eitaa logo
قرارگاهِ { اجتماعی&فرهنگی} گرینه
216 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
اطلاع رسانی و فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود. جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شده‌ام آمدم برای خواستگاری.... عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...! جوان کافر گفت:عموجان هرچه باشد من می‌پذیرم. عموگفت:در شهر بدی‌ها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!! جوان کافر گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟! عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علی‌بن ابیطالب می شناسند... جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی‌ها (مدینه) شد... به بالای تپّه‌ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت. گفت:ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی ...؟! جوان عرب گفت: تو را با علی چه‌کار است...؟! جوان کافر گفت :آمده‌ام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیله‌مان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...! جوان عرب گفت: تو حریف علی نمی‌شوی ...!! جوان کافر گفت :مگر علی را می‌شناسی ...؟! جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم..! جوان کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟! جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازه‌ی قد من هیکلی هم‌هیکل من...! جوان کافر گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!! مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!! خب حالا چی برای شکست علی داری...؟! جوان کافر گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!! جوان عرب گفت:پس آماده باش.. جوان کافر خنده‌ای بلند کرد و گفت: تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید. جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟! مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!! (بنده‌ی خدا) و پرسید نام تو چیست...؟! گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد... عبدالله در یک چشم به‌هم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشم‌های جوان کافر جاری شد... جوان عرب گفت: چرا گریه می‌کنی...؟! جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به‌ دست تو کشته می‌شوم... مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!! جوان کافر گفت :مگر تو کی هستی ...؟! جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علی‌بن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بنده‌ای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!! جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من می‌خواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی پس👈فتاح شد 👈قنبر غلام علی‌بن ابیطالب... ▫️یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ... ▫️یا علی! ما دوستداران تو مدتی‌است گرفتار انواع بلاها و بیماری‌ها و ...شده‌ایم ترا به حق همان غلامت قنبر دست‌های ما را هم بگیر... ◾️هر چقدر از روایت لذت بردی، ارسال کن. ✴️ بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام )صلوات...🍃🤝 🍃 یاعلی مدد🌹🌹🌹🌹❤️ التماس دعا... ‬‏ خبرداشتید که نشر فضائل مولا امیرالمؤمنین علی ع کولاک میکنه! محشره!! پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم میفرماید اگه فضائل علی علیه السلام رو بگویی ، گناهان زبانت پاک میشود ، اگر بشنوی گناهان گوش هایت، و اگر بخوانی از روی نوشته، گناهان چشمانت، پاک میشود. حالا این فضیلت مولا علی ع را بخوانید و هم ارسال کنید تا در ثواب نشرش شریک باشید. افتخار کنید که شیعه علی ع هستید. 🕌پایگاه{ اجتماعی&فرهنگی} گرینه
16 تیر 1402 18 ذی الحجه بمناسبت عید سعید و اکبر غدیر خم و با توجه به سفارش ویژه اهل البیت(ع) به اطعام در این روز فرخنده؛ با کمک های مالی خیّرین عزیز و همّت گروه های جهادی(شهدای زبرخان، سردار شهید قدمیاری و بسیجیان همیشه پای کار گرینه) بیش از 4 هزار پرس چلو مرغ اعلا طبخ گردید و بین خانوارهای کم برخوردار سطح شهرستان زبرخان در وعده های نهار و شام توزیع گردید. تقدیر و تشکر از جناب سرهنگ فتوحی و سرگرد اسدی فرماندهی و معاونت محترم ناحیه و جناب آقای جنگی ریاست محترم بنیاد شهید و فرماندار خاکی و انقلابی زبرخان جناب دکتر عین القضات که با حضور خود در این مجموعه، قوّت قلب و مایه ی از بین رفتن خستگی این بسیجیان پای کار شدند. 🕌پایگاه{ اجتماعی&فرهنگی} گرینه
تنها 5 روز تا مباهله، بزرگترین فضیلت قرآنی امیرالمؤمنین علیه السلام، باقیست.. ✳️جنگی است، اما بدون شمشیر؛ سپاهی است، اما سربازانش پنج نفر؛ پیروزی ای برای "حیدر علیه السلام"، اما نه از جنس خیبر؛ این بار "فاطمه سلام اله علیها و فرزندانش" نیز به میدان آمده اند... 🕌پایگاه{ اجتماعی&فرهنگی} گرینه
16 تیر 1402 18 ذی الحجه 1444 بمناسبت عید غدیر خم در مسجد حضرت ابوالعباس(ع) گرینه صورت گرفت: ✨مولودی و مدیحه سرایی ✨پذیرایی ✨اهدای جوایز نفیس همچون انگشتر نقره به ارزش 7 میلیون ریال و ساعت طرح هوشمند هر کدام به ارزش 1میلیون و 500 هزار ریال به مؤذنین نوجوان مسجدی به تأسی از مولی الموحدین در هدیه دادن انگشتر در رکوع نماز توسط خیرین عزیز و نیک اندیش ✨اهدای جوایز با محوریت غدیر به همه نونهالان مسجدی (ع)_گرینه 🕌پایگاه{ اجتماعی&فرهنگی} گرینه
16 تیر 1402 18 ذی الحجه 1444 به کمک شما خیّرین عزیز حدود 400 بسته فرهنگی و عیدانه به ارزش ریالی حدود 30 میلیون ریال خریداری و بعد از شرکت در رژه خودرویی شهر قدمگاه؛باحضور امام جمعه محترم و انقلابی و پای کارِشهر قدمگاه رضوی حضرت حجة الاسلام بابایی؛ و شخص بنده{به عنوان ایستگاه صلواتی سیّار غدیر با پخش مولودی و مدیحه های ناب و با کیفیّت}، بین شرکت کنندگان در این رژه خودرویی و روستاهای در مسیر توزیع گردید. 🕌پایگاه{ اجتماعی&فرهنگی} گرینه
16 تیر 1402 بمناسبت عید اکبر غدیر خم و با توجه به فرمایشات حاج آقای اکبری در مورد سفارش زیاد اهل البیت(ع) مبنی بر اطعام غدیر، مقدار 150 پرس عدس پلو با برنج اعلا توسط بانیان نیک اندیش پخت و بین اعضای پایگاه بسیج بصیرت خواهران یه عنوان تبرّک توزیع گردید. (ع) 🕌پایگاه{ اجتماعی&فرهنگی} گرینه
16 تیر 1402 18 ذی الحجه 1444 جشن عیدانه غدیر خم به هّمت پایگاه بسیج خواهران تشنگان بقیع گرینه و فرمانده محترم پایگاه ✨سخنرانی ✨مولودی و مدیحه سرایی ✨مسابقات و اهدای جوایز فرهنگی ✨پذیرایی شیرینی و شربت و شکلات ✨با کمک خیرین نیک اندیش {بانیان و ساعیان عزیز} پخت 200 پرس استانبولی گرم و لذیذ و توزیع بین خانوار کم برخوردار روستا 🕌پایگاه{ اجتماعی&فرهنگی} گرینه