eitaa logo
مسیر بیداری
5.5هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
7هزار ویدیو
49 فایل
🌷وز خون جوانان وطن بیداری نصیب است ... ⚠️ زمان آن است که بیدار شویم قبل از آنکه در غربال آخر الزمان گمراه شویم ! ⚠️ 🔺️ اخبار و تحلیل های روز 🔻 بدون ذره ای خجالت 💠 رسانه ای کاملا مردمی ارسال سوژه خبری(رسانه شما):
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑 تقصیر شماست در زمان دانش آموزی معلمی داشتیم به نام آقای سید مهدی موسوی كه در آمریكا تحصیل كرده و تازه به وطن بازگشته بود و از همین روی گاه و بیگاه خاطرات و تجربه هایی از سالهای زندگی در ایالت اوهایو نقل می كرد و این گفته ها به اقتضای دوره نوجوانی به دقت در ذهن ما ثبت و ضبط می شد. ایشان می گفت: “یك روز در دانشگاه اعلام شد كه در ترم آینده مشاور اقتصادی رییس جمهوری سابق آمریكا -گمان می كنم *ریچارد نیكسون* - قرار است درسی را در این دانشگاه ارائه كند و حضور آن شخصیت نامدار و مشهور چنان اهمیتی داشت كه همه دانشجویان برای شركت در كلاس او صف بستند و ثبت نام كردند و اولین بار بود كه من دیدم برای چیزی صف تشكیل شده است. به دلیل كثرت دانشجویان كلاس ها در آمفی تئاتر برگزار می شد و استاد كه هر هفته با هواپیما از واشنگتن می آمد دیگر فرصت آشنایی با یكایك دانشجویان را نداشت اما گاهی به طور اتفاقی و بر حسب مورد نام و مشخصات برخی را می پرسید. در یكی از همان جلسات نخست به من خیره شد و چون از رنگ و روی من پیدا بود كه شرقی هستم از نام و زادگاهم پرسید و بعد برای این كه معلومات خود را به رخ دانشجویان بكشد قدری در باره شیعیان سخن گفت و البته در آن روزگار كه كمتر كسی با اسلام علوی آشنا بود همین اندازه هم اهمیت داشت، ولی در سخن خود قدری از علی علیه السلام با لحن نامهربانانه و نادرستی یاد كرد. این موضوع بر من گران آمد و برای آگاه كردن او ترجمه انگلیسی نهج البلاغه را تهیه كردم و هفته های بعد به منشی دفتر اساتید سپردم تا هدیه مرا به او برساند. در جلسات بعد دیگر فرصت گفت و گویی پیش نیامد و من هم تصور می كردم كه یا كتاب به دست او نرسیده و یا از كار من ناراحت شده و به همین دلیل تقریبا موضوع را فراموش كردم. روزی از روزهای آخر ترم در كافه دانشگاه مشغول گفتگو با دوستانم بودم كه نام من برای مراجعه به دفتر اساتید و ملاقات با همان شخصیت مهم و مشهور از بلندگو اعلام شد، با دلهره و نگرانی به دفتر اساتید رفتم و هنگامی كه وارد اتاقش شدم با دیدن ناراحتی و چهره درهم رفته اش بیشتر ترسیدم. با دیدن من روزنامه ای كه در دست داشت به طرف من گرفت و گفت می بینی؟ نگاه كن! وقتی به تیتر درشت روزنامه نگاه كردم خبر و تصویر دردناك خودسوزی یك جوان را در وسط خیابان دیدم. او در حالی كه با عصبانیت قدم می زد گفت: می دانی علت درماندگی و بیچارگی این جوانان آمریكایی چیست؟ بعد به جریانات اجتماعی رایج و فعال آن روزها مانند هیپی گری و موسیقی های اعتراضی و آسیب های اخلاقی اشاره كرد و سپس ادامه داد: همه اینها به خاطر تقصیر و كوتاهی شماست! من با اضطراب سخن او را می شنیدم و با خود می گفتم: خدایا، چه چیزی در این كتاب دیده و خوانده كه چنین برافروخته و آشفته است؟ او سپس از نهج البلاغه یاد كرد و گفت: از وقتی هدیه تو به دستم رسیده در حال مطالعه آن هستم و مخصوصا فرمان علی بن ابیطالب به مالك اشتر را كپی گرفته ام و هر روز می خوانم و عبارات آن را هنگام نوشیدن قهوه صبحانه مرور می كنم تا جایی كه همسرم كنجكاو شده و می پرسد این چه چیزی است كه این قدر تو را به خود مشغول كرده است؟ بعد هم شگفتی و اعجاب خود را بیان كرد و گفت: من معتقدم اگر امروز همه نخبگان سیاسی و حقوقدانان و مدیران جمع شوند تا نظام نامه ای برای اداره حكومت بنویسند، نمی توانند چنین منشوری را تدوین كنند كه قرنها پیش نگاشته شده است! دوباره به روزنامه روی میز اشاره كرد و گفت: می دانی درد امثال این جوان كه زندگی شان به نابودی می رسد چیست؟ آنها نهج البلاغه را نمی شناسند! آری، *تقصیر شماست كه علی را برای خود نگهداشته اید و پیام علی را به این جوانان نرسانده اید!* دلیل آشوب و پریشانی در خیابانهای آمریكا، محرومیت این مردم از پیام جهان ساز و انسان پرور نهج البلاغه است.” این داستان را در سن دوازده سالگی از معلم خود شنیدم، اما سالها بعد از آن وقتی كه برای جشنواره “باران غدیر” در تهران میزبان مرحوم پروفسور دهرمندرنات نویسنده و شاعر برجسته هندی بودیم چیزی گفت كه حاضران در جلسه را به گریه آورد و مرا به آن خاطره دوران نوجوانی برد. پیرمرد هندو در حالی كه بغض كرده بود و قطرات اشك در چشمانش حلقه زده بود از مظلومیت علی بن ابی طالب یاد كرد و با اشاره به مشكلات گوناگون اجتماعی در كشورهای مختلف جهان گفت: “شما در معرفی امام علی و نهج البلاغه موفق نبوده اید! *باید پیام های امام علی را چون سیم كشی برق و لوله كشی آب به دسترس یكایك انسانها در كشورها و جوامع مختلف رساند ! 📛📛📛📛📛📛 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
زیارت مجازی حرم امیرالمومنین علی علیه السلام:👇 http://www.imamali.net/vtour/ 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
این‌پرچم‌شیعه‌است‌که‌برقله‌دُنیاست هرکس‌زعلی‌'ع'دم‌بزندهموطن‌ماست.. 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
👆 این یعنی هرکس,با هرتوانایی و تخصص از هر قشر جامعه اومده پای کار خلاصه مولا همه جوره درخدمتیم. 🎗راستی شما برا غدیر میخوای چیکار کنی؟ ✋ یارتان 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
28.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 و (عجل الله تعالی فرجه) 🎙 سخنران  : حجت الاسلام حیدر مصلحی 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
حدیث🔆 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام)می فرمایند: کَم مِن شَهوَةِ ساعَةٍ اَورَثَت حُزناً طَویلاً؛ چه بسیار خواهش های نفسانی لحظه ای، که اندوه طولانی و درازی را در پی دارد. کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 451 ، ح ۱ 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
꧁﷽꧂ 📜 روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند در حالی‌که طلا و جواهر و اشیاء گران‌بها به همراه داشتند. ✍ پس راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آن‌جا حضور داشتند(أبوبکر نیز در بین جماعت بود) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" 🌀 پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابوبکر گفت "نه هرگز" ❗️پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من به همراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گران‌بها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او می‌بخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز می‌گردیم. ✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی، پس سوالاتت را بپرس. 🔖راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1) ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2) ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3) ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمی‌داند؟ 💢 پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس به دنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد، و جمعیت گفتند چه سوالیست که می‌پرسی؟ خدا همه چیز دارد و همه چیز را می‌داند. ⚠️ راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد، ابوبکر گفت: ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم. ✅ سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. 🔆پس امام علی(ع) به همراه پسرانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ⚜ ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست‌وجویش هستی آمد، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! 🔰 راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ♻️امام (ع)فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. 💠 امام علی (ع) پاسخ دادند: فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. 🔹 آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است 🔹 و آنچه خدا نمی‌داند، شریک و همتا برای خود است ❇️ پس راهب با شنیدن این پاسخ‌ها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️ به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کردند. 📬 تا حد امکان نشر دهید، زیرا : ⬅️ پیامبر(ﷺ)فرمود: هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابی طالب(ع) را نشر دهد، مادامی که از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند 📚 الإحتجاج مرحوم طبرسی 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
🔥اصلاحات به روایت حجاریان(۲) 🔻 در بخشی از مصاحبه با اعتماد، به صراحت از «حجاب اختیاری» به عنوان «پروژه‌ای» نام می‌برد که به «سرانجام» رسیده است!! 🔻معمولا عبارت به «سرانجام» رسیدن درباره فعالیت‌های مستمر و دشواری است که موجب دست‌یابی به یک هدف شده باشد استفاده می‌شود. 🔻اذعان حجاریان به اینکه یک پروژه موفق اصلاح طلبانه بوده است که می تواند الگویی برای سایر پروژه‌های اصلاح طلبان باشد بسیار قابل تامل است. 🔻آیا ممکن است تولید و کشته سازی از کسانی که خود را به گناه میگساری آلوده کردند هم با هدف به «سرانجام» رساندن پروژه رسمی کردن فروش مشروبات و شکستن ممنوعیت شرب خمر باشد؟ 🔻آیا دستگاههای امنیتی تصور نمی کنند که کشته سازی از مشروبات به صورت ناگهانی و زنجیره‌ای می تواند کپی ماجرای انتحار احتمالی یا قتل هدایت شده توسط براندازان غربگرا باشد؟ 🔻آیا پروژه بعدی برای به «سرانجام» رساندن LGBT است؟ 🔻آیا تفسیر به رأی غلط و شیطانی از «لااکراه فی‌الدین» دقیقا همان آتش زدن تمام احکام قرآن یا به عبارت دیگر قرآن سوزی معنوی نیست؟ ✍حمیدرضا ابراهیمی 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ماجرای عمامه سیاهی که در غدیر پیامبر اکرم (ص) بر سر امام علی علیه السلام بستند چه بود؟ 🎧 حجت الاسلام حامد کاشانی 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
امام رضا علیه السلام: روز غدیر روز پاکی و ترک گناهان کوچک و بزرگ است 📡 مسیر بیداری https://eitaa.com/joinchat/2043543625C7ff6285d8c
حدیث 🔆 امام مویی کاظم (علیه السلام)می فرمایند: أداءُ الاْمانَةِ وَ الصِّدقُ یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَ الْخِیانَةُ وَ الْکِذْبُ یَجْلِبانِ الْفَقْرَ وَ النِّفاقَ.» «امانت‌داری و راست‌گویی موجب توسعه روزی می‌شود، ولیکن خیانت در امانت و دروغ‌گویی موجب فلاکت و بیچارگی و سبب تیرگی دل می‌باشد.» (تحف العقول، صفحه 297). (ع)