eitaa logo
مسجد محوری شهرستان ایجرود
572 دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
100 فایل
🌸«مسجد سنگر است، سنگرها را حفظ کنید» امام خمینی(ره) این کانال با هدف تبیین محوریت مساجد در هندسه تمدن اسلامی راه اندازی شده است لینک کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°﷽•° 🌼فهمیده خود فهمید و به همه جهانیان فهماند که چگونه می‌توان در سن ۱۳ سالگی ره صد ساله را طی کرد🌼 تولید محتوا ازحاج قاسم کاری ازپاتوق سدرای حوزه شهید فهمیده 🌼مدرسه فاطمیه 💐حوزه مقاومت بسیج شهید فهمیده ایجرود 🪷
11.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°﷽•° 🌼فهمیده خود فهمید و به همه جهانیان فهماند که چگونه می‌توان در سن ۱۳ سالگی ره صد ساله را طی کرد🌼 تولید محتوا ازحاج قاسم کاری ازپاتوق سدرای حوزه شهید فهمیده 🌼مدرسه فاطمیه 💐حوزه مقاومت بسیج شهید فهمیده ایجرود 🪷
کتاب «معبد زیرزمینی» اثری از معصومه میرابوطالبی است که داستان جوانی به نام الیاس را روایت می‌کند. الیاس، جوانی که در تنهایی و سرخوردگی فرو رفته و به دنبال شناخت خود و تغییر نگرش افراد نسبت به خود است. او از مذمت­های دایی خود خسته شده و در مقابل دیگران، تنها و منزوی شده است. اما با آمدن "حاج غلام‌حسین"، مقنی از قم به روستای الیاس، زندگی او دگرگون می‌شود. این آشنایی باعث می‌شود که الیاس با دنیای تازه‌ای آشنا شود که نیازمند شجاعت و شهامت است. اتفاقات تازه و غیرقابل پیش‌بینی در زندگی الیاس رقم می‌زند و او را به دنبال شناخت بهتر خود و پذیرش جنبه‌های جدید زندگی می‌کشاند. «معبد زیر زمینی» با شخصیت‌های پویا و داستان جذاب خود، خواننده را به دنیای الیاس و همچنین مفاهیم عمیق انسانی می‌کشاند و باعث تأمل در مسیر شخصیت‌پردازی و رشد فردی می‌شود.
کتاب بیست سال و سه روز روایت داستانی از زندگی کوتاه اما پر برکت شهید سیدمصطفی موسوی است که به قلم سمانه خاکبازان نگاشته و روایت‌فتح به چاپ رسانده است. قلب انسان که به ایمانی برسد و قصد پرواز آسمانی داشته باشد، هیچ مانع زمینی نمی‌تواند او را از عروج بازدارد. آقاسید که پدرش اجازه حضور در جبهه‌های جنگ را به او نداده بود، پای رضایت نامه اعزام پسرش سیدمصطفی را بی حرف و حدیث امضا کرد. سیدمصطفی که از کودکی پسری آرام ونجیب بود، وقتی پای دفاع از حرم حضرت زینب(سلام‌الله) شد، خودش را به آب و آتش زد تا آموزش‌های سخت را بگذراند تا خودش را به سوریه برساند. سنگ‌اندازی فرماندهان و نارضایتی قلبی مادر را هم با لبخند همیشگی‌اش رفع کرد تا هم‌ردیف بهترین جوانان دهه هفتادی به کارزار مبارزه با داعش برساند. عشق به او روزی نواختن موسیقی با ساز را هدیه داد و روزی چکاندن ماشه تفنگ. و این تقدیر سعادتمند سیدمصطفی بود که در بیست سال و سه روز که از زندگی‌اش گذشت، شهادت را علی اصغر وار بغل کرد. چرا باید کتاب بیست سال و سه روز را خواند: برای آنکه بدانیم پیمودن راه سعادت سن وسال نمی‌شناسد. برای آنکه همراه زندگی شهیدی شویم که ناملایمات زندگی، او را از رسیدن به هدفش بازنداشت.