🔰عوامل موجب استعمال بعض اصحابنا{بخش دوم}
3️⃣عامل سوم: عدم تأثیر نام راوی در صحت سند
🔸عامل سوم تعبیر کردن به بعض اصحابنا و نام نبردن از نام راوی این است که استاد سندی را ذکر نکرده و به همین دلیل بین نام بردن از استاد یا نام نبردن تفاوتی وجود نداشته و به هر حال، سند مرسل است
🔹تعبیر به بعض اصحابنا مطابق این عامل، می تواند با وجود معلوم بودن راوی بوده و با وجود علم به نام راوی، از او به بعض اصحابنا تعبیر کرده و می تواند به علت فراموش کردن نام راوی باشد زیرا به علت مرسل بودن سند، به نام راوی اهتمام ندارد. این اهتمام نداشتن به علت خدشه در راوی نیست و به خاطر مشکل سند از ناحیه دیگر است
🆔@masire_feghahat
🔰عوامل موجب فراموش کردن نام راوی
1⃣گاه شخص #دو_استاد دارد و از این دو استاد مطالبی را شنیده است. هر چه شباهت این دو استاد بیشتر باشد، احتمال فراموش کردن نام آنها و خلط بین آنها، بیشتر است.
🔸مرحوم ابن ابی عمیر می گوید: برخی از اصحاب مطالبی را از عامه شنیده و مطالبی را از امام ع تحمل کرده است اما در برخی از مواقع، این دو مطلب با هم خلط شده و مطلب عامه را به امام ع نسبت داده و مطلب امام ع را به عامه منتسب کرده است. من برای جلوگیری از خلط بین این دو، هر چند از عامه مطالبی را شنیده ام اما تقید به این دارم که از عامه هیچ مطلبی را نقل نکنم
🔹یکی از جهات تعبیر عن احدهما توسط روات نیز همین نکته است به خصوص در مواردی که تعین آن اهمیتی نداشته است
2⃣به جهت علو مقام و تشخص مانند ائمه معصومین (ع) . ابو بصیر از امام صادق ع می پرسد: روایات زیادی را از شما و پدر شما شنیده ام و در برخی از موارد نمی دانم روایت خاص را از شما یا از پدرتان شنیده ام. حضرت ع می فرماید: نقل از من یا پدر من تفاوتی ندارد و نقل از پدر من پیش من محبوب تر است. البته نباید با تعابیری مانند سمعت که کذب است، نقل کند و با تعابیری مانند قال، روایت کند
🔹 علت کلام امام صادق ع نیز این است که سخنان ایشان همان سخنان پدر ایشان است و حرف های امام باقر و امام صادق ع واحد است. ایشان مقید به این هستند که نام پدر ایشان بیشتر برده شده و جایگاه امام باقر ع در بین مردم، بالا رود.
3⃣گاه علت عدم اهتمام، معتبر نبودن راوی و تشخص نداشتن اوست
♻️خلاصه، عوامل مختلفی برای ارسال و عدم ذکر نام راوی وجود دارد و تنها یکی از این عوامل، فراموشی نام راوی به علت عدم اهتمام ناشی از معتبر نبودن راوی است. در حالی که در برخی از موارد، عدم اهتمام به نام راوی به علت ثقه بودن راوی است. به همین دلیل نمی توان برای عدم اهتمام راوی نفش پررنگی را در تأیید ضعیف بودن راوی، قائل شد
📚اقتباسی از درس خارج اصول استاد شبیری
🆔@masire_feghahat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸توصیه های مرجع عالیقدر آیت الله وحید خراسانی(حفظه الله) به #مبلغین
🔹وقتتان را #بیهوده صرف نکنید، #برنامه این است: آيَةٌ مُحْكَمَةٌ، فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ، سُنَّةٌ قَائِمَة
🆔@masire_feghahat
🔰استاد سیداحمد مددی(زید عزه):
💢اصطلاح «اخباری»💢
🔸تعبیر «اخباری» را سنی ها هم دارند، الان بعضی از علمایی که اهل ادبند می گویند: اخباری، صحیح نیست، صحیحش «خبری» باید بگوییم. خیلی خب این هم بحث لغوی. الخبری أو الاخباری این هم بحث لغوی آن.
🔹 اما مراد از اخباری در آن زمان یعنی: أن یرویَ کل ما سمعه، بدون تحقیق و تمحیص، این را اخباری می گفتند، مثلا این روایت در فلان کتاب مثلاً در کتاب مدینة المعاجز هست، هر چه در هر کتابی آمد آن را نقل کند، این را اخباری می گفتند، اصطلاح اخباری یعنی این
🔸در مقابل کسانی که فکر می کردند، ضابط بودند، محاسبه می کردند، مقایسه می کردند، این راویش ثقه است؟ ثقه نیست؟ کس دیگر این را نقل کرده؟ مقارنه با حدیث دیگر. این را «محدث ضابط» می دانستند. بنابراین اخباری یعنی: أن یرویَ کل ما سمعه.
🔹 پس این جناب محمد ابن زکریای غلابی که متاسفانه در سند این حدیث واقع شده است یرویَ کل ما سمعه.
📚خارج فقه، چهارشنبه: ۱۷/۷/۱۳۹۸
🆔@masire_feghahat
🔰ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری{بخش اول}
➰تعریف
🔸هر گاه شارع در مورد موضوع خارجیِ محقّقشدهای که امکان تحقّق در صورتهای مختلف را داشته، بدون تفصیل و استفصال، حکمی صادر کند، به این کار، «ترک استفصال» گفته میشود
➰انواع ترک استفصال
🔹ترک استفصال دو گونه است:
1⃣ابتدایی و بدون سابقۀ سؤال
🔸گاهی شارع ابتدائاً و بدون سابقۀ قبلی، در مقام بیان حکم #قضیّۀ_شخصیّهای که امکان تحقّق در صورتهای مختلف را داشته، بر میآید و بدون هیچگونه تفصیلی، حکمی واحد صادر میکند
💢 مثال این گونه از ترک استفصال، این است که حضرت با علم به نجسبودنِ لباسی، بدون اینکه نوع و مقدار نجاست را بداند، بفرماید: «با این لباس نجس، میتوان نماز خواند.»
2⃣ در پاسخ به سؤال
🔸گاهی شارع در پاسخِ سؤال از قضیّۀ شخصیّهای که با الفاظ مبیّن و بدون اجمال و البتّه با سکوت از ذکر برخی خصوصیّاتِ واقعه پرسیده شده، بدون استفصال و تفكیک صورتهای ممکن، حكمی واحد صادر میكند
💢مثلاً سائل میپرسد: «من با لباس نجس نماز خواندم؛ آیا نمازم صحیح است؟» یا اینکه فرضاً میپرسد: «لباس من نجس شده؛ میتوانم با آن نماز بخوانم؟» و حضرت در پاسخ میفرمایند: «بله.»
🔹در این پرسش، معنای «نجاست» روشن است؛ امّا خصوصیّات مورد سؤال، مانند «نوع و مقدار نجاست» مهمل است؛ با این حال، امام بدون پرسش از اینکه نجاست، خون بوده یا بول، و کم بوده یا زیاد، حكم به صحّت نماز میکنند. در این مثال، از ترک استفصال، اطلاق فهمیده و گفته میشود: هیچیک از اقسام نجاسات، مانع نیست
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری{بخشدوم}
➰شرایط استفادۀ اطلاق از ترک استفصال
♦️اگر در ترک استفصال، #قرینهای بر استفادۀ امام(ع) از #علم_غیب نباشد، شکلگیری اطلاق نیازمند شرایط زیر است:
1⃣ #شخصیبودن_قضیّه
🔸مراد از «قضیّۀ شخصیّه» این است که حکم دربارۀ فعلی خاصّ همراه با موضوعِ محقّق خارجی صادر شدهباشد؛ چه آن فعل در خارج، رخ داده باشد که قضیّۀ خارجیّه شود؛ مانند اینکه کسی از حضرت بپرسد: «من با این لباس نجس نماز خواندم؛ آیا نمازم صحیح است؟» و حضرت بفرمایند: «صحیح است.» و چه آن فعل در خارج، اتّفاق نیفتاده باشد؛ مانند اینکه کسی از حضرت بپرسد: «اگر با این لباس نجس نماز بخوانم، آیا نمازم صحیح است؟» و حضرت بدون استفصال از نوع نجاست، بفرمایند: «صحیح است.»
2⃣ #اهمال_قضیّه
🔹هنگامی از ترک استفصال، اطلاق فهمیده میشود که معنای الفاظِ بهکاررفته در کلام سائل، روشن باشد، اگرچه بهسبب عدم ذکر خصوصیّات واقعه، مهمل باشد؛ امّا اگر معنای الفاظِ بهکاررفته در کلام سائل، مجمل باشد یا قیدی که باید ذکر میشده، آورده نشدهباشد، نمیتوان از ترک استفصال، اطلاق را استفاده کرد؛ بلکه مجرای ترک استیضاح خواهدبود.
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری{بخشسوم}
3⃣ در مقام بیان بودنِ مُجیب
🔸برای استفادۀ اطلاق از ترک استفصال، مجیب باید از حیث موردی که نسبت به آن اطلاقگیری میشود، در مقام بیان باشد؛ بنابراین، اگر سائل حیثیّتی را در سؤالش مضیّق کند یا اصلاً نخواهد از آن حیث سؤال بپرسد، نمیتوان از ترک استفصال، در همان حیث، اطلاقگیری کرد.
🔹توضیح اینکه در مواردی، بهسبب وجود قرینۀ لفظی یا انصراف، سؤال مضیّق است و نمیتوان از ترک استفصال، اطلاق را استفاده کرد، برای نمونه، اگر پرسیده شود: «من مرتکب وقاع حرام شدهام آیا کفّاره بر من واجب است؟» و پاسخ داده شود: «بله.» آنگاه نمیتوان نتیجه گرفت که هر نوع وقاعی، حتّی اگر از روی اکراه انجام شود، حرام است؛ زیرا وقاع حرامی که در سؤال بیان شده، تضیّق وضعی دارد و دلالت میکند که سائل در مقام سؤال از این نیست که چه نوع وقاعی، حرام است و مجیب هم از این حیث، در مقام بیان نیست.
🔸همچنین اگر سائل بپرسد: «حکم لمس همسر در هنگام حجّ چیست؟» و حضرت به وجوب کفّارهای خاصّ حکم کنند؛ نمیتوان با ترک استفصال، اطلاقگیری کرد که در هر لمسی، حتّی اگر به نحو جماع باشد، چنان کفّارهای ثابت است؛ زیرا لمس در این پرسش، از جماع انصراف دارد و دلالت میکند که سائل در مقام سؤال از این نیست که چه نوع لمسی، کفّاره دارد و امام هم از این حیث، در مقام بیان نیست.
🔘نمونۀ دیگر اینکه در روایت معاویة بن عمّار آمدهاست: «قُلْتُ لِأَبي عَبْدِ اللَّه(ع): آمُرُ الْجاریَةَ لِتَنْظُرَ إِلَى الْفَجْرِ، فَتَقولُ: “لَمْ یَطْلُعْ بَعْدُ.” فَآكُلُ ثُمَّ أَنْظُرُ فَأَجِدُهُ قَدْ كانَ طَلَعَ حینَ نَظَرَتْ! قالَ: “اقْضِهِ.”»
🔻در این روایت، انصراف پرسش به ماه مبارک رمضان، مانعِ استفادۀ عموم از ترک استفصال است؛ زیرا آنجا که مقصود سائل، روزهای غیر از روزۀ ماه رمضان مانند روزۀ استیجاری یا نذری باشد، معمولاً اجیربودن خویش یا نذریبودنِ روزه را در پرسش میآورَد و اینجا که نیاورده، نشانگرِ عدم عمومیّت پرسش است.
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰مطالب مرتبط با قاعده کاربردی «ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری » در کانال مسیرفقاهت
💢لینک میانبر🔻🔻🔻
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/456
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/459
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/460
🔰موانع احتمالی مطالعه، دلفگاری و سختیهای مسیر ناشی از عظمت کار تألیف بحار الأنوار با شوخطبعیهای علامه مجلسی هموار میگشت...!
♦️سید نعمت الله جزائری از جمله #شاگردان علامه مجلسی است که در امر تألیف بحار الأنوار کمککار علمی استاد خویش بوده و پارهای از مصاحبتهایش را در کتاب الأنوار النعمانیة تصویر میکند:
🔹استادم صاحب بحار الأنوار از میان بیش از هزار شاگردش مرا برای اقامت شبانه در منزل خویش برگزیده بود؛ شب و روز با او معاشرت داشتم و به گاهِ تألیف بحارالانوار جهت حلّ پارهای مصالحِ تألیفی شب را نزد وی میماندم.
🔸بسيار شوخطبع، خوشخنده و با من کثیر المزاح بود. ظرافت به من نشان میداد تا از مطالعه ملول و خسته نشوم.
🔹 با وجود همه اين احوال هرگاه میخواستم نزد او رَوم، مدتى مقابل درب مىايستادم تا قلبم از شدت تپيدن ناشى از هيبت و عظمت او، بهحالت استقرار بازگردد.
📚 الأنوار النعمانیة، ج۳، ص۳۱۲
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
هدایت شده از مسیر فقاهت
کانال مسیر فقاهت(1).mp3
10.94M
🔰استاد سیدمحمدجواد #شبیری(زیدعزه)
🔸بعد از شیخ انصاری دو سبک
در اصول بوجود آمد سبک اصحاب السامراء و سبک اصحاب النجف
🔹بعضی ها میگویند ممثل نجفیها «انما» است و ممثل سامرائیها «لیت و لعل»
🔸سبکی که محقق بروجردی پایه گذاری کرد بر پایه ی #تتبع بود
🆔@masire_feghahat
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش اول}
🔸متن روایت
💢عنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَمْ فِيهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اثْنَيْنِ قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ قَطَعَ ثَلَاثاً قَالَ ثَلَاثُونَ قُلْتُ قَطَعَ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ يَقْطَعُ ثَلَاثاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ وَ يَقْطَعُ أَرْبَعاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ عِشْرُونَ إِن هَذَا كَانَ يَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ الَّذِي جَاءَ بِهِ شَيْطَانٌ فَقَالَ مَهْلًا يَا أَبَانُ هَكَذَا حَكَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْمَرْأَةَ تُقَابِلُ الرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ الدِّيَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ يَا أَبَانُ إِنَّكَ أَخَذْتَنِي بِالْقِيَاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ¹
✳️اصولیون از روایت استظهارات متفاوتی داشته اند چرا که مشکل اساسی که بدوا به ذهن خطور میکند این است که ابان #قطع داشته اما مع ذلک امام (علیه السلام) او را توبیخ میکنند و این مطلب با #ذاتی بودن حجیت قطع تنافی دارد
🔸استظهار اول : توبیخ بر #مقدمات_قطع ابان بوده است نه بر خود قطع
🔹کلام شیخ اعظم(ره)
🔻توبیخ امام (علیه السلام) در واقع توبیخ بر مقدمات قطع ابان بوده است (یعنی همان قیاس قطع آور) که منجر به مخالفت با واقع شده چرا که #عقل در درک #مناط_احکام قاصر است
● إلا أن مرجع الكل إلى التوبيخ على مراجعة العقل في استنباط الأحكام، فهو توبيخ على المقدمات المفضية إلى مخالفة الواقع²
🔹کلام آیت الله خویی(ره)
🔻امام ( علیه السلام) نفرمود با اینکه قاطع هستی به قطعت عمل نکن بلکه با این بیان «السنه اذا قیست محق الدین» #مقدمات_قطع ابان را زائل کردند و قطع ابان را سست کردند
● و إنما أزال الإمام عليه السلام قطعه ببيان أن السنة إذا قيست محق الدين³
ــــــــــــــــــــــ
*¹:کافی،ج۷،ص۳۰۰
*²:فرائدالاصول،ج۱،ص۶۴
*³:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخشدوم}
🔸مرحوم آیت الله خویی نسبت به این روایت دو جواب دیگر نیز مطرح کرده اند
🔹اشکال سندی
● أن رواية «أبان» ضعيفة السند لا يمكن الاعتماد عليها¹
💢مرحوم آشتیانی صاحب [بحرالفوائد فی شرح الفرائد] نیز این روایت را دارای اشکال سندی میداند²
🔆اما با توجه به اینکه این روایت سه طریق دارد که هرکدام در کتاب های کافی³ ، تهذیب⁴ ، من لایحضر⁵ ذکر شده اند و روات یا توثیق خاص دارند و یا از طریق راه های دیگر مانند کثرت نقل اجلاء یا مشیخه میتوان توثیق کرد این کلام محل تامل است
🔹استظهار دوم : ابان #اطمینان داشته است نه قطع
🔆حجیت اطمینان #ذاتی_نیست بلکه حجیت عقلائیه و شرعیه است وهیچ محذوری ندارد که حجیت اطمینان در صورتی باشد که اطمینان ناشی از قیاس نباشد و این تعبیری که می گوید کنا نسمع ذلک بالکوفة ونقول ان الذی جاء به شیطان، این معنایش این است که ابان #مطمئن بود به آنچه که فهمیده بود، شک معتنابهی نداشت
🔹کلام آیت الله خویی(ره)
● إنه لا دلالة فيها على كونه قاطعا بالحكم. نعم يظهر منها أنه كان مطمئنا به، و لذا قال: «كنا نسمع ذلك بالكوفة، و نقول: ان الذي جاء به شيطان»⁶
ـــــــــــــــــــــ
*¹:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸
*²:بحرالفوائد طج،ج۱،ص۱۵۰
*³:کافی،ج۷،ص۳۰۰
*⁴:تهذیب الاحکام،ج۱۰،ص۱۸۴
*⁵:من لایحضره الفقیه،ج۴،ص۱۱۸
*⁶:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰اولین سالگرد ارتحال مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید محمدسعید طباطبایی حکیم( رضوان الله علیه)
🔸فیلم لحظاتی از نشست علمی آیت الله العظمی سیستانی و مرحوم آیت الله العظمی حکیم
🆔@masire_feghahat
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش سوم}
🔸استظهار سوم : این روایت به نحو نتیجه التقیید احکام واقعی را تقیید میزند به این صورت که از طریق قیاس نبایستی اثبات شوند اما از طریق سایر مقدمات عقلیه اشکالی ندارد و این مطلب با ذاتی بودن قطع تنافی ندارد زیرا تصرف اینچنینی تصرف در ناحیه مقطوع است
🔹کلام محقق نائینی(ره)
● فإن المستفاد من رواية أبان عدم اعتبار القطع الحاصل من القياس و هذا انما يكون باعتبار تقييد الأحكام الواقعية بأن لا تكون معلومة من طريق القياس من باب نتيجة التقييد ففي الحقيقة موضوع تلك الأحكام من لا يكون عالما بها من طريق القياس و هذا ليس تصرفا في ناحية القطع حتى يقال بأن طريقته ذاتية غير قابلة لأن تنالها يد الجعل نفيا و إثباتا بل تصرف في ناحية المقطوع و تخصيصه بموضوع خاص دون آخر بل لا يبعد أن يكون القطع الحاصل من الجفر و الرمل و نحوهما أيضا كذلك
📚اجودالتقریرات،ج۲،ص۴۷۹
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش چهارم}
🔸استظهار چهارم : روایت راجع به #قیاس_ظنّی است و اگر با اطلاق خود شامل قیاس قطعی نیز شود، با ادلّه ذاتیّ بودن حجّیّت قطع #تخصیص میخورد
🔹کلام آیت الله مکارم شیرازی
●فإنّ هذه العبارة منصرفة إلى القياس الظنّي، و لو شمل القياس القطعي بإطلاقه يقيّد بما مرّ في مباحث القطع من أنّه حجّة ذاتاً لا يمكن الرّدع عنه¹
🔸استظهار پنجم : روایت مشیر به این معنا است که #اطمینان_قبل_از_فحص_کامل حجّت نیست
🔹کلام آیت الله شهید صدر
●الأمر الثالث: هو أن يكون قسماً ثالثاً من هذه الرّوايات دالّاً على التأنيب على ترك الفحص عن الأدلة الشرعية و التوغل في أخذ المطالب و الأحكام من الأدلة العقلية كما هو الحال في رواية أبان المعروفة، الّتي يقول فيها الإمام عليه السّلام: «إنّ السنّة إذا قيست محق الدّين». و الرّواية صحيحة، و ليس كما ادّعي، و لكنّها ناظرة إلى ما ذكرنا؛ لأنّ أبان حينما سمع بذلك الحكم، حصل له اطمئنان سريع بأنّ هذا حكم غريب لا يحتمل ثبوته و ذلك لأنّه لم يلتفت إلى الأدلة الشرعية، بينما لو فحص في الأدلة لما حصل عنده قطع و إطمئنان بغرابة الحكم، بل و لزال من نفسه هذا القطع كما هو الحال في كل الأمور الّتي لا يراجع الصغار فيها الكبار، بينما لو راجعوا أو سألوا لم يحصل لهم الاطمئنان فضلا عن القطع في جلّ ما قطعوا به، و هذا ما يعبّر عنه بالتقصير في مقدّمات الدليل²
ـــــــــــــــــــــــ
*¹:انوارالاصول،ج۲،ص۴۷۹
*²:بحوث فی علم الاصول،ج۸،ص۳۱۸
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش پنجم}
🔸استظهار ششم :توبیخ حضرت نسبت به عکس العمل او بعد از شنیدن جواب از امام بوده است، نه نسبت به گفتار او هنگام شنیدن این مطلب در کوفه
🔹کلام محقق لاری
●أن نهيه عليه السلام كان لأجل ما وقع عنه في حضوره من سوء الأدب، و المسابقة في الحكم على المعصوم، و عدم الانتظار في صدوره منه¹
بنابر این استظهار نه منعی از حجیت قطع صورت گرفته است و نه تقییدی رخ داده است بلکه صرفا توبیخ است که چرا با تصریح امام ابان سراغ قیاس رفت و گفت سبحان الله !
🔸البته محقق لاری احتمال دیگری هم مطرح میکند که میتوان آنرا استظهار هفتم نامید
●أو لأجل ما صدر عنه من رد الخبر بمجرد عدم اطمئنان النفس به المنافي للاحترام و التسليم الواجب في أخبارهم عليهم السلام المقتضي لحمل ما لم يفهموا معناه على البطون التي تقصر أفهامنا عنها، و إحالة فهمه إليهم عليهم السلام لا رده و نسبته إلى الكذب، فإنه مناف للتسليم الواجب في أخبارهم و أقوالهم، كما في الكافي²
ــــــــــــــــــــــــ
*¹‘²:التعليقة على فرائد الأصول،ج۱،ص ۶۶
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰مطالب مرتبط با استظهارات اصولیون از« صحیحه ابان بن تغلب » در کانال مسیرفقاهت
💢لینک میانبر🔻🔻🔻
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/474
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/475
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/478
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/479
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/481
🔰آقا حسین خوانساری (م ۱۰۹۹) صاحب مشارق الشموس فی شرح الدروس
💢تراجم💢
🔸آقا حسین بن محمد الخوانساری از جهابذه جماهیر اکابر و اکارم افاضل کامل است و آن جناب را تعبیر می کنند به استاد الكل في الكل
🔹و در ابتدای کار مشغول به علم حکمت بوده و در آن فن مهارت داشته و وحید عصر خود بود. پس شبی با فقیهی، به جایی به مهمانی رفتند پس در وقت خواب برای فقیه رختخواب و بستری مهیا نمودند و برای آقا حسین چیزی نیاوردند
🔸پس فقیه به آقا حسین گفت: تو هیولا را به زیر بینداز و صورت را بالایش بیفکن و بخواب! جناب آقا حسین، صباح آن روز به خدمت محقق سبزواری، آقا محمد باقر که صاحب ذخیره و صاحب شرح عبادات ارشاد و صاحب کفایه است و از شاگردان شیخ بهایی و اجازه از او دارد حاضر شد
🔹و مدت دوازده سال در خدمت او، تلمذ در علم منقول نمود و از او اجازه گرفت. و دختر او را نیز به حباله نکاح خود در آورده و آقا جمال، از دختر او تولد یافت. و چون در معقول و منقول تدریس می کرد، لذا او را استاد الكل في الكل نامیدند. و پسرش آقا جمال و ملا میرزا محمد بن حسن شیروانی، از شاگردان او می باشند
📚قصص العلماء،ص۳۳۶
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
کانال مسیرفقاهت.mp3
16.46M
🔰استاد #حسینی_شیرازی (زیدعزه)
🔸فواید خواندن #مقدمه تراث :
1️⃣انگیزه نگارش
2️⃣شناخت موضوع و هدف نگارش از آن
3️⃣شناخت بازه زمانی تالیف کتاب
4️⃣فضاشناسی عصر تالیف ( درون مذهبی و برون مذهبی)
5️⃣میزان باور نگارنده به استحکام داده های راه یافته به کتابش
6️⃣دریافت این نکته که مقدمه کتاب بعد از اتمام تالیف کتاب نوشته شده است یا ابتدای نگارش
*توضیحات در فایل پیوست
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰#زرارة_بن_اعین (رضوان الله علیه)
🔸از ابن ابی عمیر که از اکابر فضلای شیعه است نقل شده است که گفت :روزی با جمیل بن دراج که از اعاظم فقها و محدثین این طایفه است گفتم که چه نیکوست محضر تو و چه زینت دارد مجلس افاده ی تو
🔹جمیل گفت : ما با این حال نزد زراره بن اعین به منزله ی صبیان مکتب بودیم نزد معلم
📚رجال کشی ، ص۲۱۷
🆔@masire_feghaha
🔰 نمونه ای از یک سرقت علمی در عصر امام باقر (علیه السلام)
🔸ربیعة بن ابی عبدالرحمن فروخ (م ۱۳۶ق) مشهور به ربیعة الرأی از شخصیتهای پرآوازه فقه مدار در قرون نخستین بوده است. مشهور است که مالک بن انس (م۱۷۹ق) فقه را نزد وی آموخته است. از برخی از گزارش ها چنین به دست می آید که زراره بن اعین با ربیعه – دست کم پیش از آشنایی وی با مذهب تشیع- در ارتباط بوده و برخی از نظرات فقهی وی را برای امام صادق علیه السلام نقل می کرده است. زراره در پرسشی از جواز ازوداج با زنانی که به عقیده ربیعه هستند سوال می کند و حضرت جائز نمی دانند¹
🔹زراره نکته ای از ربیعة الرای شنیده که مقصود از قرء/اقراء طهارت ما بین دو حیض است و این کشف را به خود نسبت داده است. وی این سخن را به امام باقر - و در نقل مشابه امام صادق - علیهما السلام عرضه می کند و حضرت می فرماید: ربیعة الرأی دروغ می گوید، او این نکته را از جانب امیرالمؤمنین علیه السلام دریافت کرده است، چرا به خود نسبت می دهد؟
عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع إِنِّي سَمِعْتُ رَبِيعَةَ الرَّأْيِ يَقُولُ إِذَا رَأَتِ الدَّمَ مِنَ الْحَيْضَةِ الثَّالِثَةِ بَانَتْ مِنْهُ وَ إِنَّمَا الْقُرْءُ مَا بَيْنَ الْحَيْضَتَيْنِ وَ زَعَمَ أَنَّهُ إِنَّمَا أَخَذَ ذَلِكَ بِرَأْيِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَذَبَ لَعَمْرِي مَا قَالَ ذَلِكَ بِرَأْيِهِ وَ لَكِنَّهُ أَخَذَهُ عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام²
🔸با اینکه ربیعة الرای، سخن درست را گفته بود اما امام باقر علیه السلام هرگز این سرقت علمی او را برنتافته و او را در نسبت دادن این نکته به خود، کاذب معرفی می کند.
*¹:الکافی، ج۲،ص۴۰۳
*²:الکافی، ج۶،ص۸۸
🆔@masire_feghaht
نقلمطلبصرفابالینککانال
تغییرات کتب.pdf
59.1K
🔰نظر استاد قائینی (استاد درس خارج حوزه علمیه قم المقدسة ) در مورد تغییرات کتب درسی سطوح عالی :
🔸فهم کتب فراوانی از قبیل جواهر الکلام و مستمسک العروة مبتنی بر انس با همین متون است و اعتیاد به متون روان مساوی است با حرمان و انقطاع از علم عالمان دوران که توشه حل مسائل و زادی برای اجتهاد در مسائل خصوصا مسائل مستحدثه است
🔹فایل پیوست نامه استاد قائینی
🆔@masire_feghahat
بررسی برنامه جدید مرکز مدیریت.pdf
160.6K
🔰بررسی برنامه درسی جدید مرکز مدیریت توسط فضلای شورای طرح و برنامه مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) قم المقدسة
🆔@masire_feghahat
هدایت شده از مسیر فقاهت
🔰سر تعبیر «الاشهر بل المشهور»
💠گفته شده فرق بین این دو اصطلاح این است که مقابل «اشهر» ، «مشهور» است و مقابل «مشهور» ، «شاذ» لذا دلالت مشهور از اشهر قوی تر است
🔸در تحلیل فرقی که بین «اشهر» و «مشهور» ارائه شده دو احتمال وجود دارد
1⃣احتمال اول این است که «مشهور» #وضعا به معنای غیر شاذ باشد
2⃣احتمال دوم این است که دلالت «مشهور» بر غیر شاذ به علت وضع نباشد چرا که در این صورت اگر بپذیریم مشهور وضعا به معنای غیر شاذ است بین ماده و هیئت «اشهر» تعارض میشود چراکه مفاد «اشهر» به لحاظ هیئت(افعل تفضیل) یعنی دو طرف دارای شهرت باشند اما ماده (شهرت) اقتضا میکند که طرف مقابل شاذ باشد
✅لذا دلالت ماده بر شذوذ طرف مقابل به خاطر وضع ماده شهرت نیست بلکه به خاطر #حصری است که از دلالت اطلاقی کلام استفاده میشود
🔄توضیح ذلک
🔸گاهی گفته میشود: «المشهور هذا القول» #اطلاق این جمله اقتضای این را دارد که کل مشهور هذا القول لذا نباید قول دیگری مشهور باشد. ولی در اشهر این حصر استفاده نمیشود چراکه در اشهر این دلالت اطلاقی بر حصر استفاده نمیشود چون هیئت مقتضی این است که هر دو مشهور باشند
🔹به همین جهت صحیح است گفته شود که انهما معا مشهوران که در روایت عمر بن حنظله هم اشاره شده است.
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی(رضوان الله علیه)
🔹 حاشيه مكاسب آشیخ محمد حسین ، #عرفی_نیست، ولی از آقای حاج شیخ نصرالله خلخالی شنیدم: آقای میلانی جلسه استفتایی را بر عهده آشیخ محمد حسین گذاشته بود. در آن جلسه استفتا مرحوم آشیخ محمد حسين
#عرفی_محض بود! آشیخ محمد حسینِ کتابها، غیر از آشیخ محمد حسینِ جواب استفتا بود.
🔸 از آقای [علامه] طباطبایی شنیدم که میفرمود: مقام ثبوت آقای آشیخ محمد حسین در اصول، اقوای از مقام اثبات ایشان بود و در فلسفه بر عکس بود.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۲ ص ۵۲۲
🆔@masire_feghahat