🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗بنده نفس تا بنده شهدا 💗
قسمت1
از پارتی با بچه ها زدیم بیرون پشت فراری قرمز رنگم نشستم
موهامو باد به بازی گرفته بود
پانیذ هم نشست تو ماشین من
آریا و آرمان و سینا هم ب ترتیب سوار ماشین هاشون شدن
شروع کردیم به لای کشیدن تو خیابونهای شلوغ پلوغ تهران
بنز آرمان نزدیک ماشینم شد زد به شیشه
آرمان :ترلان سیگار میکشی
قهقهه ای زدم و گفتم آره
پانیذ: ترلان معلومه داری چه غلطی میکنی؟
اونقدر تو پارتی خوردی و رقصیدی الانم داری سیگار میکشی
سنگ کوب میکنیا
-إه پانیذ همش یه نخ سیگاره
آرمان:پانیذ حسود نشو
بیا ترلان عزیزم بیا بکش
قهقهه های مستانه ی منو دوستام فضای خیابان پر کرده بود
شالم قشنگ افتاده بود کف ماشین
یه تکیه پارچه ک مجبور بودیم چون تو این مملکت قانونه بندازیم سرمون
تا ساعت ۲نصف شب تو خیابونای جردن ،فرشته دور دور میکردیم
ساعت نزدیکای ۳بود که راهی خونه شدم
🍁نویسنده: بانو ش 🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗بنده نفس تا بنده شهدا 💗
قسمت2
وارد خونه شدم
بابا و مامان ک اروپا بودن
ترنم هم خونه مجردیش بود
تیام با یه اکیپ دختر وپسر رفته بودن شمال ویلامون
سوگل خانم مستخدم خونمون خواب بود
رفتم اتاقم
عکس جنیفر لوپز، ریحانا .....بود
من حنانه معروفی ۱۶سالمه
اسممو پدربزرگم گذاشته البته فقط تو شناسنامه حنانه هستم اما همه ترلان صدام میکنه
ترلان،ترنم، تیام سه تا بچه هستیم
زندگی ما و پدر و مادرمون غرق در سفرهای اروپایی و پارتی و گشت گذار با دوستامون میگذره
مست شراب،سیگار،رابطه با دوستان
عوض کردن مدل به مدل ماشین ها
-سوووووگل
سوووووگگگگگل
سوگل
سوگل نفس نفس زنان :جانم خانم
چیزی شده؟
-منو صبح بیدار نکن نمیرم مدرسه
سوگل:خانم خاک برسرم البته فضولی ها
اگه بازم غیبت کنید
اخراجتون میکنن ...
لیوانی که دم دستم بود پرت کردم براش
-بتوچه مگه فضولی ؟
برو گمشو ریخت نحستو نبینم
همینم مونده کلفت خونه بهم بگه چیکارکنم
موهامو باز کردم
آرمان میگفت موهات خیلی قشنگه
راستم میگفت موهای من خیلی صاف و بلند بود
ساعت ۴بود که خوابم برد
💗نویسنده :بانو ش💗
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗بنده نفس تا بنده شهدا 💗
قسمت3
ساعت ۱۲ظهر بود ک از خواب بیدار شدم
شماره پانیذ گرفتم
-سلام خوبی ؟
پانیذ:مرسی تو خوبی؟
کبدت سالمه ؟
-مرگ
پانیذ میای بریم دبی؟
پانیذ:خاک توسرت
دبی دیگه خز شده ...
من بگم پرواز دعوت نامه بفرسته بریم ونیز شعر عشق و موسیقی
-باشه پس تا دعوت نامه بیاد بریم ی وری
پانیذ:یه اکیپ از بچه های آرش
سه شنبه میان ترکیه عشق و حال دوهفته ای
بیا ماهم بریم
-ایول پایه ام اساسی
امروز چندشنبه است ؟
پانیذ:یکشنبه
بیا بریم پارتی آرش
خیلی حال میده پارتی هاش
اون شبم مثل همیشه تا یک دو نصف شب پارتی بعد تا ۳-۴صبحم تو خیابونا پی مسخره بازی
کسی هم نبود بهم گیر بده
همه خانواده من خلاصه میشد تو جشن و شادی
غافل از اینکه بازی روزگار بامن مست و غرق گناه چه ها نخواهد کرد وارد خونه شدم دیدم تیام دوست دخترشو آورده خونه
-سلام خوش اومدید خانم
تیام با اشاره به من خواهر کوچیکم
ترلان ...
بعد گفتم من تنهاتون میذارم تا راحت باشید
یادم رفت بگم پدرم از تاجرای بنام کشور ومنطقه است .
مادرم مثلا خانه داره
اما از ۸صبح تا ۱شب بیرونه و با دوستاش خوش میگذرونه
واقعا مست بودیم
-سوووووگل
سوگل
سوگل :جانم خانم
-اون چمدون کوچیکه رو بگو شوهرت بیاره
سوگل: چشم
🍁نویسنده: بانو ش 🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗بنده نفس تا بنده شهدا 💗
قسمت4
راهی ترکیه شدیم ب اصرار من بجای دو هفته یک هفته موندیم ترکیه ونیز هم که نرفتم
چون وسط مدارس بود
عاشق درس و تحصیل بودم
قرار بود دیپلم ک گرفتم برای ادامه تحصیل برم خارج از کشور بعداز یک هفته خوشگذرونی رفتم مدرسه زنگ آخر خانم مافی مدیر دبیرستانم احضارم کرد دفتر...
خانم مافی: خانم معروفی شما به دلیل بی حجابی و پرونده درخشان این دوره یک هفته اخراج موقت میشد از مدرسه اون رگ سرتقیم باز اوج کرد با پرروبازی تمام گفتم : برام مهم نیست من کلا دانش آموز شری بودم
یادمه یه بار سال اول دبیرستان بودم برای عید مارو تعطیل نمیکردن
منو یه اکیپ از بچه ها شیشه های مدرسه آوردیم پایین
بخاطر بی حجابیم از مدرسه اخراج شدم
منم ک غد و لجباز
لج کردم مدرسه نرفتم دیگه
🍁 نویسنده: بانو ش 🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗بنده نفس تا بنده شهدا 💗
قسمت5
سر لجبازی هام مدرسه نرفتم و ترک تحصیل کردم یه سالی از درس و مدرسه عقب موندم
بعد از اون یه سال پدرم منو تو مدرسه بزرگسالان ثبت نام کرد
سن های دانش آموزای کلاس ما زیاد باهم فاصله نداشت تقریبا ۱۷-۲۵بودیم
همه جور تیپ تو بچه ها بود
روز اول ک رفتم مدرسه دیدم تو کلاسمون یه دختر خیلی محجبه هست
پیش خودم گفتم ترلان این دختره جون میده برای اذیت کردن
دبیر زیست وارد کلاس شد
اسمهارو ک خوند فهمیدم
اسمش فاطمه سادات است
فامیلیشم حسینی اسم منو ک خوند
تا گفت حنانه محکم کوبیدم رو میز گفتم
اسم من ترلانه فهمیدید
فاطمه سادات از پشت بازومو کشید
گفت زشته حنانه خانم چه خبرته دختر معلم عزت و احترام داره
برگشتم سمتش و گفتم
تو چی میگی دختریه امل
فاطمه سادات: سکوت کرد
من :!؟
هیچوقت فکرشم نمیکردم این دختر بزرگترین تغییر در زندگیم انجام بده
بعد چندروز از بچه ها شنیدم فاطمه سادات ۲۱سالشه متاهله و یه دختر یک ساله داره
بخاطر دخترش یکی دوسالی ترک تحصیل کرده
سر کلاس بودیم دبیر جبر و احتمالات فاطمه سادات را صدا کرد پای تخته
منم از قصد براش زیر پای انداختم ...
نزدیک بود سرش بشکنه ک سریع خودشو جمع کرد چقدر اذیتش میکردم طفلک رو اما اون شدیدا صبور بود یه بار تو حیاط مدرسه نشسته بودم که اومد پیشم نشست...
🍁نویسنده:بانو ش🍁
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🍃🍂دعـــــــای جــوشن کبیــ6⃣ـــر🍂🍃 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 🌸✨یَا
🍃🍂دعـــــــای
جــوشن کبیــ7⃣ـــر🍂🍃
🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃
🌸✨یَا غَافِـرَ الْخَطَایَا یَا کَاشِفَ الْبَلایَا
یَا مُنْتَهَى الرَّجَایَا یَا مُجْـزِلَ الْعَـطَایَا
یَا وَاهِـبَ الْهَـدَایَا یَا رَازِقَ الْبَـرَایَا
یَا قَاضِیَ الْمَنَایَا یَا سَامِـعَ الشَّکَایَا
یَا بَاعِـثَ الْبَرَایَا یَا مُطْلِـقَ الْأُسَارَى
《سُبْحانَکَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ
الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَب》
🍃بنام خداوند بخشنده بخشایشگر🍃
🌸✨اى درگذرنـده از خطاهـا
اى برطـرف كننـده بـلاهـا
اى اوج اميـدواریهـا
اى بسيـار دهنـده عـطاهـا
اى بخشنـده هدايـا
اى روزی رسان آفريـدههـا
اى بـرآورنـده آرزوهـا
اى شنـواى گلايـههـا
اى برانگيزنـده بنـدگان
اى بنـدگشـاى دربنـدان
《پاک و منـزهی تـو
ای که جز تـو معبـودی نیسـت
فریـاد رس فریـاد رس
ما را از آتش برهان اى پروردگارم》
〰⚜️خــواص این بنــد⚜️〰
◀️ برای رزق و روزی ▶️
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @masirsaadatee
پویش همگانی #لحظه_طلایی
※ دعای دستهجمعی در لحظه تحویل سال
باهم در لحظه تحویل سال، دعای فرج (الهی عظم البلاء) را با نیت رفع موانع ظهور امام زمان علیهالسلام و وقوع باعجله و زودهنگام باشکوهترین حادثه تاریخ، قرائت میکنیم.
※ #امام_زمان
✅💐 #هفت_سلام_قرآنی در سفره ی هفت سین 💐✅
🔴 مواد لازم:
💐کمی زعفران و 1 ظرف چینی
💐💐💐هفت سلام قرآن را که به شرح زیر است را:
1- سوره رعد آیه 24 : سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار
2-سوره یس آیه 58 : سلام قولا من رب رحیم
3-سوره صافات آیه 79 : سلام علی نوح فی العالمین
4- سوره صافات آیه 109 : سلام علی ابراهیم
5-سوره صافات آیه 120 : سلام علی موسی و هارون
6سوره صافات آیه 130 : سلام علی آل یاسین
7-سوره قدر آیه 5 : سلام هی حتی مطلع الفجر
✅ با 1 قلمو یا هر وسیله ایی که بشه با اون این آیات زیبا و جالبو روی دیواره ی ظرف با زعفرون نوشت ، می نویسیم بعد از سال تحویلم با ریختن آب داخل ظرف چینی و درست کردن شربت ونوش جان کردن اون تمام مشکلات وامراض از شما دور خواهد شد. اذن هفت سین به شما داده شده.
تمامی دوستانی که استفاده میکنند حتما مارو دعا و فاتحه صلوات برای همه اموات
💐ان شاءالله سالی پر برکت و همراه با شفای جسمی و روحی به همراه داشته باشین💐
برای دوستان خود بفرستید تا آنها نیز
بهره مند گردن
➰➰➰🌼🪴🌼➰➰➰
@masirsaadatee
➰➰➰🌼🪴🌼➰➰➰
9.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖امیرالمؤمنین(علیه السلام) :
یا رسول الله افضل اعمال
در مـــاه رمضـــــان چیـه؟؟
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐