eitaa logo
مسجدالزهرا(س) حسینیه بمی ها
208 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
12 فایل
هوالجمیل ، این کانال محلی است برای اطلاع رسانی های مسجدالزهراء(س) حسینیه بمی ها واقع دربهشتی۱۹ شماره کارتهای مسجدجهت هدایاونذورات نقدی ۶۲۸۰۲۳۱۳۸۹۶۴۷۲۱۴ امور جاری و فرهنگی مسجد ۶۲۸۰۲۳۱۳۸۵۴۶۴۱۷۶ امور عمرانی و زیباسازی مسجد ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅
مشاهده در ایتا
دانلود
✅اوقات شرعی به افق زاهدان اذان صبح 04:28 طلوع افتاب  05:49 اذان ظهر  11:11 غروب افتاب 16:32 اذان مغرب  16:50 نیمه شب شرعی 22:30
هدایت شده از نور سعادت
💠عارف واصل حضرت آیت‌الله فاطمی نیا (رضوان الله تعالی علیه): عمده چیزی که برزخ را تاریک می کند ، حرف زدن پشت سر مردم است ، غیبت است. @noorsaadat
🌱 گاهےوقتادنبال‌ستاره‌ای خـداماه‌روبھٺ‌میرسونہ! 😍
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم من که رَه بُردم به گنجِ حُسنِ بی‌پایان دوست صد گدایِ همچو خود را بعد از این قارون کنم قرآن کریم آیه 15 سوره مبارکه فاطر يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ اى مردم شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بى ‏نياز ستوده است (۱۵)
اللهم عجل لولیک الفرج دست سخاوت تو و چشم عنایتت پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را از ما مگیر، ای همه باران و روشنی لطف مدام و مرحمت مستدام را امام حسن عسکری علیه السلام: إنَّکُمْ فی آجالِ مَنْقُوصَه وَأیّام مَعْدُودَه، وَالْمَوْتُ یَأتی بَغْتَهً، مَنْ یَزْرَعُ شَرّاً یَحْصَدُ نِدامَهً. همانا شما انسان ها در یک مدّت و مهلت کوتاهی به سر می برید که مدّت زمان آن حساب شده و معیّن می باشد و مرگ، ناگهان و بدون اطلاع قبلی وارد می شود و شخص را می رباید، پس متوجّه باشید که هرکس هر مقدار در عبادت و بندگی و انجام کارهای نیک تلاش کند ـ فردای قیامت ـ غبطه می خورد که چرا بیشتر انجام نداده است و کسی که کار خلاف و گناه انجام دهد پشیمان و سرافکنده خواهد بود. «أعیان الشّیعه، ج ۲، ص ۴۲»
📖اعجاب و اهمیت خواندن سوره توحید هنگام خواب! ۱، مرحوم آیت الله علی سعادت پرور فرموده بودند: «مردنم را به من نشان دادند، واضح دیدم که انبیا و اولیای الهی در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند واین به خاطر آن است که بنده چهل سال در وقت سحر ،صد مرتبه سوره «قل هو الله احد» را با توجه می خواندم و به روح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر هدیه کرده ام» ۲، از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل می‏نماید تا در آن شب حراستش کنند». ۳،امیر المؤمنین علیه السّلام نقل می‏نماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را می‏بخشد.» ۴، و«هر که به بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.» 📘وسائل ‏الشیعه، ج۶، ص۲۲۴ 📗ثواب ‏الأعمال و عقاب الاعمال، ص۱۲۸ 📕الکافی، ج۲، ص۶۲۰ و...
داستان های کوچک مرد فقیری بود که همسرش کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت، آن زن کره‌ها را به صورت دایره‌های یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می‌خرید. روزی مرد بقال به اندازه کره‌ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمی‌خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار می‌دادیم
داستان وعبرت لقمان حكیم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندی، بنویس. شبانگاه همه آنچه را كه نوشتی، بر من بخوان. آنگاه روزه‏ات را بگشا و طعام خور. شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. دیروقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست كه كاغذها بیاورد و نوشته‏‌ها بخواند. پسر گفت: امروز هیچ نگفته‌‏ام تا برخوانم. لقمان گفت: پس بیا و از این نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قیامت، آنان كه كم گفته‏‌اند، چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری.
‍ 📚برکت توسل به نام ارواحنا فداه انسان در هر تنگنا و مشکلی بیفتد، اگر بتواند «یا صاحب الزمان» را درست بگوید، علیه السلام به فریاد او می‌رسند. یک نفر نقل می‌ کرد: دو جوان مدت زیادی در مکه، معتکف شدند که یکی از آنها شیعه و دیگری اهل سنت بود. آن‌ دو نفر با همدیگر رفیق ‌می‌ شوند. شب‌ ها روی پشت بام می‌خوابیدند و گاهی برای تهیه غذای ساده‌ای بیرون می‌رفتند و بقیه‌ اوقاتشان را در مسجد الحرام، مشغول به عبادت خود بودند. روزی مشغول به طواف بودند که پای جوان شیعه پیچ می‌خورد و دستش به لباس احرام یکی از عرب‌ها اصابت می‌ کند. آن عرب، فریاد می‌زند: سارق سارق. شرطه‌ها آن جوان را دستگیر می ‌کنند و به حجر اسماعیل می‌ برند تا مسئول آنها بیاید و او را ببرد. در همین هنگام، اذان مغرب ‌می ‌شود. آن جوان شیعه با صدای بلند می‌ گوید: «یا صاحب الزمان، یا صاحب الزمان». مسئول شرطه‌ها می‌ رسد؛ اما چون نمازگزاران آماده نماز جماعت شده بودند، تصمیم می ‌گیرند آن جوان را بعد از نماز ببرند. آنها ناگهان دیدند یک نفر با آرامش و با قدم‌های محکم، بدون توجه به اطراف آمد به طوری که نظر همه را جلب کرد. سپس دست آن جوان را گرفت و او را در پیش چشمان شرطه‌ها از جمعیت بیرون برد. شرطه‌ها به مسئول خود می‌ گویند: او کیست؟ آن مسئول می‌ گوید: نمی‌دانم؛ اما یک بار دیگر هم یک قضیه‌ای اتفاق افتاد و من او را دیدم که همین کار را انجام داد؛ ولی ما اصلاً نتوانستیم حرف بزنیم. 👤حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری 🌱
📚استمداد طلبی از امام رضا (ع) سلیمان جعفری که از نسل حضرت ابی طالب است، می گوید: در میان باغ در خدمت امام رضا علیه السلام بودم که ناگاه گنجشکی آمد با حال اضطراب جلوی آن حضرت نشست و مرتب داد می زد و فریاد می کشید. حضرت به من فرمود: فلانی می دانی این گنجشک چه می گوید؟ گفتم: خیر! فرمود: می گوید؛ماری در خانه می خواهد جوجه های مرا بخورد. سپس فرمود: این عصا را بردار و حرکت کن و در فلان خانه مار را بکش! سلیمان می گوید: من عصا را برداشتم و وارد آن خانه شدم دیدم ماری به سوی جوجه ها در حرکت است او را کشته و به خدمت امام برگشتم. 📚منبع :بحار الانوار : ج 49، ص 88، و ج 64، ص 302.
‌ حضرت موسی (ع) از محلی عبور می کرد، شخصی از بنی اسرائیل گفت: یا موسی، من پیغامی دارم، آن را به خدا برسان. به خدا بگو من هیچگاه به یاد تو نیستم، اما وضع دنیای من خیلی هم خوب است و هیچ مشکلی ندارم. وقتی حضرت موسی(ع) به کوه طور رسیدند، به خاطر اینکه این پیغام حرف سنگینی بود آن را بیان نکردند. اما خدای متعال به موسی فرمود: موسی! پیغام بنده ما را بگو. موسی عرض کرد: خدایا اینطور می گوید. خدای متعال خطاب به موسی کرد و فرمود: به او بگو که تو به یک عذابی گرفتار هستی که خودت هم از آن غافلی و آن عذاب این است که شیرینی ذکر و یادم را از تو گرفته ام و از من بیگانه شده ای!