✨🍂 #سلام_برابراهیم ❤️ تکه نان 🥖خشکی را روی زمین دید. خم شد و آن را برداشت.🙃در کنار کوچه نشست و با آجر به آن نان کوبید وخرده های آن را در مقابل پرندگان🕊 ریخت تا نان اسراف نشود. 📚 خدای خوب ابراهیم 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

🌸☘کار خدا✨ از صبح☀️ تا شب 🌙در منطقه رملی دشت آزادگان راه رفتیم؛ هجده کیلومتر! ده دوازده نفری می شدیم. در تنگه صعده آقامصطفی دعای کمیل📖 باحالی خواند؛ «... خدایا،🤲 تو دیدی که راه رفتن تو رمل ها مشکله؛ ما چطور هفت گردان را بیاریم پشت سر عراقی ها؟ تازه خسته و کوفته بزنند به دشمن! تو أرحم الرّاحمینی. برای تو سفت کردن رمل ها زیر پای بچه ها کار ساده ایه.» دو هفته بعد، یک ساعت قبل از شروع عملیات فتح بستان باران شدیدی آمد و رمل ها سفت شد. گردان های خط شکن انگار توی هوا راه می رفتند... مصطفی کنار معبر ایستاده بود و گریه می کرد: «خدایا 🤲گفتم تو هر کاری بخوای می تونی بکنی...» 🦋 #شهیدحجت_الاسلام_مصطفےردانےپور🕯 #ظرافتهاےروحےشهدا 🥀 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

باز ڪردنِ راهِ ڪــربلا 🏜 سهـمِ شما بود و دعا🤲 ڪنید، تا خدا💫 برای باز ڪردن راهِ قدس انتخابم ڪنند🌈... ⭕️ قدس منتظر ماست... 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

💠شش شهید مدافع حرمی که در روز ۲۰ خرداد ماه آسمانی شدند .... 🕊شهید حسینعلی پور ابراهیمی 🕊شهید سید علی منصوری 🕊شهید سید رضا حسینی 🕊شهید مهدی اسحاقیان 🕊شهید عباس دانشگر 🕊شهید مهدی نظری 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

ان شاالله امشب 🌙به مناسبت سالگرد شهادت 🥀 #شهید‌عباس‌دانشگر معرفے این شهید بزرگوار رو داریم🌺🍁🍂

#سردار_مَـن 🕊🥀 • 🌹🍃 • حاجی بین خودمون بمونه‌آ ولی بعد پرواز شما، دیگه هیچی مثل قبل نشد....💔🍂 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

❤️✨ #استوری 🍂این روزها که خبر اعدام نوچه #موساد و ڪسے ڪه محـل #حاج_قاسم عزیزمون 💞پیچیده #نشرحداڪثری این خاطرات لازمه🌷 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

بہ‌نامِ‌خدایِ‌عباس‌ها💚🌱

خداۍِعباس‌ها🌱 از عباس‌بن‌‌عبدالمطلب💎 و عباس‌بن‌علی❤️ تا... عباس‌بابایۍ💜 و مـن...😊

سلام رفقا🤚 مـن عـباس هستم 😊 بهـم میگن #شهید‌عباس‌دانشگر 💞☺️ خوشـحالم چند دقیقه مهمون نگاه های پرمهرتون هستم🌸🌷

من عبّاسم... عبّاس یعنۍ 💎شیرِ‌بیشہ💎

یعنۍ ڪسۍ ڪہ شہامت‌وشجاعتش زبان‌زد است...💗

عبّاس یعنۍ ڪسی ڪہ دلش را جایۍ در حوالۍِ دستانِ پرمهرِ عباس‌بن‌علی❤️ جا گذاشتہ...

روزے ڪه در سمنان بہ دنیا آمدم🙃 هجدهمین روز از دومین ماهِ بہار بود...🌸

بہـار... بہــار... بہـــار...

زندگےِ من گویۍ با بہار گره خورده...✨🌈

آغازش با بہـار...💥

سر تا سرش بہار...🌸

و پایانش هم با بہار...🌺

نمی‌دانم دقیقا کِی 📅 اما بہ گمانم هشت‌سالہ بودم ڪه بعد از نمازهایم پنج‌دقیقہ‌اۍ را سر بر آستان پرمہرش مۍ‌نهادم😇 تا مہرش گریبانم را بگیـرد💞

از نُہ سالگۍ با اعتڪافِ سہ‌روزه‌ی رجب دلم را از پدر❤️ بہ دختـر💚 گره زدم...

اعتڪافی ڪه آغازش علۍ(ع) بود ...❤️👑 و پایانش زینب(س) ...💚👑

وقتۍ راهنمایۍ و دبیرستان را می‌خواندم از آن جوان‌هایِ خوشتیپِ‌خوش‌بو بودم ڪه همہ شانہ کردن و عطر زدنم را دیده بودند.. 🤓😊❣

ڪم‌ڪم... پا بہ مسیرۍ نهادم ڪہ شاید تازه آغازم بود..✨