@shahed_sticker۴۲۶.attheme
184.7K
• #شهید_محسن_حججی ۱۱
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
┄┅┅✿❀ #السلامعلیڪیااباعبدلله💚
#دلتنگحرمبطلبارباب💔
🖤🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
🍃 @masirshahid 🍃🖤 ❀✿┅┅┄
Yadet Bashe.mp3
5.49M
🎤 #روایتگری
🔊 #صوت_الشهدا
✨ #پیشنهاد_دانلود
♦️ با شخصیت شهید حمید سیاه کالی مرادی از زبان همسر آشنا شویم.
💔 حمید میگفت خانم من نمی تونم جلوی رفقام به شما بگم دوستت دارم...
📚موضوع مرتبط:
#شهید_حمید_سیاهکالی
#شهید_مدافع_حرم
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدایی
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ شهادت
#09_04
#jihad
#martyr
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
❀ @masirshahid
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
#معرفی_کتاب
کتاب «یادت باشد»📕
روایتی است عاشقانه❤️
از زندگی یک شهید مدافع حرم که پاییز سال ۸۹ به کربلا رفت، پاییز سال ۹۱ عقد کرد، پاییز سال ۹۲ ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال ۹۴ در دفاع از حرم مطهر💗 حضرت زینب کبری(س)💗به شهادت رسید😔!
❤️«یادت باشد»❤️کتابی است که میشود ساعتها با آن خندید و روزها با آن اشک ریخت. کتاب را که ورق میزنی انگار برایت همه شهدا تصویر می شوند و تازه میفهمی آنهایی که فدایی زینب شدند، چقدر شبیه هم هستند.
فرقی نمیکند اسمشان چه باشد!
محمد بلباسی، محسن حججی، مصطفی صدرزاده، مهدی نوروزی یا حمید سیاهکالی و...
اینها همگی «یادشان بود» تا ما
«یادمان باشد» راه، از آسمان میگذرد!🌸
📚موضوع مرتبط:
#شهید_حمید_سیاهکالی
#شهید_مدافع_حرم
#معرفی_کتاب
#زندگینامه
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ شهادت
#09_04
#jihad
#martyr
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
❀ @masirshahid
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان مقام معظم رهبری در مورد #شهید_چیت_سازیان
۴آذر سالروز شهادت شهید چیت سازیان گرامی باد.
📚موضوع مرتبط:
#شهید_علی_چیت_سازیان
#شهید_دفاع_مقدس
#کلیپ
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ شهادت
#09_04
#jihad
#martyr
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
❀ @masirshahid
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
از سیم خاردار نفست عبور کن.mp3
5.64M
#نواهنگ | از سیم خاردار نفست عبور کن
💠 روایت زندگانی شهید علی چیتسازیان
📚موضوع مرتبط:
#شهید_علی_چیت_سازیان
#شهید_دفاع_مقدس
#زندگی_نامه
#نواهنگ
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ شهادت
#09_04
#jihad
#martyr
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
❀ @masirshahid
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
#خاطرات_شهید_احمد_مشلب
🗣راوی:علی مرعی(دوست شهید)
🤝بهترین دوست
#احمد بسیار مثبت نگر بود و به قول معروف همیشه نیمه ی پر لیوان را می دید. روزی در جمع دوستان پرسید:ᐸᐸ می توانید لبنان را وصف ڪنید؟!>> هرڪدام از دوستان شروع به برشمردن نڪات منفی از لبنان ڪردند. وقتی حرف هایشان تمام شد، #احمد گفت:ᐸᐸما ڪشوری داریم با نعمت های فراوان،دریا ،رود ،ڪوه ،دشت و ڪشوری داریم با تعداد زیادی مسجد و حسینیه و از همه مهمتر نعمت حزب الله ڪه از طرف خداوند است و به واسطه ی آن خدا به ما رحم می ڪند و این نعمت گذرنامه ی ما برای روز قیامت است.>>
#احمد خود رأی نبود و به مشورت دیگران خیلی اعتقاد داشت. متناسب با هر ڪاری،فردمتخصصی را انتخاب ڪرده و مسائل مربوطه را با او در میان می گذاشت و از او ڪمڪ فڪری می گرفت.
حفظ مجازی برادران | ناصِحٌ اَمیِن
✨سلام دوستان و همراهان همیشگی شهدا✋ 🌸یه خبر خوب 🌸 مژده📣مژده📣 👈معرفی دوست شهیدتون از زبان خودتون😇
یعنی کسی نبود رفیق شهیدش رو معرفی کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟🤔
🏵 بصیرت:
وقتی گرگ حمله می کند،با صدای بلند حمله میکند؛و فرصتی برای واکنش دارید.
اما وقتی موریانه هجوم می آورد،
از همان ابتدا بی سر وصدا و تنها به جان دارایی تان می افتد.زمان می برد تا به هدف برسد.
ایستادن در برابر گرگ، شجاعت میخواهد؛
دفع خطر موریانه بصیرت.
🏵 بصیرت، سواد نیست - بینش است.
🏵 بصیرت; یعنی اینکه نگاهت به "شخصیت" ها نباشد ;بلکه همواره به "شاخص"ها چشم بدوزی!
🏵 بصیرت; یعنی اینکه بدانی حتی مسجد ,می تواند "مسجد ضِرار"باشد و پیامبر ص آن را خراب کند و به زباله دانیِ شهر تبدیل نماید!
🏵 بصیرت ، یعنی اینکه قرآنِ روی نیزه تو را از قرآنِ ناطق منحرف نکند!
🏵 بصیرت ، یعنی اینکه بدانی جانباز صفین(شمر) می تواند قاتل حسین ع در کربلا باشد!
🏵 بصیرت، یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمی توانی آغازگر باشی اما تا ضربه نهایی , نباید از پا بنشینی!
🏵 بصیرت، یعنی اینکه نگذاری فتنه گران، شیرت را بدوشند یا بر پشتت سوار شوند!
🏵 بصیرت ، یعنی اینکه" مالک اشتر"ها را به تندروی و "ابوموسی اشعری" ها را به اعتدال, نشناسی!
🏵 بصیرت، یعنی اینکه بدانی معاویه ها ، به سست عنصرهای سپاهِ علی ع دل بسته اند!
🏵 بصیرت یعنی اینکه بدانی تاریخ,تکرار می شود، نه با جزئیاتش، بلکه با خطوط کلی اش
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
❀ @masirshahid
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
✨خداروشکر استقبال خوب بوده ☺️
ان شاالله امشب #معرفی_دوست_شهید داریم😊
دوستان دیگه جا نمونید ها🌹
دوست شهیدتون منتظره از زبان شما معرفی بشه ✨
نیت کنید و با توسل به شهید این کار رو انجام بدید شهدا دست خالی نمیذارنتون ها🌹 🕊
سلام✋ همراهان همیشگی کانال مسیر زندگی با شهدا🕊
من شهید علی اصغر باقری هستم☺️
خوشحالم امشب مهمون دلهای💞با صفاتون هستم
محل متولدم🎂:شهرستان سبزوار،روستای کلاته
متولد: بهمن ماه سال1346 🦋
شهادتم:1365/10/15🕊
محل شهادتم:شلمچه🏜
عملیات:کربلای5🥀
شغلم:طلبه👳♂
✨ در خانواده ای متدین و علاقه مند به اهل بیت«ع» ❤️ و زحمتکش و کشاورز در روستای کلاته از روستاهای شهرستان سبزوار به دنیا آمدم☺️ که با اقل امکانات با صفاترین زندگی را داشتیم☺️🌸 خانواده ای اهل قرآن📖 که پدربزرگوارم شهید و مادر مکرمه م اهل قرآن بوده و خونمون رو به عنوان مکتب برای آموزش قرآن برای نوجوانان و جوانان قرار داده بود 🌸کودکیم با نوای قرآن همراه بود☺️، پدرومادرم خودشون رو نوکر حضرت اباعبدالله الحسین«ع» میدونستند و به این نوکری افتخار میکردند پدرم از خیلی وقت پیش کلیددار🔐 و خادم حسینیه مرکزی روستای کلاته مزینان و مساجد روستا بوده☺️
دوره تحصیلی ابتداییم رو در روستا ✨و دوره راهنمایی را در بخش داروزن خوندم☺️ و بعد از آن برای یادگیری دروس حوزه راهیه مشهد شدم😇
✨ریا نباشه😅در سه وعده اذان،میگفتم🕊 بخصوص اذان صبح 🌞را به گوش مردم روستا میرسوندم به همین خاطر قرآن و نماز و نام و ذکر اهل بیت 💫با گوشت و خونم عجین شده بود.🌹
✨ سال65 تصمیم به شرکت در جهاد💪👊 گرفتم، چندین بار عازم جبهه شدم و به مرخصی📝 می اومدم، طولانی ترین مرخصی ایشان یک هفته میشد ودیگر تاب نمی آوردند.
حفظ مجازی برادران | ناصِحٌ اَمیِن
✨آخرین باری که به مرخصی می آیند خواهر شهید از ایشان میپرسد: تا کی پیش ما هستی؟! شهید جواب میدهد: برای عملیات مهمی (کربلای5)ثبتنام کرده ام 🌸و زود باید برگردم جبهه، زمانی که مادر شهید متوجه میشوند سعی میکنند تا ایشان را از رفتن به جبهه منصرف کنند، اما شهید در پاسخ میگویند: مادر طبق فرمایش رهبر عزیزمان اطاعت از امر پدر و مادر💞 واجب است اما در زمینه جهاد اگر بر اساس عواطف خواستند مانع شوند، رفتن به جهاد مانعی ندارد، مادر میگوید: درسخواندن شما هم جهاد هست. شهید میگوید: مادر با آن صحنه ها و تصاویری که ما دیده ایم دیگر تمرکز و علاقه ای برای ماندن در اینجا نداریم، این بار آخرین بار است، مادر وحشتزده😳 فرزند خود را نگاه میکند، شهید که نگرانی مادر را میبیند میگوید: مادر اینبار میرویم و راه کربلا را باز مبکنیم و من با لقب کربلایی علی اصغر برمیگردم🌸✨🌷
شهید بعد از چند روزی برای عازم شدن به جبهه به سمت شهرستان سبزوار راه می افتند، اما اندکی بعد فردی از اهالی روستا برای مادر، که حال مشغول تمیز کردن سبزی بود برای درست کردن آش پشت پا، خبر می آورد که علی اصغرت در حال بازگشت است، مادر حیران و سراسیمه به سمت ورودی روستا میدود، در راه پسرش را میبیند و علت برگشتش راجویا میشود، شهید میگوید، آمده ام بار دیگر ببینمتان و خداحافظی کنم، چرخی دور مادر زده پیشانی مادر را میبوسد و راهی خانه اقوام میشود برای خداحافظیی مجدد
بعد چند روزی که نامه ای از شهید به دست خانواده نمیرسد، مادر به دلش می افتد که علی اصغرم شهید شده، بلند میشود و شروع میکند به مرتب کردن خانه، به جمع و جور کردن وسایلی که برای مراسمات لازم است، نامه علی اصغر میرسد اما تاریخ نوشتن آن برای ده روز قبل بود، خواهر ها و برادر ها و پدر خوشحال میشوند، اما مادر باز میگوید نه، حتما از ده روز پیش تا به حال علی اصغرم شهید شده که سرانجام در اواخر دی ماه 1365خبر شهادت ایشان را برای خانواده می آورند
حفظ مجازی برادران | ناصِحٌ اَمیِن
اینجا مزارم هست🌸 تو گلزار شهدای سبزه وار خوشحال میشم تشریف بیارید☺️