eitaa logo
حفظ مجازی برادران | ناصِحٌ اَمیِن
685 دنبال‌کننده
4هزار عکس
773 ویدیو
103 فایل
✨﷽✨ ✓مدرسه تخصصی مجازی حفظ قرآن کریم (ویژه برادران) ♡ ~باهدف تربیت حفاظ قرآن کریم شروع به فعالیت میکند🌱 ☆آیدی مراجعه ودریافت فرم ثبت نام: 📱شماره تماس جهت مشا 📍کانال واحد خواهران
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 دومین است که نیستی😭 گریه کن کجایی😭😭
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 🌴هوای این خونه مثل زمستونه 🌴پا به پای چشمات سجادت گریونه 🎤 👌 ┄┅┅✿❀ ✨🏴 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
فاطمیه با صدای گرفته و صورت سرخ شده بیشتر میچسبه‌..:))) هرچی علی(ع)ساکت بود و بچه ها هق‌هقشونو خفه کردن تو جبران کن مومن! *رجوع شود به حدیث امام‌صادق(ع): برای مادر ما با صدای بلند گریه کنید. ┄┅┅✿❀ ✨🏴 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ بدون دلسردم کمی آقا نگاهم کن سرا پا غصهو دردم کمی آقا نگاهم کن درختی بی‌ثمر هستم برایت دردسر هستم خزانم شاخه‌ای زردم کمی آقا کن 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 ┄┅┅✿❀ ✨🏴 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
🕊 چند وقتی هرکی رو می‌دید می‌پرسید: «کِی امام زمان برمی‌گرده؟» کلافم کرده بود. با اینکه ده بار بهش گفته بودم: «بچه جون زمانش معلوم نیست اما به خوردش نمی‌رفت.» تا اینکه یه روز ازش پرسیدم: «چرا این‌قدر منتظر امام زمانی؟» گفت: «اون روزی که رفتیم یادواره شهدا، حاج آقایی که اون جا بود گفت: امام زمان که برگردن شهدا هم برمی‌گردن، پس اینطوری بابای منم برمی‌گرده و دوباره میتونم ببینمش.» 👤 به نقل از همسر شهید مسلم خیزاب ┄┅┅✿❀ ✨🏴 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
(.🌱.) 🌸☔️ امام علی {علــ السلام ـــیه} من و فاطمه همچون دو کبوتر عاشق در لانه ای بودیم😔🥀 ┄┅┅✿❀ ✨🏴 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌻صبح یعنی ... ☘تپـــــش قلـ💗ـب زمان در هوس تــ♥️ــــو 🌻ڪه و زمیــــــن گلشــن اســــــــــرار شـود😍 🌸🍃 ┄┅┅✿❀ ✨🏴 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
🌹 🌱نـگاه هایتـان 🌹گاهـے نگران استـــ 🌱گاهـے ناراحتـــ شایـد هم دݪگیـر💔 🌹اما هر چه هستـــ سایـه ے 🌱چشمهایتان را از برندارید 🌹نـگاهمان ڪنید🙏 🌺 ┄┅┅✿❀ ✨🏴 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
🔰سه‌شنبه بود. من به جلسه رفته بودم. در جلسه قرآن بودم که به من زدند. پرسیدند خانه‌ای؟ گفتم نه. بعد گفتند بروید خانه🏡 کارتان داریم. 🔰فهمیدم از هادی هستند و صحبت‌شان درمورد هادی است، اما نگفتند چه کاری دارند. 🔰من سریع برگشتم. چند نفر از بچه های مسجد🕌 آمدند و گفتند هادی شده. 🔰من اول حرف‌شان را باور کردم؛ گفتم حضرت (ع) و امام حسین(ع) کمک می‌کنند، عیبی ندارد. اما رفته رفته حرف عوض شد. بعد از دو سه ساعت، همسایه‌ها آمدند و دو تن از شهدای محل🌷 مرا در آغوش گرفتند وگفتند هادی به رسیده. 🌷 ┄┅┅✿❀ ✨🏴 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄