عبّاس یعنۍ
ڪسی ڪہ
دلش را جایۍ در حوالۍِ
دستانِ پرمهرِ عباسبنعلی❤️
جا گذاشتہ...
روزے ڪه در سمنان بہ دنیا آمدم🙃
هجدهمین روز از دومین ماهِ بہار بود...🌸
نمیدانم دقیقا کِی 📅
اما بہ گمانم هشتسالہ بودم
ڪه بعد از نمازهایم پنجدقیقہاۍ را
سر بر آستان پرمہرش مۍنهادم😇
تا مہرش گریبانم را بگیـرد💞
از نُہ سالگۍ
با اعتڪافِ سہروزهی رجب
دلم را از پدر❤️ بہ دختـر💚
گره زدم...
اعتڪافی ڪه آغازش
علۍ(ع) بود ...❤️👑
و
پایانش زینب(س) ...💚👑
وقتۍ راهنمایۍ و دبیرستان را میخواندم
از آن جوانهایِ خوشتیپِخوشبو بودم ڪه
همہ شانہ کردن و عطر زدنم را دیده بودند..
🤓😊❣