📘#داستانهایبحارالانوار
💠 سخنان حکمت آموز
🔹اباذر میگوید:
به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم به من سفارشی فرمایید، حضرت فرمودند:
«تو را سفارش میکنم پرهیزگار باش، پرهیزگاری سرآمد تمام کارهای نیک است.»
عرض کردم: یا رسول الله افزون فرمایید.
فرمودند: «به پایین دست خود نگاه کن، به بالا دست خود ننگر، زیرا در این صورت در تنگنای نعمت قرار نمی گیری.»
یا رسول الله! اضافه فرمایید.
«پیوند با خویشاوندان کن، اگرچه آنان قطع صله ی رحم کنند.»
یا رسول الله بیشتر فرمایید.
«تهی دستان و همنشینی با آنان را دوست بدار.»
اضافه فرمائید.
«حق را بگو اگرچه تلخ باشد.»
یا رسول الله افزون فرمایید.
«در راه خدا از سرزنش کننده هراس نداشته باش.»
🔹سپس فرمودند:« آدمى را همين عيب بس كه در او سه خصلت باشد:
1⃣ عیبهای مردم را بشناسد و از عیب خود بی خبر باشد.
2⃣ برای مردم بد بداند، عیبی را که در خودش باشد.
3⃣ همنشین خویش را بی جهت آزار دهد.»
📚 بحار ج ۷۷، ص ۷۵.
🎋🔅🎋🔅🎋🔅🎋
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
📘#داستانهایبحارالانوار
💠تجسم اعمال
🔹قیس بن عاصم میگوید:
من با گروهی از قبیلهی بنی تمیم به محضر پیغمبر اسلام شرفیاب شدم.
گفتم: یا رسول الله! ما را که در بیابانها ساکن هستیم موعظه ای فرمایید.
🔹حضرت فرمود: ای قیس! عزتهای دنیا همیشگی نیست، زندگی دنیا با مرگ و دنیا با آخرت توأم است. (پایان زندگی مرگ و پس از دنیا آخرت است) و پشت سر هر عملی که انسان آن را انجام میدهد، حسابرسی هست.
ای قیس! هنگامی که تو از این عالم به عالم دیگر میروی ناگزیر یک همراه با تو دفن میشود که آن زنده است و تو مرده، و اگر آن همراه کریم و نیکو باشد موجب عزت و کرامت تو خواهد گشت و چنانچه او پست و بد باشد تو را وا میگذارد و کمک نمی کند و تو محشور نمی شوی مگر با او، فقط در باره ی او مورد سؤال قرار میگیری.
بنابراین باید سعی کنی که آن همراه تو، شایسته و صالح باشد تا با او انس بگیری و چنانچه همراه تو فاسد باشد جز او چیز دیگری موجب وحشت تو نخواهد بود و آن، عمل تو است.
📚بحارالانوار ،ج ۷۱، ص ۱۷۰
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
📘#داستانهایبحارالانوار
💠بهترین و بدترین کارها در اسلام؛
🔹مردی محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرف یاب شده و عرض کرد:
یارسول الله لطفا بفرمایید بهترین کارها در اسلام چیست؟ ما افضل الاسلام؟
🔹پیامبر فرمودند: «ایمان به خدا»
مرد گفت: بعد از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «صله رحم (پیوند خویشاوندی)»
مرد گفت: پس از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر»
🔹سپس پرسید: کدام عمل از همه ی کارها بیشتر مورد غضب الهی است؟
پیامبر فرمودند: «شرک به خدا»
مرد پرسید: پس از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «قطع رحم»
مرد گفت : بعد از آن چیست؟
حضرت فرمودند: «امرکردن به کار زشت و باز داشتن از کار نیک»
📚بحار: ج ۷۶، ص ۹۷.
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
📘#داستانهایبحارالانوار
💠همراهان انسان در قبر
🔹امام باقر (علیه السلام) میفرمایند:
هنگامی که مؤمن از دنیا رفت، شش صورت همراه او وارد قبر میشوند.
یکی از آنها خوشروتر و خوشبوتر و پاکیزه تر از صورتهای دیگر است.
یکی در جانب راست، یکی در طرف چپ، یکی در پیش رو، یکی در پشت سر، دیگری در پایین پا و صورتی که از همه خوش سیماتر است در بالای سر میت میایستد و عذابهایی را که متوجه میت است دفع میکند.
🔹آنگاه صورت زیبا از صورتهای دیگر میپرسد:
شما کیستید⁉️خداوند شما را جزای خیر دهد.
➖صورت سمت راست میگوید: من نمازم.
➖صورت سمت چپ میگوید: من زکاتم.
➖صورت پیش رو میگوید: من روزه ام.
➖صورت پشت سر میگوید: من حج و عمره ام.
➖صورت پایین پا میگوید: من نیکی و احسان به برادران مؤمنم.
🔹سپس صورتها از او میپرسند:
تو کیستی که از همه ما زیباتر و خوشبوتری⁉️
در پاسخ میگوید:
من ولایت و محبت خاندان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم.
📚 بحار، ج ۶، ص ۲۳۴.
➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
📘#داستانهایبحارالانوار
💠فقیر واقعی کیست؟
🔹روزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اصحاب خود پرسیدند:
" فقیر کیست؟"
🔹اصحاب پاسخ دادند:
فقیر کسی است که پول نداشته و دستش از مال دنیا تهی باشد.
🔹حضرت فرمودند:
«آنکه شما میگویید فقیر واقعی نیست، فقیر واقعی کسی ست که روز قیامت وارد محشر شود در حالی که حق مردم در گردن اوست،
بدین گونه که یکی را فحش و ناسزا گفته، مال کسی را خورده، خون دیگری را ریخته، چهارمی را زده، اگر اعمال نیکو و کار خیری داشته باشد در مقابل حقوق مردم از او میگیرند و به صاحبان حق میدهند، و چنانچه کارهای نیکویش کفایت نکند، از گناهان صاحبان حق برداشته و بر او بار میکنند، و روانه آتش دوزخ مینمایند، فقیر و بینوای واقعی چنین کسی است.»
📚 بحار ج ۷۲، ص ۶
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 تجارت با هفتاد دینار حلال...
🔹روزی جوانی به حضور امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد:
- سرمایه ندارم.
امام علیه السلام فرمودند: درستکار باش! خداوند روزی را میرساند.
🔹جوان بیرون آمد. در راه، کیسه ای پیدا کرد. هفتصد دینار در آن بود، با خود گفت: باید سفارش امام علیه السلام را عمل نمایم، لذا من به همه اعلام میکنم که اگر کیسهای گم کرده اند نزد من آیند.
با صدای بلند گفت:
هر کس کیسه ای گم کرده، بیاید نشانه اش را بگوید و آن را ببرد.
فردی آمد و نشانههای کیسه را گفت، کیسه اش را گرفت و هفتاد دینار به رضایت خود به آن جوان داد.
🔹جوان برگشت به حضور حضرت و قضیه را گفت.
حضرت فرمودند:
- این هفتاد دینار حلال بهتر است از آن هفتصد دینار حرام است، آن را خدا به تو رساند.
جوان با آن پول تجارت کرد و بسیار غنی شد.
📚 بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۱۷
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
📘#داستانهایبحارالانوار
💠خطر بد زبانی
🔹یکی از بانوان مسلمان، روزها را روزه میگرفت و شبها را در نماز و عبادت به سر میبرد. اما بد اخلاق بود و با زبانش همسایگان خود را اذیت میکرد.
🔹شخصی در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از این بانو تعریف کرد که او اهل نماز و روزه است و تنها یک عیب دارد و آن این است که بد اخلاق است و با زبانش همسایگان را میرنجاند.
🔹رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
« لا خیر فیها هی من أهل النار»: در آن زن هیچ خبری نیست، او اهل جهنم است.
📚بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۹۳.
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
📘#داستانهایبحارالانوار
💠چرا امام زمان سهم امام را قبول نکرد؟!
🔹عثمان بن سعید میگوید:
مردی از اهالی عراق نزد من آمد، و سهم امام خود را آورد خدمت #امام_زمان فرستاده شود.
من آن را به امام عصر(علیه السلام) رساندم. حضرت آن را قبول نکرد و رد نمود، و فرمود که به آن مرد بگویید:
«حق پسر عمویت که چهار صد درهم است از میان آن بیرون کن!»
🔹آن مرد از این پیشامد مبهوت شد و سخت تعجب کرد (چون نمی دانست بدهکار است) به خانه که برگشت، به حساب اموال خود رسیدگی نمود معلوم شد، زمین زراعتی پسر عمویش در اختیار او بوده، که قسمتی از حق او را رد کرده، و قسمتی را تا آن وقت نپرداخته است.
به دقت حساب کرد معلوم شد، باقی مانده سهم پسر عمویش از همان زمین، چهار صد درهم است، همان طور که امام فرموده بود.
مرد عراقی آن مبلغ را به عمو زاده اش رد کرد، و بقیه را فرستاد، آنگاه مورد قبول واقع گردید.
📚بحارالانوار، ج ۵۱ ص ۳۲۶.
➥
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
📘#داســتـــانهـــایبـحـــارالانـــوار
💠برکت دعای امام زمان
🔹علی بن حسین بابویه با دختر عموی خود، ازدواج کرد ولی از او صاحب فرزند نشد، نامه ای به حسین بن روح (سومین نائب #امام_زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) نوشت که از امام زمان تقاضا کند تا درباره او دعا نماید خداوند فرزندان فقیه به او عنایت کند.
🔹از ناحیه مقدسه امام پاسخ آمد که از همسر فعلی خود فرزندی نخواهی داشت، ولی به زودی کنیز دیلمی را خواهید گرفت و از او صاحب دو فرزند فقیه خواهی شد.
🔹پس از دواج با کنیز دیلمی صاحب دو فرزند به نامهای محمد و حسین شد.
محمد (معروف به شیخ صدوق) و حسین هر دو فقیه ماهر در حفظ احادیث اهلبیت بودند. حدیثهایی را که آنها حفظ کرده بودند هیچکس از اهالی و دانشمندان قم آنها را نداشتند.
هنگامی که آن دو برادر (محمد و حسین) حدیث میگفتند، مردم از قوه حافظه آنها تعجب میکردند و به آنها میگفتند: این مقام ویژه را شما به برکت دعای امام زمان یافته اید و این مطلب در میان مردم قم مشهور است.
📚بحار الانوار، ۵۱، ص ۳۲۵- ۳۲۴
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها 🤲🏻
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@masirsaadatee
ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑
مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
📘#داستانهایبحارالانوار
💠رفاقت با سه کس ممنوع!!!
هرگاه امیرالمومنین علی علیه السلام به منبر میرفتند، میفرمودند:
مسلمان باید از رفاقت و دوستی سه کس اجتناب کند؛
۱. آدم بی باک و هرزه (در گفتار و رفتار).
۲. احمق (کم عقل).
۳. دروغگو.
زیرا آدم بی باک و هرزه، کارهایش را به تو آرایش میدهد و میخواهد که تو هم مانند او باشی، چنین شخصی هرگز به درد دین و آخرت تو نمی خورد، دوستی با او جفا و سخت دلی و رفت و آمدنش بر تو، ننگ و عار است.
و اما احمق، هرگز خیر و خوبی از او به تو نمی رسد. هنگام مشکلات امیدی به او نیست، اگر چه در حل آن تلاش کند و چه بسا اراده کند بر تو خیری رساند (ولی به واسطه حماقتش) به تو ضرر میزند. پس مرگ او بهتر از زندگی اوست و سکوت او بهتر از سخن گفتنش و دوری از وی بهتر از نزدیکی با او میباشد.
و اما دروغگو، هیچگاه زندگی با او بر تو گوارا نیست، سخنان تو را نزد دیگران میبرد و گفته آنان را نزد تو میآورد، هرگاه صحبتی را تمام کند سخن دیگری را شروع میکند، ممکن است گاهی راست هم بگوید ولی مردم باور نکنند، میکوشد مردم را به یکدیگر دشمن سازد و در سینه شان کینه برویاند.
پس از خدا بترسید و مواظب خویشتن باشید و ببینید که با چگونه افرادی رفاقت میکنید و طرح دوستی میریزید.
📚بحار ج ۷۴، ص ۲۰۵.
➥
『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _
•⌈↝ @masirsaadatee 🌸⃟🕊
ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑
مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
📘#داستانهایبحارالانوار
💠شب قدر
🔸رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرماید:
#شب_قدر که فرا میرسد خداوند فرمان میدهد جبرئیل با گروهی از فرشتگان به زمین فرود میآیند.
جبرئیل فرشتگان را به سراسر جهان میفرستد، آنان به هر کس که در حال دعا و نماز هست سلام میکنند و دعای او را آمین میگویند تا طلوع صبح.
پس از آن جبرئیل به فرشتگان دستور میدهد به آسمانها بازگردند.
فرشتگان از جبرئیل میپرسند: خداوند با خواستههای مؤمنین چه کرد؟
جبرئیل پاسخ میدهد: خداوند قطعا در شب قدر به آنها با نظر رحمت نگاه میکند و گناهانشان را میبخشد و همه را مورد لطف خویش قرار میدهد جز چهار دسته را؛
🔘 ۱ - مدمن الخمر: آن که پیوسته شرابخوار است.
🔘۲ - العاق الوالدین: کسی که عاق پدر و مادر است.
🔘٣ - القاطع الرحم: آن که قطع کننده خویشاوندی است.
🔘۴ - المشاهن: و کسی که دل او پر از کینه و عداوت است.
📚 بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۳۳۸.
『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _
•⌈↝ @masirsaadatee 🌸⃟🕊
ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑
مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد
📘#داستانهایبحارالانوار
💠خدمت پدر از دیدگاه #امام_زمان
🔹مرد کارگری بود که پدر پیری داشت، در خدمتگزاری او هیچ گونه کوتاهی نمی کرد و همیشه در خدمت پدر بود، جز شبهای چهارشنبه که به مسجد سهله میرفت و در آن شبها به خاطر اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در مسجد نمی توانست در خدمت پدر باشد. ولی پس از مدتی ترک کرد و به مسجد سهله نرفت.
از او پرسیدند: چرا رفتن به مسجد سهله را ترک نمودی؟
🔹در پاسخ گفت:
چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، آخرین شب چهارشنبه بود، نتوانستم بعد از ظهر زود حرکت کنم، نزدیک غروب به راه افتادم، مختصر راه رفته بودم، شب شد و من تنها به راه خود ادامه دادم. یک سوم راه مانده بود و هوا هم بسیار تاریک بود. ناگاه عربی را دیدم در حالی که بر اسب سوار است به سوی من میآید،
همین که به من رسید با زبان عربی شروع به صحبت نمود و گفت:
کجا میروی؟
گفتم: مسجد سهله میروم.
فرمود: همراه تو چیز خوردنی هست؟
گفتم: نه.
فرمود: دست خود را در جیب کن!
گفتم: در جیبم چیزی نیست.
بار دیگر این سخن را تکرار کرد.
من دست خود را در جیب کردم، دیدم مقداری کشمش توی جیبم هست که برای بچهها خریده بودم و در خاطرم نبود.
آنگاه فرمود:
پدر پیرت را به تو سفارش میکنم.
این جمله را سه بار تکرار کرد.
سپس از نظرم ناپدید شد، فهمیدم او حضرت مهدی است و راضی نیست خدمت پدرم را حتی در شبهای چهارشنبه نیز ترک بنمایم. از این جهت دیگر به مسجد سهله نرفتم و آن عبادتها را ترک نمودم.
📚 بحار ج ۵۳، ص ۲۴۶.
@masirsaadatee ❤