eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت69 وقتی به ورودی حرم رسیدیم چادرم را پوشیدم و با افتادن چشمم به گنبد بود که متوجه شدم چقدر دلتنگم... روبه گنبد عرض سلام کردم و با تمام وجودم در دل از آقا کمک خواستم آقا جان کمکم کنید ؛ رهای وجودم را فراموش کنم. آقا جان کمکم کنید ؛ زهرای بچگی ام را پیدا کنم. آقا جان کمکم کنید ؛ نگاه خدا را پررنگ تر از قبل روی زندگی ام حس کنم. به اطراف که نگاه کردم متوجه تغییرات زیادی شدم. صحن های زیادی درست شده بود از آخرین باری که به مشهد آمده بودم همه جا خیلی تغییر کرده بود و من کامل گیج شده بودم. ولی نرگس خوب می دانست از کجا باید برویم. وارد قسمت خانم ها که شدیم از چند صحن گذشتیم و بعد از سوال کردن از خادمین ضریح رادیدیم . دلم می خواست به ضریح امام بچسبم و ساعت ها دردو دل کنم ولی جمعیت زیادی بود. - زهراجان حرم خیلی شلوغ است. اگر خواستی برویم زیارت باید خیلی مراقب باشیم. - نه من همین عقب می ایستم و زیارتنامه می خوانم فعلا فقط می خواهم ضریح را نگاه کنم. احساس می کنم هنوزخوابم. من کمی عقب ایستادم و شروع به خواندن زیارتنامه کردم -پس من هم این قسمت هستم تا نمازِ زیارت بخوانم. دعایت تمام شد پیش من بیا تا همدیگر را گم نکنیم. - باشه عزیزم قبول باشه. - ممنون از تو هم قبول باشه 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت70 بعد از مدت ها خواندن دعا و زیارت برای من حسی وصف ناپذیری داشت. من را جوری آرام کرده بود که تا کنون چنین آرامشی را حس نکرده بودم . احساس می کردم سبک شدم نه غمگینم نه دلگیرم.... دلم برای صحن های شلوغ امام رضاتنگ شده بود. دلم برای کبوترهای آقا پرمی کشید. دلتنگ پنجره فولاد بودم. کناره پنجره فولاد که رسیدم تمام غم های دنیا را به آن گره زدم. مشغول دعا بودم که صدای خسته ی نرگس کنار گوشم آمد. - زهرا جان ما چند روز دیگر هم هستیم بهتر نیست نفسی بکشیم دوباره برگردیم؟ این حجم از دعا به استجابت نمی رسد! بابا ؛ کم کم طلب کن بگذار بقیه هم شانس خودشان را امتحان کنند. شما هفت پادشاه را خواب دیدید من داشتم کل ثانیه های سفر را با مدیر کاروان چک می کردم بعد هم به جناب بی بی گزارش می دادم. خیلی خسته شدم رحم کن الان اجازه ی رفتن می دهی ؟ همان طور که اشک هایم را پاک می کردم به حرفهای نرگس هم می خندیدم که چه مظلوم التماس می کردتا برویم - حالا چرا گریه می کنی بریم ان شاالله عصر دوباره برمی گردیم. نرگس روبه گنبد کرد و گفت: - یا امام رضا ما یک مرخصی ساعتی برویم ، به امید دیدار... من هم در دل با امام مهربانی ها خداحافظی کردم و راهی هتل شدیم توی راه تمام حواس نرگس به مغازه ها بود. - خرید را دوست داری؟ چشمانش برقی زد و با ذوق گفت: - خیلی - خب چرا الان خرید نمی کنی؟ - نه مامور مخفی بی بی گفته موقع خرید باید خودش هم باشد. احتمالا برای گزارش به بی بی مجبوره است دنبالم بیاید. دلم برای عموجان می سوزد یک روز کلافه کننده و کلی خستگی در انتظارش است. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فردا در کل کشور عزای عمومی اعلام شد.
🔳 إنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ شهادت مظلومانه تعدادی از هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی زائران گلزار شهدای کرمان تسلیت عـــــرض می‌نماییم 🏴 🏴 ⚜اللّٰهم عجل‌لِوَلیِڪ‌الفَرَج ⚜ ....................................................... 🍂🍂🍂🍂🍂🍂َ🍂🍂🍂🍂🍂 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مداح اهل بیت «عادل رضایی»، یکی از شهدای حمله تروریستی امروز اینم استوری چندساعت قبلشان @masirsaadatee
آخر به مراد خود رسیدی سردار طعم خوش عاشقی چشیدی سردار دشمن به خیال خام خود کشت تورا در باور مردمان شهیدی سردار سالروز شهادت سردار دل ها تسلیت باد🌷