به خاک و خون بکشی
برو به کوری چشمان مست هلهلهها
بدوز چشم خودت را به تیر حرملهها
بگو به تیغ که از فرق ماه ما پیداست!
که فرق آل علی با بنیامیه کجاست!
که ننگ نام کجا، عزت قیام کجا!؟
حسینِ صبح کجا و یزیدِ شام کجا!؟...
بگو حسین ندارد دمی سر سازش
به پا نکرده در این دشت خیمۀ خواهش...
برو که رفتن تو ماندگار خواهد شد
پس از تو لشکر دشمن غبار خواهد شد
گرفتهاند فقط نیزهها تو را در بر
حسین میچکد از پیکر تو سرتاسر
چقدر کام زمین تشنۀ شهادت توست
تو میروی و دلم کشتۀ حکایت توست...
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#جعفر_عباسی
shereheyat.ir
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیچیده در تمامی این دشت آه تو ...
#صدایرثا
شعرخوانی #هادی_قاسمی در رثای #حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
محرم الحرام
@aghighpoem
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
در سرخی غروب نشسته سپیدهات
جان بر لبم ز عمر به پایان رسیدهات
آخر دل عموی تو را پاره پاره کرد
آوای نالههای بریده بریدهات
در بین این غبار به سوی تو آمدم
از روی ردّ خونِ به صحرا چکیدهات...
خون گریه میکنند چرا نعل اسبها؟
سخت است روضهٔ تن در خون تپیدهات
بر بیت بیت پیکر تو خیره ماندهام
آه ای غزل! چگونه ببینم قصیدهات
باید که میشکفت گل زخم بر تنت
از بس خدا شبیه حسن آفریدهات
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن علیه السلام
#سیدمحمدجواد_شرافت
shereheyat.ir
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...
دستخطی حسنی داشت که ثابت میکرد
سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است!
جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است
ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی...
تیرها! پر بگشایید که او هم حسن است
نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد
راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است...
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن علیه السلام
#ایوب_پرندآور
shereheyat.ir
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
#حضرت_قاسم_بن_الحسن
بی زره آمده، از تن برود
بیخود از خود شده، بی «من» برود
پیک مرگ است که با هیبت تیغ
به سوی لشکر دشمن برود
پیرهنچاک و رجزخوان آمد
خواست از خاک به گلشن برود
داسها دور سرش چرخیدند
تا در آغوش شکفتن برود
بارش تیر و تگرگ سنگ است
بروی فرشی از آهن برود
چشمهایی نگران در پی اوست
نگذارند... ولیکن برود!
جسم وقتی سپر جان بشود
روح در بدرقه تن برود
زیر شمشیر غمش اشکفشان
با رجزهای مطنطن برود
عرق مرگ و یا چشمه خون؟
چیست از روزن جوشن برود؟
پرستاره تنش از بارش زخم
خواست با جلوه روشن برود
همه دشت پر از جلوه اوست
گرچه میخواست که بی «من» برود
*
قصه شام بلا سر به سر است
سری از نی روی دامن برود...
١٩تیرماه ١۴٠٢
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
این جوان کیست كه گل صورت از او دزدیدهست؟
سیزده بار زمین دور قدش گردیدهست
رو به سرچشمهٔ زیبایی و دریای وفا
ماه از اوست که اینگونه به خود بالیدهست
خاک پرسید که سرچشمهٔ این نور کجاست؟
عشق انگشت نشان داد که او تابیدهست
پیش او شور شهادت ز عسل شیرینتر
آسمان میوهٔ احساس ز چشمش چیدهست
گر چه هفتاد و دو لاله همه از ایل بهار
باغ سرسبزتر از او به جهان کی دیدهست؟...
#قاسم_بن_الحسن علیهالسلام
#شب_ششم_محرم
#حیدر_منصوری
shereheyat.ir
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
قبول دارم در کربلا صواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم
همه توان خودش را گذاشت حرمله اما
خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم
به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما
هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم
هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد
ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم
دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم
که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم
به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم
که هیچ کار برای دل رباب نکردم
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#محمدحسین_ملکیان
shereheyat.ir
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
هدایت شده از شعر انقلاب
47.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کبوترهای گوهرشاد
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه
غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه
شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران
به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه
کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر
پریشان کرد جمع یکدل ما را، پشیمان نه
سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد
که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه
یکی فریاد میزد شرمتان باد آی دژخیمان!
به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه
یکی فریاد سر میداد بر پیکر سری دارم
که آن را میسپارم دست تیغ و بر گریبان نه
برای او که کشتن را صلاح خویش میداند
تفاوت میکند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه
دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید
رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه!
کلاه پهلوی هم کمکم افتاد از سر مردم
نرفت اما سر آنها کلاه زورگویان، نه!
گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم
نخواهد شد ولی اینبار جمع ما پریشان، نه!
به جمهوری اسلامی ایران گفتهایم «آری»
به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه»
کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد
اگرچه قدرت ما میشود تحریم، کتمان نه
دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزار ما تلآویو است، تهران نه!
✍🏻 #محمدحسین_ملکیان
🏷 #شعر_پایداری | #قیام_مسجد_گوهرشاد
🇮🇷 @Shere_Enghelab
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی
به دنیا میدهد بیتابیِ گهواره پیغامی
غریبیِ پدر را میزدی فریاد با گریه
گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی
گلویت از زبانت زودتر واشد، نمیبینم
سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی
تو در شش بیت حقِ مطلب خود را ادا کردی
چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی
علی را استخوانی در گلو بود و تو را تیری
چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی
تو را از واهمه در قامت عباس میبیند
اگر تیر سهشعبه کرده پیشت عرض اندامی
«اَلا یا قوم اِن لَم تَرحَمُونِی فَارحَمُوا هذا....»
برید این جمله را ناگاه تیرِ نابههنگامی
چنان سرگشته شد آرامش عالم که برمیداشت
به سوی خیمهها گامی، به سوی دشمنان گامی
برایت با غلاف از خاکها گهواره میسازد
ندارد دفنت ای ششماهه غیر از بوسه احکامی
کنار گاهواره مادر چشمانتظاری هست
برایش میبرد با دست خونآلوده پیغامی
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#سیدحمیدرضا_برقعی
shereheyat.ir
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
بر فراز دست خورشید آفتاب دیگریست
هر علی از نور حیدر بازتاب دیگریست
فرق دارد با علیاکبر به میدان رفتنش
اضطراب اهل خیمه اضطراب دیگریست
پاسخ لبهای در حال تلظّی روشن است
آب؟ نه اصغر به دنبال جواب دیگریست..
تیر لالایی به گوش اصغرت خوانده رباب!
تیر لالایی بخواند خواب، خواب دیگریست
داغ پیرش کرده، شاید هیچکس نشناسدش
آن کسی که بازمیگردد رباب دیگریست
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#حسین_صادقی
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
سقفی به غیر از آسمان بر سر نداری
تو سایه بر سر داشتی دیگر نداری
خورشید بر نی بود؟ حق داری بسوزی
دیدی به جز او سایهای بر سر نداری
برگشتهای؟ این را کسی باور نمیکرد
برگشتهای؟ این را خودت باور نداری
میخواهی از بغض گلوگیرت بگویی
از لای لایی واژهای بهتر نداری
هر بار یاد غربت مولا میافتی
میسوزی و دیگر علی اصغر نداری
هر شب در این گهواره طفلی بیقرار است
«سخت است این غم، سختتر از هر نداری»
ما پای این گهواره عمری گریه کردیم
یک وقت دست از لای لایی برنداری
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#حسن_بیاتانی
shereheyat.ir
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر رسیده به من ای فرشته های خدا
سپرده اند علی اصغر مرا به شما
#صدایرثا
شعرخوانی #انسیه_سادات_هاشمی از زبان #حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
محرم الحرام
@aghighpoem
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
هدایت شده از سیدمهدی حسینی رکن آبادی
چله عاشورایی؛ چهل رباعی دررثای حضرت علیاصغر .pdf
263K
📥 دریافت فایل|مجموعه چهل رباعی عاشورایی
🏴 تقدیم به #حضرت_علی_اصغر علیهالسّلام
#سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
از این پس من به یادت زیر باران گریه خواهم کرد
چهل منزل کنارت در بیابان گریه خواهم کرد
دمی که آب مینوشم به یاد آن لب عطشان
و بعد از آن برای تو فراوان گریه خواهم کرد
دلم خوش بود این آخر به یک لبخند خشک اما
به یاد خنده های سخت بی جان گریه خواهم کرد
به قدری تشنه بودی اشک هایت در نمی آمد
به یاد چشمهای خشک گریان گریه خواهم کرد
تصور کرد دشمن مصحفی زیر عبا هستی
و از این بعد با آیات قرآن گریه خواهم کرد
ولی بهتر برای آن سر اعظم که بر نیزه ست
میان باد بر موی پریشان گریه خواهم کرد
به زیر سایه ای هرگز نخواهم رفت و بر جسم
به زیر تابش خورشید سوزان گریه خواهم کرد
نشد گرچه جدا گردانم از او نیزه یا تیری
از این پس با تماشای نیستان گریه خواهم کرد
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#محمد_حسین_امیری
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچ کس حدس نمیزد که چنین سر برسد
پدرش چیز زیادی که نمیخواست، فرات!
دو سه قطره ضرری داشت به اصغر برسد؟!
خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت
حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد
خون حیدر به رگش در تب و تاب است ولی
بگذارید به سنّ علی اکبر برسد!!
شعلهور میشود این داغ دوباره وقتی
شیر در سینهی بیکودک مادر برسد
زیر خورشید نشسته به خودش میگوید
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#علیرضا_لک
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
خورشید بود و جانب مغرب روانه شد
چون قطره بود و غرق شد و بیکرانه شد
آیینه بود و خُرد شد و تکّه تکّه شد
تسبیح بود و پاره شد و دانه دانه شد
یک شیشه عطر بود و هزاران دریچه یافت
یک شاخه یاس بود و سراسر جوانه شد
آب فرات لایق نوشیدنش نبود
با جرعهای نگاه، از اینجا روانه شد
عمری به انتظار همین لحظه مانده بود
رفع عطش رسید و برایش بهانه شد
آن گیسویی که باد صبا، صبح شانه کرد
با دستهای گرم پدر، ظهر شانه شد
او یک قصیده بود که در ذهن روزگار
مضمون ناب یک غزل عاشقانه شد
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#سیدرضا_جعفری
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase
آقا نگو که این گل پرپر جوان توست
این ارغوان سوخته دل، ارغوان توست
این گل که رنگ و بو و جمالش محمدی ست
ای آبروی حیدر و زهرا جوان توست
کفتارها چقدر زیادند وای من
این شیر در محاصره، شیر ژیان توست
تنها به جنگ لشکری از دیو رفته است
این پهلوان پاک جوان، پهلوان توست
این روی بی نقاب که با سنگ زخمی است
ای نور محض آینه و شمعدان توست
اینجا کبوتری که دو بالش شکسته است
ای آسمان کبوتر بی آشیان توست
این نوبهار سرخ که در
دشت پر پر
است
این پیکر علیست علی جان که جان توست
داغ تو را کدام پیمبر کشیده است
داغ تو اکبر است که این امتحان توست
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#سید_صادق_خاموشی
🇮🇷 مشقحماسه
https://eitaa.com/mashghehemase