💥 انتظار تمام شد 💥 باحــــــــالستــــــــان برو بچه های مسجد برنامه ای بلند مدت با رویکرد تربیتی و استعدادیابی دوره های مربی محور تا بی نهایت شدن ویژه پسرها و دخترها🧕🙋 پسرها: روز های زوج دخترها: یکشنبه و سه شنبه 🕠ساعت ۱۷:۳۰ ( پنج و نیم بعد از ظهر) شروع کلاس ها : شنبه ۷ تیرماه برای اطلاعات بیشتر 👇 @farmanesh1998 آدرس: میدان پلیس بلوار شهید رئیسی شبنم ۳ شمشاد ۱۵ مسجدالجواد علیه السلام مسجد نوجوانان کاشانی @masjed_al_javad

🎥 گزارش تصویری آماده سازی و زیرسازی چایخانه مسجد الجواد علیه السلام مسجد الجواد مسجد نوجوانان کاشانی @masjed_al_javad

تو نغمه محبوبمی دلیل حال خوبمی تو هجمه‌ی غم‌ها من تنها با تو راحتم

🎥 فاصله‌ انقلاب اسلامی تا ظهور! ⭕️ خودتان را برای درک حادثه‌ی باشکوه ظهور، حفظ و آماده کنید! 🔹 خدا تصمیمش را با این ملت گرفته مسجد الجواد مسجد نوجوانان کاشانی @masjed_al_javad

🌹گروه دورهمی پسرونه🌹 برو بچه های مسجدی اگر میخواهید از برنامه ها و اردوها و تفریحات ویژه پسرها مطلع شوید به گروه زیر بپیوندید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1800667807Cb69b1a7afd 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌸گروه دورهمی دخترونه 🌸 برو بچه های مسجدی جهت با خبر شدن از فعالیت ها و اردوهای دختران مسجدی 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3160015967C31544463e8

سلام بچه ها 👋 این هفته جلسه پسرها استثنا چون دهه اول محرم هست کلاس ها ساعت ۵:۱۵ شروع میشه تا ۶:۱۵ بعد دسته جمعی میرویم خانه آقای حسین پور مراسم عزاداری تا نماز مغرب نماز مسجد بعد نماز هم بازی امروز کلاس زبان انگلیسی داریم مسجد الجواد مسجد نوجوانان کاشانی @masjed_al_javad

سلام جلسه روضه دهه اول محرم ساعت ۱۸ با مداحی برادر گشایی و سخنرانی استاد فلاحیان آدرس_ میدان پلیس _ابتدای شمشاد ۱۴ منزل حسین پور

🎥گزارش تصویری #باحالستان کلاس آموزشی زبان انگلیسی مربی دوره: آقا محمد نیما زارع شنبه ۷ تیرماه مسجد الجواد مسجد نوجوانان کاشانی @masjed_al_javad

🎥 گزارش تصویری شنبه های نهج البلاغه ای استاد حجت الاسلام بیاتانی شنبه ۷ تیرماه مسجد الجواد مسجد نوجوانان کاشانی @masjed_al_javad

🖤😭🖤😭🖤 روایت مادر بزرگ خانواده شهید ساداتی: از زبان مادر شهید سیدمصطفی ساداتی ارمکی: «شهادت سیدمصطفی چیز دور از انتظاری برایم نبود، همیشه می‌دانستم دیر یا زود یک روز بالاخره این خبر را می‌شنوم. برای همین از قبل به همسرم و پسرهایم گفته بودم هر اتفاقی افتاد اول به خودم بگویند، قول می‌دهم طاقت بیاورم. یکشنبه صبح در آشپزخانه مشغول بودم که همسرم دستم را گرفت و گفت بیا بنشین. یقین کردم که اتفاقی افتاده مخصوصا که دیشب ریحانه سادات روی زبانش حرف شهادت افتاده بود و ول نمی‌کرد. قرآن را به سینه چسباندم و گفتم: آماده‌ام.بچه‌ها مِن مِن می‌کردند: مصطفی شهید شده...‌من صبور بودم اما داغ امان نمی‌داد: فهیمه هم شهید شده. برای هر کدام‌شان چندثانیه بیشتر فرصت عزاداری نداشتم چون بلافاصله اسم دیگری از عزیزانم در لیست قرار می‌گرفت: ریحانه‌سادات هم... گریه می‌کردم و می‌گفتم: منزل نو مبارک‌شان _فاطمه‌سادات... قبل از اینکه اسم سیدعلی را بیاورند پیش‌دستی کردم: سردار سلیمانی من هم شهید شده؟! از های های گریه‌هایشان جوابم را گرفتم. سید علی عاشق سردار سلیمانی بود. راه می‌رفت توی خانه و طوری رفتار می‌کرد که مثلا حاج قاسم است من هم به این اسم صدایش می‌کردم. سردار سلیمانی ما هم پیکرش سالم نبود از روی DNA شناسایی‌اش کرده بودند. وقتی در معراج گفتم سید علی را بدهید تا به جای مادرش برای پسرم لالایی بخوانم از سبکی تابوتش فهمیدم چیزی از چهارساله‌ی مان نمانده.» ‌ تکه‌های دل مادربزرگ، هر کدام جایی افتاده‌اند؛ زیر آوار، کنار فاطمه و فهیمه...کنار پیکر سوخته‌ی سیدعلی...در تابوتِ سر به مهر ریحانه‌سادات... هر جای دل مادر که دست می‌گذارم یک خط روضه‌است، روضه‌های مجسمی که به چشم دیده است🖤💘💔🔥😭 روضه وار میگوید: کاش فقط پسرم را شهید می‌کردند... کاش فقط مصطفی را...» مسجد الجواد مسجد نوجوانان کاشانی @masjed_al_javad