#مطایبات #فکاهیات
🔰از بیانات آیت الله العظمی #شبیری_زنجانی
🔸نزد مرحوم آقای داماد درس صوم بحث زکات فطره می خواندیم. موضوع بحث این بود که ملاک در پرداخت زکات فطره، قوت غالبِ شخص است یا قوت غالب بلد.
🔹درس آقای داماد تمام شده بود. من به ایشان عرض کردم قائل دیگری هم هست که ملاک زکات فطره را #قوتِ_غالبِ_شخص در ماه رمضان می داند. ایشان با تعجّب گفت: #نشنیده_ام. آقای جوادی آملی هم آنجا بود
🔶گفتم: قاآنی می گوید:
اگر زکات دهی فطره ی مرا «مِی» ده
که قوت غالبِ من باده بوده در رمضان
🔷آقای جوادی آملی از این تعبیر اینجانب خیلی خوشش آمده بود.
🆔 @masire_feghahat
🔰#فکاهیات
💢 گفتگوی یک طلبه با ناصرالدین شاه
🔸میگویند، روزی ناصرالدینشاه، سرزده، به مدرسهی «مروی» تهران رفت که میدانیم در دو قرن اخیر، همواره مرکز تدریس و تدرّس علوم دینی بوده است. هنگام گشت و گذار در مدرسه، شاه با طلبهای روبرو شد که در حجرهی خود مشغول مطالعهی کتاب «خلاصةالحساب» (نوشتهی شیخ بهایی) بود.
🔹طلبهی مزبور لباس رسمی به تن نداشت و وقتی هم که چشمش به شاه افتاد، احترام لازم را به وی -که بهطور ناگهانی و بیخبر در برابر طلبه ظاهر شده بود- نگذاشت. روی همین حساب، شاه به همراهش گفت: الان حالش را میگیرم و ادبش میکنم! و فوراً رو به طلبه کرد و گفت: این چه کتابی است که میخوانی؟ گفت: خلاصةالحساب شیخ بهایی است. گفت: در چه علمی است؟
گفت: ریاضیات.
🔸گفت: خب، بگو صد تیز به یک ریش، حسابش چقدر میشود؟!
طلبهی مزبور -که از بدشانسی شاه، خیلی رند و حاضرجواب تشریف داشت- تأملی کرد و دستی به محاسنش کشید و گفت: قربان، اگر عُشریهی سلطنتی[مالیات ده درصدی که به خزانهی شاه سرازیر میشد.] را ازش خارج کنیم و پیشکشی حکام را هم در نظر بگیریم و ازش منها کنیم، فکر نمیکنم چیزیش باقی بماند!
🔹شاه، با شنیدن این پاسخ سریع و شگفت، بسیار کِنِف شده و به همراهش گفت: زود برویم که هیچ آبرویی برای ما نگذاشت!
📚ذوق لطیف ایرانی.جلد۲. ابوالحسن منذر.صفحه ۱۳۱-۱۳۲
🆔@masire_feghahat