eitaa logo
تجربه‌های شما از آشنایی با "عین‌صاد"
414 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم وقت بخیر من برای اولین بار توسط یکی از اساتیدمون با یکی از کتاب های استاد صفایی آشنا شدم و بخشی از کتابشون منبع درسی مون بود.. اما آشنایی اصلی بنده توسط یکی از طلاب جوان قم در اینستاگرام رخ داد که پیجی شخصی دارن اما درمورد مطالب مختلف صحبت میکنن و بحث و تحلیل دارن و همیشه در جواب های سوال هایی که از ایشون میشه از جملات و کتاب های استاد صفایی نقل قول میکنن و انقدر جذاب و دلپذیره که همه علاقه پیدا میکنن کتب استاد صفایی رو بخونن تا به این سطح از تحلیل های زیبا برسن بنده هم تلاش کردم در پیج روبیکام استاد صفایی رو معرفی کنم و جملات کوتاهی از ایشون استوری کنم تا حتی یک نفر هم که شده علاقه مند به کتاب های استاد بشه و شاید مسیر زندگی اش تغییر کنه جعفری
من طلبه حوزه علمیه بناب هستم استاد قرآن ما حاج آقای شفوی که باهاشون تدبر در قران میخوندیم حین تدریس از مطالب کتاب تطهیر با جاری قرآن برامون بیان میفرمود ک علاوه بر اون از کتاب اخبات و مسئولیت و سازندگی استفاده میکردند مطالب استاد برا من خیلی جالب اومد و از استاد درباره عین صاد پرسیدم استاد قرآنمون مستند استاد علی صفایی رو برامون نشون دادند اونجابود که تصمیم گرفتم کتاب های استاد رو بخونم از کتابخونه حوزمون کتاب ها رو با توجه به سیر تولد دوباره گرفتم و خوندم که از اون به بعد دیدگاه من به خدا و انسان و جهان و مخلوقات و... به طور کلی عوض شد و این باعث شد که خودمم مبلغ آثار استاد بشم محمدباقر
سلام من از طریق یکی از اساتید با اندیشه علامه صفایی رحمت الله علیه اشنا شدم با کتاب اخباط ایشون شیفته مباحثشون شدم به جرات میگم مباحث ومبانی فکری ایشان در مدت کوتاهی شاید یک مسیر چندساله من را پیش برد کتاب اشنایی با قران دید من را نسبت به قران یک تغییراساسی داد و موجب انس بیشتر و تدبر و درک بهتر از مباحث انسانی درمن شد همیشه برای ایشون رحمت و مغفرت الهی را میطلبم خیلی رهنمودهاشون دلنشین و متناسب با فطرت جوانان هست متربی را از مسیرتربیت ناب محمدی عبور میدهند خدا رحمتشون کنه یا هادی
سلام وقت بخیر من به واسطه کانون مهدویت دانشگاه مون با استاد آشنا شدم و بعد هم سفرهایی که به قم داشتیم مارو می بردند منزل استاد... اولین کتاب ایشون که خوندم رشد بود ایقد مجذوبش شدم که بصورت عکس نوشته می‌نوشتم و روی برد سالن خوابگاه نصب میکردم که بقیه هم بخوانند... در کل بعد یک بازه زمانی آدم که می ایسته انگار افسردگی می‌گیره ولی بعد خداروشکر خوب شدم و الان سعی میکنم حتی لبخندم هم بار داشته باشه البته وقتی یادم بیاد😅 بنظرم استاد خیلی بالاتر از زمان خودشون و حتی ما هستند گاهی سخنی ازشون میفهمم که هنگ میکنم به قول رهبری (اگر اشتباه نکنم) ایشان یک سبک بودند برای خودشان🌺🌺 علی پور
اولین بار صوت حرکت رو از واتساپ دوستان شنیدم ، ترکیب کلمات و جملات ، مفاهیم ، لحن صدا همه چیز اونقدر تاثیرگذار بود که دنبال صاحب صوت گشتم و با ایشون آشنا شدم ، پیچ اینستاگرام هم خیلی کمک کرد با پست های خوبش امیری
سلام علیکم من با استاد صفائی از طریق استاد خودم آشنا شدم که ایشون گاها در صحبت هاشون از بیانات استاد صفائی استفاده میکنن و از بین کتابها، کتاب رشد رو خوندم و بیشتری تاثیر رو گرفتم چرا که باعث شد تبدیل به آدمی بشم که فکر میکنه در مورد هر چیز و هرکس و صرفا نمیاد همینجوری رد یا تایید کنه درویش نژاد
سلام من تازه میخواستم برم مصاحبه دانشگاه فرهنگیان و توی نت سرچ کردم که یه کتاب در خصوص معلمی بخونم که کتاب تربیت کودک استاد بالا اومد و برام جالب بود که بعد ها هر چقد توی نت گشتم پی دی اف کتاب توی نت نبود و فقط اون بار توی نت پیدا شد و توی فضای مجازی اسم ایشون رو سرچ کردم و توی تگ تک کلاس هامون همیشه نامی از ایشون هستش🙂 راضیه سادات
سلام وقت بخیر خداقوت یکی از اساتید به بنده کتاب «رشد» را پیشنهاد کردند. بعد از مطالعه کتاب انقدر شیفته ی قلم و شخصیت اقای صفایی حائری شدم که راجع به ایشان تحقیقات فراوانی کردم و اثار دیگر ایشان را خریداری کردم و نشست های متعددی در رابطه با معرفی آثار و شخصیت استاد صفایی حائری داشتم. ادمین کتابخانه
سلام اولین بار یکی از همکارم بعد نمایشگاه کتاب تهران برام چند جلد از کتاب های ایشون و هدیه آورد مسئولیت و سازندگی حرکت و رشد یک سال بود که در یک مجموعه تربیتی مسئولیت داشتم وقتی کتاب ها رو تورق کردم فهمیدم هیچی از کار تربیتی نمیدونم سال هشتاد و هشت بود از اون سال تا امروز بحمدلله از نوشته های استاد جدا نشدم و تاثیر عمیق اونا رو در رفتار و زندگیم دارم میبینم نخعی
من تازه وارد حوزه شده بودم که با ایشان آشنا شدم آن هم از طریق یکی از اساتید اولین کتابی که از کتب استاد مطالعه کردم کتاب رشد بود که حقیقتا کتاب پر مغز و محتوایی بود و سپس بدنبال آن دیگر کتب استاد را مطالعه کردم واقعا تحت تاثیر کلام ایشان قرار گرفتم و شاید این باعث شد نگرشم به زندگی به حوزه و حتی نگرشم به دین تغییر کند سید مهدی
سلام آشنا شدن با استاد صفایی یه نقطه عطف بود تو زندگی من . اولین کتابی که از ایشون خوندم "وقتی که از خودت میسوزی" بود ، و فکر میکنم بهترین کتاب بود برای شروع ، چون دقیقاً انگار من رو با خودم روبه رو کرد. تابحال هیچکس در نظر من نتونسته بود انقدر زیبا با کلمات بازی کنه و نفوذ کنه به قلبم و واقعاً کاری کنه که ساعت ها به فکر فرو برم . فکر به اینکه چرا تا این سن کسی دین و مذهب و ارتباطش با زندگی رو به این شکل برام توضیح نداده بود و حس کردم این مدل تفکر چقدر میان مردم غریبه . و فکر کنم خدا خیلی دوسم داشته که آشنایی با استاد رو در مسیر زندگیم قرار داده و ان‌شاءالله خداوند این توفیق رو نصیبم کنه که بتونم به دیگران هم این مفاهیم رو انتقال بدم.... علوی
تقدیر این بود که دیرهنگام با استاد صفایی حائری آشنا شوم که آن نیز سریّ دارد اما اکنون خود را همچون تشنه ای می‌بینم که در هیاهوی سراب‌ها به آب رسیده ام! هر چند مثل سالهای جوانی، دیگر هیجان زده نیستم و هیچ چیز قبل از صدها تردید و هزاران بار تحقیق نمی‌توانست برای من جذاب باشد اما نوای حق عین.صاد غوغایی در دلم به پا کرده و چنان جاذبه ای دارد که مرا به دنبال خود می‌کشد! چه اشک‌هایی که با سوز صدای استاد بر چشمانم جاری میشود اشک‌هایی که تنها با نام حسین ع جاری بود! قصه‌ی غربت استاد صفایی برایم باورکردنی نبود و به خاطر کوتاهی ها و جفاها، خود را مدیون ایشان میدانم و مسوولیت ها را دو چندان کرده که غریبانه و در گمنامی می‌زیست و قشر زیادی از مردم و جوانان در زمان حیات ایشان از اندیشه‌ی ناب وی محروم مانده‌اند. اما بسیار خرسندم که گفتار و صوت و مکتوبات بسیاری از ایشان گردآوری شده که محل انس جویندگان حقیقت است و ای کاش ما نیز بتوانیم به مسئولیت‌های خود واقف باشیم و از حرکت در جهت درست باز نمانیم... اسدی
بسمه تعالی... خواستم آشنایی ام را با شیخ بنویسم . زیاد نوشتم ، اما همه را پاک کردم . قصه عشق طولانی نیست و عاشق زیاده گو نیست . فردای شبی که از گریه چشمانم سیاه شده بود ، شیخ را خواب دیدم . شیخ در حالی که _مانند یکی از عکس هایش_ بی توجه به دنیا و ما فیها نشسته بود ، گنبد امام رضا علیه السلام پشت سرش بود . نگاه کرد و گفت : درست میشود . مهم نیست . برای برخی زود درست میشود و برای برخی دیر . از خواب که بیدار شدم نامه های بلوغ را که همیشه جلوی چشمم بود و نخوانده بودم از قفسه بیرون آوردم و نوشیدم... مسلمان
سلام عرض ادب آشنایی من با استاد از یک قطعه صوتی شروع شد که با سوز و عشق میگفت گناهی که برایت تلنگر و شکستگی بیاورد بهتر از طاعتی ست که غرور بیاورد استاد برای من و حال و هوای زندگیم مانند گمشده‌ی بود که سالیان سال دنبالش بودم مرحوم صفایی هم چشمانت رو باز می‌کند و هم دردمندت میکند عمیقت میکند طوری که از بی ارزش ها و بیهودگی هاو تکرار تلاوت ها جدا میشوی بنظرم هرکس عمیقا و قلبا با استاد پیوند بخورد دیگر نمی‌تواند عادی زندگی کند و یکی از حسرت هایم ندیدن این مرد الهی بود خیلی دوستش دارم روحش شاد حامد
سلام من با استوری هایی که مربی فرزندم ازصدای ایشون میگذاشتن آشنا شدم وآنچنان این صدا به دل من نشست که پیگیر صوت ها ونوشته های ایشان شدم تااینکه بااین گروه آشنا شدم پناهی
سلام توی یکی از گروه ها یک بنده خدایی این جمله معروف: کفر متحرک به اسلام می رسد.... رو گذاشت من که کلم بوی قرمه سبزی می داد شروع کردم گفتم این چه حرفیه و ..... ولی بعدش رفتم یه مقدار درباره استاد و صحبت هاشون خوندم و شدم شیفته ایشون و خندم گرفت از اون موضع مسخره نا عادلانه ای که کردم استاد بی نظیرند اند روحشون شاد مرتد
سلام وقتی دراوج سختی زندگیم قرار داشتم، خانه یکی از مشتری هایم رفتم تا یکی از وسایل خانه اش را تعمیر کنم روی درب یخچال یک جمله از استاد نوشته بود عبارت:«غم را نمیتوان کم کرد،باید خودت را زیاد کنی» استاد.ع.ص چنان من را زیر و رو کرد چنان آتش امیدی در اوج تاریکی هایم روشن کرد که بعد از چند سال زندگی من عوض شد و تمام معادلات زندگی من تغییر کرد و معنا دار شد... کسی که تا دیروز نسیم بلا آن را با خود به اعماق کفر می‌برد دیگر ریشه دار شده و حتی شغل و حرفه و نقش من عوض شد من خودم رو مدیون ایشون میدونم و به یادشون هستم🙏 حاج عمار
کتاب حرکتو سید بهم هدیه داد، گفت هرکی خونده بعد‌ش زندگیش تغییر کرده.من گفتم من نمیخوام زندگیم تغییر کنه، تغییر سخته. باز کردم یه گاز بزنم، رو حساب همه سیبایی که یه گاز زده بودمو دورم افتاده بودن نوشته بود: "کفر متحرک به اسلام میرسد اما اسلام راکد پدربزرگ کفر است " کمابیش آشنایی داشتم باهاشون و دقیقا بعد از سوالی که درگیرش بودم یه کلیپی نقل قولی چیزی ازشون میشنیدم. خدا رحمت کنه علی اقا ی شاملو رو امسال شرح کتاب رشد رو گوش کردم و علقه ی محکم تری با حاج شیخ برقرار شد. امین
سلام من چند سال پیش در اینستاگرام پست‌هایی که از استاد صفایی می گذاشتند را می خوندم و مخصوصا قسمت‌هایی که در مورد حرکت بود باعث شد علاقه مند بشم و کتاب حرکتشان را که خیلی عالیه خریدم و کتاب رشد و صراط و اخبات که خیلی عالی هستند.البته سنگین هستند و خیلی دوست داشتم این طرح جدید که تفکر روی جملات استاد گذاشتین.تشکر حسام
ماه رمضان سال 1400 بود که برای اولین بار برای حلقه هم خوانی کتاب رشد که به راهبری آقای علی صفوی شاملو در شب های ماه رمضان در پلتفرم ادوبی کانکت برگذار میشد از آقای صفایی کتاب سفارش دادم. تو یکی از شب ها شخصی از قسمتی از کتاب سوال پرسیدن؛ آقای شاملو شروع کردن به توضیح دادن و بعد از اینکه پاسخ سوال رو دادن گفتن: سعی کنید یه دور همه کتاب های آقای صفایی رو بخونید...! واکنش من بعد از شنیدن این جمله... واااات...؟ چرا باید به خاطر اینکه بفهمی یه نفر در قسمتی از کتابش چی گفته بشینی همه کتاباشو بخونی...!؟ گارد گرفتن من همانا و تبدیل شدن آقای علی صفایی حائری به نویسنده مورد علاقه ام و دنبال کردن سیر مطالعاتی شان همانا... یه جمله ای که در بعضی از کتب شون تکرار شده و به زعم من نمونه بارزش خودشون هستند اینه که: مگر نه این است که می میریم؟ پس بگذار مرگی را انتخاب کنیم که زندگی هایی را بارور کند و بهره هایی بیاورد. اسدی
سلام برای دلنوشته درباره حاج آقا صفایی حائری مزاحم شدم: من از اوایل نوجوانی به موضوعات نظیر فلسفه و منطق و براهین علاقه داشتم. کمی از کتاب های غربی در این موضوعات مطالعه کردم و ضرر فراوان کردم. در یک جلسه یکی از دوستان یک جمله از حاج آقا صفایی بیان کردند، هنوز یادم هست چه جمله ای بود: *آن کلیدی که راز انسان و هستی و دنیا و نقش انسان را می گشاید، در درون خود انسان نهفته است...* اینجا بود که خواستم با ایشان بیشتر آشنا شوم، شروع کردم به مطالعه کتب ایشان، اولین کتاب نامه های بلوغ بود، نثر زیبا و عمیق ایشان مرا مجذوب کرده بود. از موقعی که مطالعات کتب ایشان را شروع کردم، در گفت و گو هایی که با دوستان دارم، حرف های بیشتری برای گفتن دارم. امسال هم با خواندن کتاب غدیر دید جدیدی به ولایت پیدا کردم. ان‌شاءالله حاج آقای صفایی، جزای عمل هایشان را در آن دنیا بگیرند. بن علی
من خیلی خیلی قبل با استاد آشنا شدم زمانی که جوانی 16ساله بودم و دایی شهیدم و برادر عزیزم محمود پیروزفر از آقای صفایی میگفتن و از صفای دلشون اینکه خونه شون به روی همه باز است. اینکه سفره شون پر برکت است. و بالاخره 22 تیرماه، برادرم همسفر ایشون بودن که تصادف رخ داد. و امان از 22تیر ماه پیروز فر
سلام و عرض ادب بنده عکس نوشته ای را روی عکس پروفایلی دیدم ، که وقتی اون عکس نوشته را خواندم یک شعف خاصی پیدا کردم ، استفاده بسیار زیبای کلمات و تفکر زیباتر پشت آن کلام... خلاصه پس از جست و جو در شبکه های مجازی این کانال رو پیدا کردم که سریع عضو شدم و با اینکه بسیاری از کانال ها و گروه های خوب رو ترک کردم اما این کانال رو خیلی دوست دارم و ترک نکردم . اندیشه و کلام استاد صفایی حائری رو خیلی دوست دارم ، الهی که خداوند متعال بر درجات ایشان بیفزاید و همنشین اهل بیت (علیهم السلام) باشند و بر توفیقات شما دستندرکاران این مجموعه بیفزاید 🤲🤲 منتظر نور
سلام اولین کتابی که از ایشان خواندم کتاب رشد بود حیرت زده شده بودم اندیشه های ایشان جواب خیلی از سوال‌هایی که تو خلوت باهاشون درگیر هستی را خیلی کامل میده و انسان را از بن بست نجات میده و نیز از غرور و خود بینی بعضی مواقع بعضی از مطالب ایشان را که می‌خوانم دوست دارم از خجالت آب بشم برم تو زمین شجاعی
سلام پیوسته دنبال یکی بودم با جملاتش منو به فکر فرو ببره و درعین حال از کلامت قلمبه سلمبه استفاده نکنه وقتی جملات استاد رو میخونم دقیقا همین حس رو دارم. بار معنایی بالا و سادگی بیان عاقبت بخیر ان شاءالله اسلامی از مازندران