⚫️به وقت 7 صفر 1441 🔻ساعت حوالی 3-4 صبح بود که از زیر پل ثوره العشرین راهی حرم مولا شدیم ... 🔻هوا هوای زیر لب " بالاخره آمدم مولا " بود هوای دیدار پدر ... 🔻+دوباره شروع شد ، گیت های نرسیده به حرم ، گشت 3 گانه ، الحمدلله ❤ 🔻وارد شارع امام صادق شدیم 🔻اذان صبح بود 🔻کوله ها رو جمع و دسته دسته برای نماز صبح در بیرون و در جوار حرم رفتیم 🔻راهی صحن مادری شدیم 🔷صحن تبار سلمان ... 🔻پله پله پایین میرفتیم و نگاهمان به پرچم های قرمز "ما ترکناک یابن الحسن" بود 🔻زائرین گروه گروه گوشه ای پیدا کرده و خسته به خواب رفتن 🔻خوابی از جنس امنیت 🔶روز روز زیارت بود ، تازه پدر را پیدا کرده بودیم 🔻پیدا کردن غذا سخت و طولانی بود 🔴موکب ها کم ، صف ها طولانی 🔻باید از نماز اول وقت میزدی تا غذایی پیدا کنی 🔷"زود رفتن این دردسرها را هم دارد" 🔻سختی های آن دو روز نجف ، شیرین تر از عسل بود ... 🔻سرمای صحن و دیدن سهیم شدن پتوها 🔻برای یکدیگر در صف ایستادن ها 🔻پله های سرویس ها و نبود پریز برق جز در سرویس ها 🔻2ساعت صبر کردن برای یک ساندویچ تخم مرغ 🔻مزه های شیرین این سفر کم نبود حافظه ها عاجز است از مرور تک تکشان ❤روز روز زائرین بود ، تنها برای خودشان و فردا ... #خاطره_بازی_اربعین98 #شب_سوم_حرکت_اربعین98 #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان @Masir_kashanu

⚫ به وقت 8 صفر 1441 🔻تور وادی السلام گردی مسیر از صبح تا کمی قبل از اذان ظهر طول کشید 🔻قبرستان پر رمز و راز و کیلومتری ک خدا نکند کسی راهش را گم کند ... 🔻از شهید گرفته تا علامه و شیخ و پیامبر و ... 🔻خاک هایش یاد مرگ را زنده میکند 🔻مرگ از جنس فراموش شدن،نبودن ... 🔻ولی اگه ذوالفقاری باشی از آن سر دنیا برای زیارت مزارت راهی میشوند ... ⚫روز آخر در نجف ⚫روز آخر روبه روی ایوان طلای نجف ⚫روز وداع با پدر 🔻روز دختران صف های طولانی 🔻اکثرا راه و چاره و موکبی پیدا کرده بودند ولی ... 🔻ولی بودن بچه هایی که بغض کرده و میگفتن : ◾"ما دیگه توی صف نمیریم" ◾"مگه قرار نبود صف ها از پیاده روی شروع شود؟!" ◾"ما دیگه خواب صف هم میبینیم" 🔻طنز آن روزها " صف " بود ، صف غذا ، صف چایی 🔷فلانی چرا دیر آمدی ؟ در صف بودم 🔷فلانی کجاست ؟ صف غذا 🔷کی ؟ صف 🔷کجا ؟ صف 🔻آخر سر برایشان نان با پنیر 15 تومنی گرفتیم ( هنوز اوضاع لبنیات بهم نریخته بود) 🔻به ساعت نکشید که چیزی نماند ... 🔻البته که " تمامش کنید که کسی کوله اش جا ندارد" 🔴روز شیطنت های زائرین و خادمین و پیج کردن های سرکاری و شوخی با مسئولین 🔴دعوای الکی سر غذا و ماست و ... 🔴زائران با پوشش های بامزه (پاپیون) 🔴امر خیر های توی صف و توی صحن 🔶و بالاخره شب وداع با پدر رسید ❤طبقه ی بالای صحن حضرت زهرا ❤گنبد دقیقا روبه روی چشمانت ❤هر چه میگویی و تمامی ندارد ❤و چه گوش شنوایی پدر دارد 💭" کجا میخواهیم برویم ؟ کجا نجف میشود برایمان ؟ 💭کجا امن تر از نجف ؟ کجا غریب تر از نجف ؟ " 🔻ساعت 2 یا شاید هم 5 صبح وقت رفتن بود 🔻مانده بودیم مسجد کوفه برویم یا نه ... 🔻کم کم باید زمزمه کرد : ❤پشت سر مرقد مولا ، رو به رو جاده و صحرا ... #خاطره_بازی_اربعین98 #شب_چهارم_حرکت_اربعین98 #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان @Masir_kashanu

⚫ به وقت 9 صفر 1441 🔻بعد از نماز صبح وقت رفتن بود ... "خداحافظ نجف جان" 🔻شروع شد 🔻دیر و زود شدن ها 🔻انتخاب بین رفتن و نرفتن ها 🔻معطلی ها 🔻خوشی های دسته جمعی 🔻موکب های بهشتی 🔻خادمین حسینی 🔻ساعت 7 شب خوابیدن و 11 شب بیدار شدنها 🔻پیاده روی های شبونه 🔻3تا 3تا شربت خوردنها 🔻پس کی میرسیم ها 🔻استراحت کنیم ها 🔻زود بریم دیگه ها و ... . ◾کسانی بین عمود ها چشم می گرداندند ◾شاید دنبال نگرفتنی هایی از جنس ایمان و معرفت ... بودند ❤" چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی ست آن بینی " 🔴چند قدم عقب تر -به چه فکر میکنی ؟ +فلسفه ی پیاده رفتن هنوز نه عمودی هست و نه شماره ای ❤گام لرزان نمی خواهیم ..." ثبت اقدامنا علی دینک "❤ . #خاطره_بازی_اربعین98 #شب_پنجم_حرکت_اربعین98 #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان @Masir_kashanu

⚫به وقت 10 صفر 1441 ◼روز دوم با پیاده روی شبونه شروع شد ... حوالی عمود 160 ◼مردمی که انگار از ازل در حال راه رفتن بوده اند ، ◼تا ابد هم از پا نخواهند ایستاد ❤راه تو را میخواند ... " تو که را ؟ " 🔻عمود 285 موکب امام رضا و خستگی زائرین 🔻پذیرایی خادمین ایرانی و عراقی 🔻بارون عربی 🔻چند پرس چند پرس غذا نوش جان کردنها 🔻بستنی های بین راه 🔻محاسبه ستون های باقیمانده 🔻محاسبه فاصله بین دو ستون 🔻محاسبه سرعت گروه 🔻بریم شکارها 🔻موکب علی ابن موسی الرضا ... عمود 657 🔻موکت های خیس و سختی اسکان 🔻اشک جمع شده در چشمان زائران و ... 🔷دیگه چی یادتونه از قدم های روز دوم ؟ #خاطره_بازی_اربعین98 #شب_ششم_حرکت_اربعین98 #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان @Masir_kashanu

⚫به وقت 11 صفر 1441 🔻روز خستگی و خواب موندن همه 🔻جلوتر رفتن و ... 🔻تاول ها و لنگان لنگان رفتن ها 🔻موکب صاحب الزمان و عمود 828 🔻درمانگاه و قرص و پماد 🔶( انگار که سوخت موشک بودند که تو را پرتاب کنند تا کربلا ) 🔻ویلچر و کوله های سنگین 🔻"همه خودشان را برسانند" 🔻خط رو خط شدن ها و گم شدن ها 🔻گم شدن کوله ها 🔻موکب سمنان و عمود 907 🔻سفره ی حضرت رقیه سلام الله علیها و ... شما بگید روز سوم چطور گذشت؟ خواستم این اربعین را کربلا باشم ، نشد از نجف، پای پیاده… کربلا باشم ، نشد آقاجان به تو از دور سلام ... #خاطره_بازی_اربعین98 #شب_هفتم_حرکت_اربعین98 #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان @Masir_kashanu

⚫ به وقت 12 صفر 1441 🔻بالاخره روزی رسید که طبق وعدمون از موقع سحر پیاده روی رو شروع کنیم 🔻ساعت 2-2ونیم نصفه شب باید عزممون رو جزم میکردیم برای رفتن ... برای رسیدن 🔻روز تغییر گروه بندیا 🔻روز گروه 1 و 2 و ... نمیدونم بالاخره گروه 6 داشتیم یا نه 🔻هر گروه برای خودشون نماز صبح بین راهشونو اقامه کردند 🔻حاج آقای پناهیان برای سخنرانی و دعای ندبه عمود 1080 ، موکب حضرت معصومه بودند باید تا 7-8صبح خودمونو میرسوندیم 🔻درمانگاه 1070 موندیم تا یکم سوخت موشک به بچه ها داده بشه و خیلیا هم رسوندن خودشونو به دعای ندبه 🔻توی موکب اوضاعی بود 🔻مشخص نبود کی متعلق به کدوم گروهه 🔻کدوم گروه کجا نشسته 🔻یه عده از خستگی انگار جون داده بودند 🔻ساعت حدودای 9-9ونیم یکی یکی گروه ها راهی شدند 🔻همه فقط میخواستن دیگه به حرم برسند فرقی نمیکرد کدوم گروه باشند 🔻گروه 20 نفره شده بود 6 نفره 🔻خادما انگار تازه همو پیدا کرده بودند 🔻شاید حوالی عمود1200 ظهر داغ روز چهارم سپری شد 🔻خیلیا دلشون گرفته بود 🔻خیلیا آشفته بودند 🔻دلا مضطر مضطر 🔻دیگه چشما تاب نداشت 🔻سفر طولانی شده بود و همه دلتنگ 🔻شاید ساعت 4 بود که راه افتادیم 🔻ولی چه راه افتادنی ... 🔻شاید اون شب صلاح نبود ادامه بدیم 🔻ولی بعد صرف قورمه سبزی راهی شدیم 🔻راهی دیگه نمونده بود ولی رااااااهی شد برای خودش 🔻وقتی زائر اولیا یعنی اکثریت گروه چشمشون به حرم افتاد 🔻اشک بود که تمومی نداشت 🔻زیر لب میگفتن" بالاخره شد ، چشما کربلایی شد " 🔻دست راست بالا 🔶" سلام آقا که الان رو به رو تونم ... " 🔻سلامی دادیم و راهی شدیم 🔻نزدیک و نزدیک تر 🔻یکی یکی گیتا رو با سختیه کوله ها گذروندیم و نزدیک حرم حضرت عباس شدیم 🔶" سلام علمدار کربلا " 🔻و شد آنچه که نباید 🔻راه موکب اسکان گم شد 🔻چشما دنبال اون پرچم کوچک های قرمز ما ترکناک یابن الحسن بود ولی ... 🔻خسته ی خسته، نا برای راه رفتن نبود 🔻خیلیا زمین گیر شدند و نتونستند ادامه بدند 🔻با چندتا بچه ها بطری جمع کردیم و به همه آب دادیم شاید به مدد قمر بنی هاشم جونی بگیرند 🔻بالاخره بچه ها رو رسوندیم موکب علی بن باقر (ع) کاشان 🔻کوله ها و مریضا رو هم با سختیاش رسوندیم 🔻هر کی هر جایی پیدا کرد خواااابش برد 🔷اونشب شاید خیلیا پشیمون شدند 🔶شاید از راه 🔶شاید از حرف 🔶شایدم از عملشون ❤" گنبدت از دور تماشاییه این شبا کربلا چه غوغاییه "❤ #خاطره_بازی_اربعین98 #شب_هشتم_حرکت_اربعین98 #مُحی_نوشت #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان @Masir_kashanu

⚫ به وقت 14 صفر 1441 🔻همه دچار شوک" زیارت مختصر " شدیم 🔻نیامده رفتنی شدیم ... 🔻بعد از نماز مغرب و عشا وداع کرده و راهی شدیم 🔻و اینبار هر چه میرفتیم دور و دورتر میشدیم 🔻راهی بسی طولانی تا اتوبوس ها بود 🔻و دوباره خستگی بود که به چشم می آمد 🔻بالاخره راهی مرز مهران و وطن شدیم 🔻بوی وطن و امنیت تنها چیزی بود که درد فراق را مرحمی کوچک میگذاشت 🔻راننده های بی اعصاب و 🔻بستنی بین راه و 🔻بالاخره از پلیس راه نجف آباد یا خمینی شهر رد می شویم یا نه 🔻خاطره گویی های توی اتوبوس 🔻حلالیت طلبیدن ها 🔻آخرین خاطرات باهم بودن دختران مسیر بود 🔷 و به وقت 15 صفر 1441 در آغوش خانواده ها بودیم 🔶خسته و دلتنگ 🔻و فهمیدیم : ❤مقصد نه قبه و بارگاه ، ❤که حرکت و دل کندن است. ❤موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است. ❤ساحل بهانه ای است. ❤" رفتن " خودِ خودِ خودِ " رسیدن " است. #خاطره_بازی_اربعین98 #شب_دهم_و_یازدهم_حرکت_اربعین98 #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان @Masir_kashanu

#اطلاعیه شماره 1 بسم رب الحسین مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا «هرکس می‌خواهد جان خود را در راه ما بذل کند و خود را برای ملاقات با خدا آماده کرده است، با ما کوچ کند». قابل توجه دانشجویان دانشگاه کاشان ستاد اربعین دانشگاه کاشان متشکل از مجموع کانون‌ها و تشکل‌های مذهبی دانشجویی به منظور اعزام کاروان پیاده روی دانشجویان خواهر و برادر در سال ۹۸ تأسیس شد. امسال نیز برای این سفر معنوی ستاد اربعین در نظر دارد در تاریخ‌های ۱۲ شهریورماه (خواهران) و ۱۸ شهریورماه (برادران)؛ کاروان‌های پیاده روی خود را به سمت کربلای معلی اعزام نماید. جزئیات و اطلاعیه های بعدی، تنها از طریق لینک های زیر اعلام میگردد کانال تلگرامی و پیج اینستاگرام : @masir_kashanu وب سایت: http://masir.kashanu.ac.ir با ما همراه باشید. #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان #فلیرحل_معنا #دانشگاه_کاشان #اربعین_۱۴۰۱ @masir_kashanu

#اطلاعیه شماره۲ بسم رب الحسین می‌گفت آیه‌های سرِ روی نیزه‌ها احیا کند قیام مرا خادم الحسین از حنجرِ بریده صدا زد اناالغریب تکرار کن کلام مرا خادم الحسین فراخوان دعوت به همکاری جهت خادمین افتخاری کاروان اربعین قابل توجه خواهران دانشجوی دانشگاه کاشان نظر به برگزاری پیاده روی جمعی اربعین از سوی ستاداربعین دانشگاه کاشان ،خواهران دانشجو که شرایط ذیل را دارا می باشند، جهت ثبت نام در سایت ستاد اعلام آمادگی نمایند. شرایط موردنظر: ۱. مقید به رعایت شئونات اسلامی ۲. دارای سعه ی صدر و روابط عمومی بالا ۳.دانشجو دانشگاه کاشان( ورودی ۹۷ به بعد) ۴.اعلام نظر موافقت قطعی خانواده پی نوشت: اسامی خادمین پس از بررسی نتایج مصاحبه تلفنی وحضوری در موعد مقرر اعلام میگردد. @masir_kashanu http://Masir.kashanu.ac.ir #اطلاعیه_شماره_۲ #خادم_الحسين #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان #دانشگاه_کاشان #اربعین_۱۴۰۱ @masir_kashanu

کربلایت_آرزوست عرفات است ولی هرکه بگوید یاربّ پاسخش از طرف ڪرب و بـلامی آید #ستاد_اربعین_دانشگاه_کاشان @masir_kashanu