eitaa logo
کانال مسجد امام صادق(ع)خیابان آزادگان
252 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
326 ویدیو
11 فایل
اطلاع رسانی مراسمات و فعالیت های مسجد امام جعفرصادق (علیه السلام) و کانون فرهنگی هنری صبح صادق ( علیه السلام) کاشان - خیابان طالقانی - خیابان آزادگان ارتباط با مدیر کانال: @gholamrezaaa
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز شهادت حضرت زهرا(سلام الله) را تسلیت عرض می نماییم.
🌹نظر امام خامنه ای درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) ♦️حجت‌الاسلام ادیب یزدی در یکی از سخنرانی‌های خود گفت: یادم می‌آید یک روز در محضر رهبر عالی‌قدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد: درباره شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بالاخره ۷۵ روز پس از رحلت صحیح است یا ۹۵ روز؟ ♦️رهبر عالی‌قدر پاسخ واقعا حکیمانه‌ای دادند و فرمودند: «برای شما چه فرقی می‌کند کدام‌یک صحیح باشد؛ خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضایل ایشان را بکنند.»
هدایت شده از مرکز مشاوره روشنان
🔰روایت یک معلم: 🔹داشتم از کلاسشون میومدم بیرون، طوری که دوستای دیگش نبینن این برگه رو بهم داد گفت لطفا تو دفتر بخونید... پی نوشت: قابل توجه وزیر و مسئولین آموزش و پرورش https://eitaa.com/joinchat/4178903060Ca43bd84efe
▪️عیادت شیخین از حضرت زهرا (علیها السلام) بعنوان حلالیّت طلبی، اما بدون آن‌که حاضر به برگرداندن حق و پایان دادن به غصب باشند! شیخ صدوق به دو سند از امیرالمؤمنین و امام حسین (علیهما السلام) روایت کرده که فرموند: هنگامی که بیماری حضرت زهرا (س) شدت گرفت زنان مهاجرین و انصار گرد ایشان آمدند و جویای حال ایشان شدند. حضرت در پاسخ آن احوالپرسی بیاناتی فرمود که گویای شدت نارضایتی ایشان از سستی و کوتاهی مردانشان بود. زنان بیانات حضرت را به مردانشان رساندند، و در نتیجه عده‌ای از مردان مهاجرین و انصار جهت عذرخواهی نزد حضرت آمدند و گفتند: ای سرور بانوان، اگر ابوالحسن این امر را پیش از آن‌که این حکومت تثبیت شود و استحکام یابد به ما می‌گفت هرگز از او به دیگری عدول نمی‌کردیم! حضرت (س) فرمود: از من دور شوید! که با این عذر آوردن‌های دروغینتان پذیرش عذری نیست، و با این سستی شما چاره‌ای نیست و کاری از پیش نمی‌رود. و شاید همین قضایا بود که شیخین را به تلاش برای ملاقات و عیادت حضرت برانگیخت. خبر عیادت را سُلیم بن قیس هلالی از ابن عباس، و شیخ صدوق با سلسله سندش از امام صادق (علیه السلام) روایت نموده که همراه با جزئیات بیشتری است. امام (ع) فرمود: هنگامی که فاطمه بیمار شد.. آن دو برای عیادتِ حضرت اذن خواستند اما حضرت نپذیرفت به آن‌ها اذن دهد. پس ابوبکر با خدا پیمان بست که سقف خانه‌ای بر او سایه نیاندازد تا آن‌که نزد فاطمه برسد و از وی رضایت بطلبد! و یک شب را در بقیع گذراند! پس عُمر نزد علی (علیه السلام) آمد و گفت: بدرستی که ابوبکر همراه پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) در غار بود پس یار پیامبر است، و او پیرمردی دل نازک است! و چندین بار آمدیم که از فاطمه اذن ورود بگیریم تا رضایت بطلبیم! اما او نپذیرفت که به ما اذن ورود دهد. پس اگر مصلحت میدانی برایمان از او اذن ورود بگیر. حضرت گفت: باشد. پس علی بر فاطمه وارد شد و به ایشان گفت: ای دختر پیامبر خدا، از این دو نفر کارهایی سر زده که خود شاهد بوده‌ای، و چندین بار آمده‌اند و ردشان کرده‌ای و بهشان اذن نداده‌ای، و از من خواستند که برایشان اذن بگیرم. حضرت زهرا گفت: بخدا به آن‌ها اذن نخواهم داد و کلمه‌ای با آن‌ها سخن نخواهم گفت تا پدرم را ملاقات کنم و شکایت و دادخواهی از این دو را نزد او برم بخاطر آنچه انجام دادند و نسبت به من مرتکب شدند! علی (ع) گفت: پس من برایشان ضمانت کردم که اذن بگیرم! حضرت گفت: اگر چیزی را برایشان ضمانت کرده‌ای خانه خانه‌ی توست و زنان تابع مردانند، در چیزی با شما مخالفت نمی‌کنم، پس به هرکه خواهی اذن بده! پس علی(علیه السلام) خارج شد و به آن دو اذن داد، [پس وارد شدند] و هنگامی که چشمشان بر فاطمه(علیه السلام) افتاد بر وی سلام کردند، اما حضرت جواب سلامشان را نداد بلکه رویش را از آن دو برگرداند. پس آن دو به سمت روی حضرت رفتند.. پس حضرت(س) به علی(علیه السلام) گفت: جامه را از من بگردان! و زنانی در اطراف حضرت بودند پس حضرت به آنها گفت: صورتم را بگردانید! پس هنگامی که روی حضرت را برگرداندند آن دو نیز به سمت روی حضرت رفتند و ابوبکر گفت: ای دختر پیامبر خدا، جز این نیست که نزدت آمده‌ایم برای حلالیت طلبی و دوری از خشم و غضبت، از شما میخواهیم که ما را ببخشی و از آنچه از ما نسبت به شما رخ داده بگذری! پس حضرت(س) به آن دو گفت: هرگز یک کلمه با شما سخن نخواهم گفت تا پدرم را ملاقات کنم و شکایت شما دو نفر را نزد او برم و از آنچه کردید و انجام دادید و نسبت به من مرتکب شدید دادخواهی کنم! آن دو گفتند: پس ما برای عذرخواهی آمده‌ایم و رضایتت را میطلبیم؛ ببخش و از ما در گذر و ما را به آنچه از ما سر زده مؤاخذه مکن! پس حضرت بسوی علی(علیه السلام) رو نمود و به ایشان فرمود: من با این دو نفر کلمه‌ای سخن نخواهم گفت تا از آنها دربارۀ چیزی که آنرا از پیامبر خدا شنیده‌اند بپرسم، پس اگر با صداقت پاسخم را دادند میبینم نظرم چه میشود! آن دو گفتند: خدایا!، باشد!، و ما جز حق نخواهیم گفت و گواهی نخواهیم داد مگر به صداقت! پس حضرت گفت: شما را به خدا قسم میدهم آیا شنیدید پیامبر را که میگفت: «فاطمه پارۀ تن من است و من از اویم، هرکه او را بیازارد پس حقا که مرا آزرده و هرکه مرا بیازارد پس به حق که خدا را آزرده، و هرکه او را پس از مرگم بیازارد همچون کسی است که او را در حیاتم آزرده، و هرکه در حیاتم او را بیازارد همچون کسی است که پس از مرگم او را آزرده»؟ گفتند: خدایا، بله. حضرت گفت: الحمد لله. سپس حضرت گفت: خدایا من تو را گواه میگیرم -و شاهد باشید ای کسانی که در اینجا حاضرید- که این دو مرا در حیاتم و در هنگام مرگم آزردند! بخدا کلمه‌ای با شما دو نفر سخن نگویم تا پروردگارم را ملاقات کنم و شکایتتان را از آنچه کردید و نسبت به من مرتکب شدید نزد او برم! پس ابوبکر گفت: ای وای بر من! ای کاش مادرم مرا نزاییده بود! اما عمر به او گفت: عجب ا
ز مردم، چطور ولایت امورشان را به تو داده‌اند در حالی که تو پیرمردی هستی که خرفت و کودن شده‌ای!؛ از خشم یک زن اندوهگین و بی‌قرار می‌شوی و از رضایتش خوشحال! مگر چه کرده کسی که زنی را خشمناک کند؟! و برخاستند و خارج شدند. این خبر را ابن قُتیبه با این تتمه روایت کرده: حضرت گفت: پس من خدا و فرشتگان را گواه می.گیرم که شما دو نفر خشمناکم کردید و راضی و خشنودم نکردید، و هنگامی که پیامبر را ملاقات می‌کنم شکایتتان را نزد او میبرم! پس ابوبکر گفت: من پناه می‌برم به خدای تعالی از خشمش و خشم تو ای فاطمه. سپس ابوبکر گریه‌ی سختی کرد و گریان خارج شد در حالی که حضرت به او می‌گفت: بخدا در هر نمازم نفرینت می‌کنم. و در پیام امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرستاده‌ی عمویش عباس در آخرین روزهای حیات حضرت زهراء (علیها السلام) اینگونه آمده است: «.. و بدرستی که فاطمه دختر پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) هنوز همچنان ستمدیده است، از حقش محروم، و از میراثش رانده شده. به سفارش پیامبر خدا (صلّى الله عليه وآله) درباره‌ی وی عمل نشد، و حق و احترام پیامبر و حق خدای عزّوجلّ نسبت به او مراعات نشد؛ و کفایت می‌کند که خدا حاکم است و کیفر دهنده و انتقام گیرنده از ظالمین!». 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي؛ ج ۴ ص ۱۴۲. 🆔@masjdemamsadegh
🚩چرا «فاطمه» را «فاطمه» گفته‌اند؟ 1️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَهَ لاِنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشّرِ» فاطمه، فاطمه نامیده شده است؛ چرا كه از شر بریده و جدا است. این جمله اشاره به «عصمت» حضرت زهرا (س) است؛ زیرا مسلماً معصومه است، و آیه «إنَّمَا یریدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنَكُمُ الرِّجسَ أهْلَ الْبَیتِ‌ وَ یطَهِرَّكُمْ تَطْهِیراً»، درباره ایشان است. 2️⃣ فاطمه را فاطمه گفتند؛ زیرا بریده است از خونی كه زن‌ها می‌بینند. این تفسیر اشاره به «طهارت ظاهری» حضرت زهرا (س) است؛ زیرا از نظر روایات، چنانچه زهرا مطهره بود، از نظر معنی،‌ طاهره از خون حیض، نفاس و استحاضه بود. 3️⃣ فاطمه را فاطمه گفتند، برای اینكه بریده شده از خلق بود. این تفسیر اشاره به «مقام فنا و لقا»ی حضرت زهرا مرضیه (س) است. كسی كه در دل او هیچ‌‌كس جز خدا نبود، دل او فقط مشغول به خدا است. 4️⃣ فاطمه، فاطمه نام گرفت؛ زیرا مردم از معرفت ایشان بریده شده‌اند و قدرت بر شناخت حقیقت ایشان ندارند، و این تفسیر اشاره به همان مقامی دارد كه به واسطه آن مقام «اُم‌ّ أبیها» نامیده شده است. 5️⃣ فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون شیعیان خود را از آتش می‌رهاند و نجات می‌دهد. این تفسیر اشاره به «شفاعت» است.
13.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت زیبای جناب آقای ستایش پور در جلسه ی قرائت قرآن مسجد با حضور نونهالان عزیزمسجد....
گزارش تصویری جلسه ی قرائت قرآن امشب 👇🏻👇🏻👇🏻