eitaa logo
مشق حماسه 🇮🇷
299 دنبال‌کننده
308 عکس
174 ویدیو
27 فایل
مشق حماسه _ کنگره شعر فرهنگیاران سپاه دبیرخانه شعر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتباط با ادمین @haadipoem
مشاهده در ایتا
دانلود
در گوشه‌ای ز صحن تو قلبم نشسته است دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است چون دشت‌های تشنه در این آستان قدس در انتظار ابر عنایت نشسته است چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب! ما را قبول کن که دل ما شکسته است فوج کبوتران تو آموخت عشق را پرواز نور در حرمت دسته دسته است دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است می‌آید از تراکم عالم به این دیار قلبی که از تزاحم اندوه خسته است علیه السلام 🌐 shereheyat.ir 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
ماه ربیع الاول، بهار زندگی است❤️ 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
تقدیم به استاد فصل سکوت، فصل تماشا شدن رسید گم‌گشته‌ای به لحظهٔ پیدا شدن رسید آن خلوت‌آشنا که گذشت از خیالِ جمع کم‌کم به خط آخر تنها شدن رسید پرواز را کشید در آغوش و صبح زود بال‌وپرش به پنجرهٔ وا شدن رسید یک آسمان پرنده، قفس را شکست داد یک دشت رازقی به شکوفا شدن رسید آهسته گفت: «ای تن زخمی! تمام شد! آرام باش! وقت مداوا شدن رسید» لبخند زد، اشاره به دالان مرگ کرد پیکی که با بشارت احیا شدن رسید در گوش خاک، زمزمه‌ای شاعرانه ماند از رودخانه‌ای که به دریا شدن رسید دفتر پر از ترانه و دیوان پر از غزل اینگونه کارنامه به امضا شدن رسید @fatemeh_arefnejad 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
هدایت شده از دل نخواهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ غزل جدیدی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با عنوان «شرح حال» منتشر شد 🔹️ در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب در فروردین‌ماه ۱۴۰۳، حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد از شعرای برجسته کشور که به تازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا غزل منتشر نشده‌ای از سروده‌هایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیار وی قرار دهند. رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصاری‌نژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سروده‌های معظم‌له در اختیار این شاعر قرار گرفت. 📝 هفته‌نامه‌ی «خط حزب‌الله» متن این غزل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به شرح زیر منتشر می‌کند.  📝 «شرح حال» گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی سیلم که هستی خود از کوهسار دارم سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم ▫️سیدعلی خامنه‌ای 🔹️ رهبر انقلاب در نوروز امسال و در جریان محفل شعرخوانی شاعران، یک بیت از این غزل را خوانده بودند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
به خون خفتند پای عشق‌بازی لشکری دیگر زمین خون‌رنگ شد از لاله‌های پرپری دیگر چنان میدان مین شد ژاله و دلدادگان بودند که جان دادند شاید باز گردد معبری دیگر.. چه بیمی دارد از پرپر شدن در جبهۀ ایمان ندارد آن که جز پروردگارش یاوری دیگر تمام قطره‌های خونشان می‌گفت از این شوق: وطن آزاد باشد هفده شهریوری دیگر مبادا هیچ جز حب‌الوطن در جانمان باشد مبادا هیچ جز این عشق ما را باوری دیگر جهادِ ماست در تبیینِ راه عاشقان، برخیز که سهم ماست در این قصه حفظ سنگری دیگر ۱۷ شهریور؛ سال‌روز کشتار مردم تهران به دست مزدوران رژیم پهلوی [۱۳۵۷] @Shere_Enghelab 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه‌دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منوّرت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟ سلام الله علیها shereheyat.ir 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
مردِ جوان دارد وصیت می‌نویسد می‌گرید و ذکر مصیبت می‌نویسد دنیا برای رحمت او جا ندارد آه این غریب از رفع زحمت می‌نویسد از شرح حال خود سخن می‌راند اما انگار در توصیف غربت می‌نویسد کاتب ندارد این امیر از بس که تنهاست از درد خود در کنج خلوت می‌نویسد غربت درِ این خانه را از پشت بسته‌ست مهمان ندارد؛ جای صحبت، می‌نویسد خمس و زکات شیعیان را می شمارد سهم فقیران را به دقت می‌نویسد در چند خط می‌گوید از حج و ثوابش این بند را با اشک حسرت می‌نویسد پیش از نمازِ واپسینش رو به قبله از خاطراتش چند رکعت می‌نویسد زندان به زندان با نماز و روزه و عشق دربان به دربان درسِ عبرت می‌نویسد حتی برای خشم شیرانِ درنده با چشم‌هایش از محبت می‌نویسد بعد از شکایت از جفای این زمانه در سر رسید فصل غیبت می‌نویسد ـ من زود دارم می‌روم اما میایم با احتیاط از رازِ رجعت می‌نویسد می‌نوشد آب و یاد اجدادش می‌افتد با رعشه از آزار شربت می‌نویسد سر را به پای طفل گندم‌گون نهاده‌ست بر طالعش حکم امامت می‌نویسد فردا خلیفه بر درِ این خانه با زهر از مرگِ او جای شهادت می‌نویسد بازارهای سامرا خاموش و گریان بر در حدیثِ حفظِ حرمت می‌نویسد با دست‌های کوچکش یک طفلِ معصوم نام پدر را روی تربت می‌نویسد علیه‌السلام 🌐 shereheyat.ir 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
سلام جلسه بعدی کلاس های مشق حماسه هفته آینده اول مهرماه ۱۴۰۳ برگزار خواهد شد.
سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟ با این نگاه، شیعهٔ چشمان کیستید؟ با این نگاه شعله‌ور از برق افتراق با این نگاه خط زده بر خطبهٔ وفاق با این نگاه پر شده از خط فاصله دور از ملاحظات روایات واصله با کیست این نگاه؟ پی چیست این نگاه؟ آیینهٔ نگاه علی نیست این نگاه چشم علی که محو افق‌های دور بود از درد و داغ شعله‌ور اما صبور بود چشمی که خطبه خطبه نگاهی شگرف داشت چشمی که با همیشهٔ تاریخ حرف داشت آن حرف‌ها چه ژرف، چه ژرفند خوانده‌اید؟ آن حرف‌ها شگفت و شگرفند خوانده‌اید؟ از درد بی‌امان چه بگویم؟ شنیده‌اید از خار و استخوان چه بگویم؟ شنیده‌اید مولا رسیده بود به سوزان‌ترین مصاف اما نبرد دست به شمشیر اختلاف تیغی که در مصاف به فریاد دین رسید این بار در غلاف به فریاد دین رسید چون لیلة المبیت، علی از خودش گذشت آتش به سینه داشت ولی از خودش گذشت آتش به سینه داری اگر، شعله‌ور مباش هیزم بیار سوختن خشک و تر مباش دامن مزن به آتش این قیل و قال‌ها از حق بگو، چنان‌که علی گفت سال‌ها از حق بگو ولی نه به توهین و افترا با منطق علی، نه به توهین و افترا القصه سیرهٔ علوی این چنین نبود تاریخ را بخوان اخوی! این چنین نبود بادا که تا همیشه بمانیم با علی سلمان شویم و مسلم این راه، یا علی 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
جهان تن بود دل‌مرده، تو خندیدی جهان جان شد زمستان خاک پایت شد، بهاران شد، بهاران شد جهان در خشکسال عاطفه برّ بیابان بود تو را ابری تماشا کرد، عالم بوسه‌باران شد جهان پیراهنی پوشید از عطر گل نامت و هر آیینه از زنگ کدورت‌ها چه عریان شد به چشم عاشقان، باغِ تماشایت تماشایی‌ست سراسر گل به گل عالم همه آیینه‌بندان شد شهادت می‌دهم باران به تسبیح گل و لبخند هزاران بار نامت را به لب آورد، باران شد شهادت می‌دهم کوه از شکوه شانه‌ات آموخت چگونه می‌توان ماند و ستون سقف ایمان شد شهادت می‌دهم چشمه همیشه چارقل‌خوان است به لطف چشم‌هایت قاری ممتاز قرآن شد شهادت می‌دهم لاله شهادت‌نامه می‌خواند دلم آیینۀ دلتنگی یاد شهیدان شد شهادت می‌دهم تنها صراط مستقیمی تو تو را گم کرد انسان و چنین ایلان و ویلان شد شهادت می‌دهم تو رحمةٌ للعالمین هستی شهادت می‌دهم هستی به عشق تو مسلمان شد شهادت می‌دهد هستی که من هم عاشقم آیا؟ شهادت می‌دهی این دل به شوق تو پریشان شد؟ @Shere_Enghelab 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
همین بس است به مدحش محمد است محمد حمید و حامد و محمود و احمد است محمد قسم به شوق اویس و قسم به بهت بحیرا که آفتاب کمالات بی‌حد است محمد چه کوچه‌ها که نشستند در مسیر عبورش به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد ستارۀ شب مکه، طلوع صبح مدینه به یُمن آینه خورشید مشهد است محمد اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد به رسم حُسن ختام آخر آمده‌ست محمد و باز می‌رسد از جانب حجاز سواری که هر که دید بگوید محمد است محمد shereheyat.ir 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
مختص اعضای گروه زنده یاد یکشنبه اول مهرماه ۱۴۰۳ ساعت۱۹ الی ۲۱ جلسه ۹ برای ارائه مطروحه ها آماده باشید. لطفا در نظر سنجی برگزاری کلاس ها شرکت نمایید. 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
مختص اعضای گروه زنده یاد یکشنبه اول مهرماه از طریق پیام‌رسان ایتا مطروحه در گروه منتشر خواهد شد جلسه ۱۱ لطفا برای ارائه مطروحه آماده باشید و در نظر سنجی برگزاری کلاس ها شرکت نمایید. 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
ميان خاک سر از آسمان در آورديم چقدر قمري بي آشيان در آورديم وجب وجب تن اين خاک مرده را کنديم چقدر خاطره ي نيمه جان در آورديم چقدر چفيه و پوتين و مهر و انگشتر چقدر آينه و شمعدان در آورديم لبان سوخته ات را شبانه از دل خاک درست موسم خرما پزان در آورديم به زير خاک به خاکستري رضا بوديم عجيب بود که آتشفشان در آورديم به حيرتيم که اي خاک پير با برکت چقدر از دل سنگت جوان در آورديم چقدر خيره به دنبال ارغوان گشتيم زخاک تيره ولي استخوان در آورديم شما حماسه سروديد و ما به نام شما فقط ترانه سروديم - نان در آورديم - براي اين که بگوييم با شما بوديم چقدر از خودمان داستان در آورديم به بازي اش نگرفتند و ما چه بازي ها براي اين سر بي خانمان در آورديم و آب هاي جهان تا از آسياب افتاد قلم به دست شديم و زبان در آورديم 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
اگرچه روسیاه از معدن آمد پیکرم بیرون سراپا روسفیدی بود عمری پینه ی دستم 🖤 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
سرسخت چنان کوه نه! کوه افکن بود باری پدرم کارگر معدن بود کندن کندن! چه حاصلی داد به او؟ این عمر که ذره ذره جان کندن بود 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
پدرم را خدا بیامرزد مردِ سنگ و زغال و آهن بود سال‌های دراز عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میان زغال‌ها در کوه عصرها رو سفید برمی‌گشت سربلند از نبرد با صخره او که خود قله‌ای فروتن بود پا به پای زغال‌ها می‌سوخت سرخ می‌شد، دوباره کُک می‌شد کوره‌ای بود شعله‌ور در خود‌ کوره‌ای که همیشه روشن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش یکی دو تا که نبود دردهایش هزار خرمن بود از دل کوه‌های پابرجا از درون مخوف تونل‌ها هفت‌خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تهمتن بود پدرم مثل واگنی خسته از سرازیر ریل خارج شد بی‌خبر رفت او که چندی بود در هوای غریب رفتن بود مردِ دشت و پرنده و باران مردِ آوازهای کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود، اهل معدن بود @Shere_Enghelab 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
شهادت می‌تواند مرگ در راه وطن باشد شهادت می‌تواند خلوتی با خویشتن باشد شهادت می‌تواند در نفاق خنجری از پشت شهادت می‌تواند در مصافی تن به تن باشد شهادت می‌تواند ساده مثل عاشقی کردن شهادت می‌تواند سخت مثل سوختن باشد شهادت می‌تواند خستگی‌های پرستاری کنار بستر بیماری یک پیرزن باشد که می‌داند؟ شهادت در مرام عاشقان شاید به بی‌پیراهنی پوشاندن یک پیرهن باشد شهید کربلای چند لبخند تو خواهم شد تو لبخندی بزن، شاید شهادت سهم من باشد shereheyat.ir 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
راه رفتم سال‌ها، در جاده‌ای مأوا نکردم غیر آغوش تو هرگز مأمنی پیدا نکردم رود رود از خود گذشتم در نبرد سنگ و صخره هیچ کوتاهی برای دیدن دریا نکردم سربه‌سر فریاد بودم در رجزگاه حوادث جز سر سجاده و در گوش شب نجوا نکردم اشک‌هایم را به روی خود نیاوردم، تو دیدی راز را در خلوت آیینه هم افشا نکردم مثل اهل مکه سرگرم طواف خود نماندم مثل اهل کوفه با لبخند تو بد تا نکردم با صداقت العجل گفتم تمام جمعه‌ها را پای دعوتنامه‌ام را جز به خون امضا نکردم دیدنت رؤیای دورم بود، اما روز موعود چشم‌هایم را به تو بخشیدم و لب وا نکردم مطمئنم امتحان‌ها را برایم ساده کردی مطمئنم کارهای سخت را تنها نکردم… | | طراح: @fatemeh_arefnejad
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ‌ ماست جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست هرگز ندهیم تن به ذلّت، هرگز در خون زلال کربلا ریشهٔ ماست 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
دوستان عزیز شاعران بزرگوار لطفا در نظر سنجی برگزاری کلاس های شرکت نمایید https://EitaaBot.ir/poll/5hb1d 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
امشب دلم انبار باروت است آتش‌فشان داغ ‎ است افتاده یک‌سو شاخهٔ زیتون یک‌سو در آتش، ساقهٔ توت است تور عروس شرق، گلدوزی با دانه‌های سرخ یاقوت است مانند قایق‌های سرگردان جاری به هر سو خیل تابوت است‌ ای خطه‌ی زیبا! شکیبا باش جان جهانی با تو مبهوت است آیندهٔ لبنان و اسراییل چون قصهٔ طالوت و جالوت است این زخم چرکین، رو به نابودی‌ست این غدهٔ بدخیم، فرتوت است طاقت بیاور باز هم لبنان! دیگر زمان محو طاغوت است ‎🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
مختص اعضای گروه زنده یاد یکشنبه هشتم مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۲۰ الی۲۱:۳۰ جلسه ۱۰ برای ارائه مطروحه ها آماده باشید. لطفا در نظر سنجی برگزاری کلاس ها شرکت نمایید. 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase