#احکام
اربعین بدون اذن پدر
بار سفر اربعین بسته، ولی می‌ترسد که پدرش راضی به این سفر نباشد. می‌تواند بدون اجازه گرفتن از پدر به سفر برود، ولی نباید کاری کند که پدرش اذیت شود.
متن دقیق رساله:
س: من دانشجوی ترم آخر دانشگاهم. دوست دارم برای اربعین عازم کربلا شوم؛ مطمئناً پدرم به خاطر شلوغ بودن در حین اربعین و برخی مسائل دیگر اجازه نمی دهد. آیا می شود بدون اطلاع خانواده حرکت کرده و در حین سفر به آن‌ها اطلاع دهم؟
ج: اجازه گرفتن از پدر واجب نیست، ولی نباید به‌گونه‌ای عمل کنید که موجب ایذای ایشان شود.
استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری، بخش احکام زیارت اربعین، سؤال ۸، سایت leader.ir
@masjednama | masjednama.ir
#روزنوشت
ریشه دردها و درمان‌های اقتصادی
چه می‌شود که وقتی خبر گران شدن دلار و طلا می‌رسد، خرید آن‌ها چندین برابر می‌شود و با پایین آمدن این پول‌ها افرادی سکته می‌کنند؟
این‌ها همه نشان می‌دهد که مسئله جامعه ما بیشتر از اینکه اقتصادی باشد، فرهنگی است و ما در همین مسئله‌های اقتصادی و فرهنگی خیلی نیازمند ایمان به خدا هستیم.
چون اگر باور کنیم در همه این بالا و پایین‌های اقتصادی خدایی هست، آن وقت آرامش روانی بر همه‌مان حاکم می‌شود و مدیریت اقتصادی‌مان فرق می‌کند.
@masednama | masjednama.ir
#معرفی_کتاب
توشه سفیران اربعین + آموزش لهجه عراقی
بایسته‌های سفر اربعین برای جوانان و دانشجویان
مؤلف: جمعی از نویسندگان، نشر سدید، چاپ ۱۳۹۷، قطع رقعی، ۳۲۰ صفحه، ۲۰٬۰۰۰ تومان
امروزه زیارت اربعین در میان اقشار گوناگون جامعه جایگاهی ویژه پیدا کرده است و فضای معنوی عمیقی با زیبایی‌های فراوان ایجاد کرده است. با این‌همه در اینجا پرسشی مهم مطرح می‌گردد و آن این است که آیا ظرفیت زیارت اربعین به همین مقدار است یا می‌توان در راستای سلوک معنوی فردی و اجتماعی کارهای بیشتری انجام داد؟ شاید با این حرکت ما هم در بیشتر حسینی‌کردن ابنای امت اسلامی نقشی داشته باشیم.
اين كتاب با مراقبه‌ها و محاسبه‌هايش شما را سلوک فردی و با آموزش مهارت‌های ارتباطی نظیر آموزش لهجه عربی و سخنان معرفتی امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب، شما را در سلوک اجتماعی و ارتباط بین ابنای امت اسلامی کمک می‌کند و توشه‌ای مناسب برای اربعین شماست.
@masjednama | masjednama.ir
#حکایت_خوبان
کوچکی در عین بزرگی
من آن لحظه را اصلاً از یادم نمی‌برم... داشتم در مسجد برای امتحان فردا مطالعه می‌کردم که حاج‌آقا وارد شد؛ «داری چه کار می‌کنی؟» دارم کتاب می‌خونم. «کتابت را بده.» از همان صفحه‌ای که جلویم باز بود، سؤالی پرسیدند؛ جوابش را نمی‌دانستم و...! گفتند: «پس کتاب نمی‌خوانی، کتاب می‌بینی! یک صفحه انتخاب کن. یک بار من می‌خونم، شما از من سؤال بپرس، یک بار هم شما بخوان، من می‌پرسم.»
این صحنه را هِی با خودم تکرار می‌کنم؛ مجتهد روحانی مسجد جلیلی و یکی از مبارزانِ ترازِ اول و زندان‌دیده انقلاب، حالا خودش را کوچک کرده... کوچکِ کوچک؛ تا «منِ نوجوان» با او بزرگی کنم.
منبع: کتاب پدرانه، مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی
@masjednama | masjednama.ir