eitaa logo
کانال مسجدی ها (مسجدالاقصی)
1.9هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3هزار ویدیو
754 فایل
🖤بسم رب الحسین🖤 🕌 ادرس: اراک، خ دانشگاه، منطقه خانه سازی 🇮🇷 مدیر کانال: @mojtaba1570 دارای کانون فرهنگی امام رضا ع با محوطه ورزشي فوتبال و والیبال، اتاق IT، کلاس مهد قران، هیئت مذهبی، کتابخانه، گروه سرود، اتاق پخش فیلم، کلاس هاي کاردستی و خلاقیت ..
مشاهده در ایتا
دانلود
📖أحب اللّه من أحب حسینا: حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اَللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْجَامُورَانِيِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي‌عَبْدِاَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ اَلْبُكَاءَ وَ اَلْجَزَعَ مَكْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِي كُلِّ مَا جَزِعَ مَا خَلاَ اَلْبُكَاءَ وَ اَلْجَزَعَ عَلَى اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَإِنَّهُ فِيهِ مَأْجُورٌ. براى بنده جزع نمودن و گريستن در تمام امور مكروه و ناپسند است مگر گريستن و جزع كردن بر حسين بن علىّ‌ عليهما‌السّلام زيرا شخص در اين گريستن مأجور و مثاب مى‌باشد. 📚کامل الزيارات ج ۱، ص ۱۰۰ علیه‌السلام @masjedolaghsa
✔️منبر کوتاه 📜عنوان: هفت صفت امام حسین علیه‌السّلام که مکتوب در عرش الهی است امام حسين عليه السلام: بر رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شدم. ابن ابى كعب در خدمت ايشان بود. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود: خوش آمدى اى ابا عبد اللّه، اى زيور آسمانها و زمينها! اُبىّ به پيامبر عرض كرد: اى رسول خدا! چگونه ممكن است كسى غير از شما زيور آسمانها و زمينها باشد؟! پيامبر فرمود: اى ابىّ! سوگند به آن كسى كه بحق مرا به پيامبرى برانگيخت، مقام و منزلت حسين بن على در آسمان، بالاتر از منزلت او در زمين است. در سمت راست عرش خداوند عزّ و جلّ نوشته شده است: ۱. [حسين ]چراغ هدايت ۲. و كشتى نجات ۳. و امامى سستى نا پذير ۴. و (امامى) با عزّت، ۵. و (امامى) افتخار آفرين، ۶. و (امامى) راهنما، ۷. و (امامى) ذخيره[اى گرانبها] است. متن عربی: الإمامُ الحسينُ عليه السلام: دَخَلتُ عَلى رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَ عِندَهُ أُبيُّ بنُ كَعبٍ، فَقالَ لي رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَرحَبا بِكَ يا أبا عَبدِ اللّهِ، يا زَينَ السَمَواتِ وَ الأرَضينَ، قالَ لَهُ أبَيٌّ: وَ كَيفَ يَكونُ يا رسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله زَينُ السَّماواتِ وَ الأرَضينَ أحَدٌ غَيرُكَ؟! قالَ: يا أبَيُّ وَ الَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ نَبيّا إنَّ الحُسَينَ بنَ عَليٍّ في السَّماءِ أكبَرُ مِنهُ في الأرضِ، وَ إنَّهُ لَمَكتوبٌ عَن يَمينِ عَرشِ اللّهِ عزّ و جلّ: ۱. مِصباحُ هُدىً ۲. وَ سَفينَةُ نَجاةٍ ۳. وَ إمامٌ غَيرُ وَهنٍ ۴. دوَ (إمامٌ) عِزٌّ ۵. وَ (إمامٌ) فَخرٌ ۶. وَ (إمامٌ) عَلَمٌ ۷. وَ (إمامٌ) ذُخرٌ. 📚منبع: عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۵۹ علیه‌السلام @masjedolaghsa
⁣بسته در زنجیر خجلت دست و پایم یا حسین نیست غیر از تو کسی مشکل گشایم یا حسین ای خدا را چشم، من حُرّ خطاکار توام چشم پوشی کن خدا را، از خطایم یا حسین با همه جرم و خطایم ای یم لطف و کرم هست در کوی تو امیّد عطایم یا حسین گر چه از غفلت شدم بیگانه ات، راهم بده آشنایم آشنایم آشنایم یا حسین از سپهسالاری لشکر گذشتم، آمدم چهره بر پای علمدار تو سایم یا حسین کاش می مردم نمی بستم سر راه تو را یا زاوّل قطع می شد هر دو پایم یا حسین جان زهرا مادرت اوّل گناهم را ببخش بعد از آن در کوی عشقت کن فدایم یا حسین گر جدا سازد عدو با تیغ، بند از بند من از تو نتواند کند آنی جدایم یا حسین ای که فرمودی مرا مادر بگرید در عزات آمدم مادر بگرید در عزایم یا حسین عضو عضوم عاشق زخم از دم تیغ بلاست تا تنم صد پاره گردد، کن دعایم یا حسین با چنین اشعار جان سوز و نوای آتشین شافع (میثم) به فردای جزایم یا حسین 🔆 کانال @masjedolaghsa
◼️ کلمات جانسوز حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها با سر مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام یا أباه، من ذا الذي خضبك بدمك؟ یا أبتاه، من ذا الذي قطع وریدك؟ یا أبتاه، من ذا الذي أیتمني علی صغر سني؟ یا أبتاه، من بقي بعدك نرجوه؟ یا أبتاه، من للیتیمة حتی تکبر؟ یا أبتاه، من للنساء الحاسرات؟ یا أبتاه، من للأرامل المسبیات؟ یا أبتاه، من للعیون الباکیات؟ یا أبتاه، من للضائعات الغریبات؟ یا أبتاه، من للشعور الناشرات؟ یا أبتاه، من بعدك وا خیبتاه! یا أبتاه، من بعدك وا غربتاه! یا أبتاه، لیتني کنت لك الفداء. یا أبتاه، لیتني کنت قبل هذا الیوم عمیاء. یا أبتاه، لیتني وسدت الثری ولا أری شیبك مخضبا بالدماء. 📝 ای پدر جان، کدام سنگین دل خضاب نمود محاسن تو را به خون مطهر تو؟ ای پدر جان، چه شخصی برید دو شاه رگ گردن تو را؟ ای پدر جان، چه شخصی بود که یتیم نمود مرا در این خردسالی؟ ای پدر جان، بعد از تو امید به که داشته باشیم؟ ای پدر جان، که متوجه دختر صغیرهٔ یتیمهٔ تو می‌شود تا بزرگ شود؟ ای پدر جان، که متوجه زنان {سر} برهنه تو می‌شود؟ ای پدر جان، که پرستاری می‌نماید زنان بیوهٔ اسیر شده را؟ ای پدر جان، که غم خواری می‌نماید چشم های گریان را؟ ای پدر جان، بعد از تو وای بر نا امیدی ما! ای پدر جان، بعد از تو وای بر غریبی ما! ای پدر جان، کاشکی من فدای تو می‌شدم. ای پدر جان، کاشکی می‌بودم قبل از امروز کور و نابینا. ای پدر جان، کاشکی در زیر خاک پنهان می‌بودم و نمی‌دیدم محاسن مبارک تو را به خون خضاب شده. 📚 مخزن البکاء في مصیبة سیدالشهداء علیه‌السلام، ملامحمدصالح برغانی قزوینی، ص۸۷۹ ترجمه عبارات نیز از ایشان است 🔆 کانال @masjedolaghsa
بالاترین نذر! از محضر فقیه زاهد روشن ضمیر، عارف بزرگوار مرحوم آیهٔ الله آقا سید رضا بهاء الدینی رضوان الله تعالی علیه سؤال شد كه به نظر حضرتعالی «بالاترین نذر» چیست؟! فرمودند: «یك گوسفند قربانی كنید و گوشت آن را یا بین فقرا تقسیم كنید و یا كسانی را كه در جلسه حدیث كسایتان شركت كرده‌اند، اطعام كنید و یا بخشی از آن را به فقرا بدهید و بخش دیگر آن را اطعام نمایید. سپس عده‌ای از مؤمنین را جمع كنید و مجلسی را تشكیل دهید و بین اهل آن مجلس «چهارده هزار صلوات» را تقسیم كنید و پس از اتمام صلوات‌ها حدیث كساء خوانده شود». عرض شد مؤثرتر از این عملی برای رفع مشكلات و استجابت دعا سراغ دارید؟! فرمودند: «خیر! بالاتر از این، نذری را سراغ ندارم». 📚بالاترین نذر‏‫: (طریقه ختم حدیث شریف کساء‏‫)، ۱۸؛ ذکر محبوب، ج ۱، ص ۱۰۰. 💐 به روح ملکوتی و گره‌گشای آیت الله سید رضا بهاءالدینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه صلواتی هدیه بفرمائید. @masjedolaghsa
ای که دستت می‌رسد، کاری بُکن! یکی از اصحاب امام صادق صلوات الله علیه نقل می کند: «فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ، إنّی أذكُرُ الحُسَینَ بنَ عَلِی علیه السلام فَأَی شَی‏ءٍ أقولُ إذا ذَكَرتُهُ؟ فَقالَ: قُل: صَلَّى اللَّهُ عَلَیكَ یا أبا عَبدِ اللَّهِ، تُكَرِّرُها ثَلاثاً: «گفتم: فدایت شوم! من حسین بن على علیه السلام را یاد مى‏كنم. در هنگام یاد كردن از او، چه بگویم؟ فرمود: «بگو:" صَلَّى اللَّهُ عَلَیكَ یا أبا عَبدِ اللَّهِ " . این ذكر را سه بار تكرار كن» . 📚الأمالی (للطوسی)، ص ۵۴. 🎙 حاج آقا فخر تهرانی ره، زیارت امام حسین علیه السلام را در صحرا و زیر آسمان مکرر انجام می داد و به این عمل بسیار سفارش می کرد و می فرمود: «شبِ اول قبر خواهید فهمید که سلام دادن به امام حسین علیه السلام زیر آسمان و جایی که اطراف آن باز باشد، چه آثاری دارد.» بسیار دیده می شد که ایشان اشاره به سمت راست و چپ خویش می کرد و سپس رو به قبله می ایستاد و شروع به خواندن زیارت نامه می کرد. 📚فخر پارسایان، ص ۱۴۴. @masjedolaghsa
◾️به خدا سخت است بر من که ببینم تو از عطش بال‌ بال می‌زنی... در نقلی آمده است: ظهر عاشورا وقتی که سیدالشهداء علیه‌السلام به جهت وداع به خیمه مخدّرات قدم گذاشتند، هر یک را به نوعی تسلی می‌دادند؛ در آن اثناء، دختر سه ساله آن حضرت از شدت عطش فریاد بر آورد: يا أبتاه العطش العطش... آن حضرت از بی تابی آن طفل،به گریه در آمد و او را در آغوش کشید و صورتش را بوسید وفرمود: اِصبري يٰا بُنيّة حتّى أتيكِ بِالماء ▪️ای دختر من! صبر کن تا من بروم و برای تو آبی بیاورم. پس آن حضرت وداع کرد و پا به سوی میدان گذاشت ؛ آن دختر بر در خیمه به انتظار نشست؛ چون آن حضرت از میدان برگشت و به خیمه‌ها رسید، آن دختر مضطر همینکه چشمش به بابای خودش افتاد، بی‌اختیار خود را بر دامن آن بزرگوار انداخته و عرضه داشت: يا أبَتاه لعَلّكَ اٰتَيتَنی بِالماء! ▪️ای پدرجان! امیدوارم از برای من جرعه آبی آورده باشی؛ در اینجا بود که سیدالشهداء علیه‌السلام دیگر نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد و صدای گریه حضرت بلند شد؛ آن دختر هم با گریه پدر گریه‌اش گرفت. سیدالشهداء علیه‌السلام او را در برگرفت و روی او را بوسید و اشک چشمش را پاک کرده و فرمود: وَاللّه‌ِ يَعِزُّ عَلَىَّ تَلهّفُكِ ▪️به خدا قسم، بر من سخت است ببینم که از عطش، بال بال می‌زنی! پس آن حضرت انگشت خود را در دهان آن صغيره تشنه‌کام گذاشت و او را تسلی داد. 📚مخزن البکاء ص۶۴۳ 📚بحرالمصائب،ج۵ ص۹۹ @masjedolaghsa
◾️ بابا نمی‌دانم... از جان من این زجرِ زجرآور چه می‌خواهد؟! ⚡️ مصیبت جانسوزِ جاماندن سه‌ساله آل الله از قافله و اذیت‌های زجر ملعون... راوی گوید: چون اسراء را به سمت شام می‌بردیم، در نزدیکی شهر «عسقلان» هوا بسیار گرم شد؛ لشکر پیوسته به اسبان خود آب می‌دادند و بقیه آب را بر روی زمین می‌ریختند و به اسراء نمی‌دادند. دختر خردسال حسین علیه‌السلام که فاطمه صغری (رقیه سلام‌الله‌علیها) نام داشت، خود را به سایه بوتهٔ خاری رسانید و در زیر همان سایه خوابش برد. وَ تَرکُوها وَ ارْتَحَلوا عَنها ▪️لشکر از آن وادی کوچ کرده و آن دختر را فراموش کردند. در مسیر، ناگهان زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها متوجه شد که آن نازدانه از قافله جا مانده است، فَبَکتْ و نادَت: ▪️لذا صدای گریه‌ آن بانو بلند شد و فریاد برآورد: یٰا قَوم! بِاللّهِ عَلیکم إصبِروا هُنَیئةً، فَقَد افتَقَدَتْ إبنَةُ أخی و قُرّةُ عَینی ▪️ای قوم! شما را به خدا قسم می‌دهم که کمی صبر کنید؛ دختر برادر و نور چشمم گم شده است. همهمه در بین لشکر بالا گرفت؛ در آن اثنا ، ملعونی به نام «زجر بن قیس» صدایش را بلند کرد و گفت: من می‌روم و هر گونه باشد آن دخترک را می‌آورم. 🔻 راوی گوید: من همراه زجر به عقب قافله به راه افتادیم؛ از همان دور، نگاهم به آن دخترک افتاد؛ از جای برخاسته بود و دست بر روی سرش گذاشته بود؛ گاهی به اطراف نگاه می‌کرد و گاه می‌نشست؛ گاه می‌دوید و بر روی زمین می‌افتاد و فریاد می‌کشید: یٰا عمّاه! یٰا عَمّتاه! یا أبتاه! یا أُختاه! یا أخاه.... گاه دیگر نمی‌توانست راه برود و بر روی ریگ‌های گرم بیابان می‌غلطید و پاهایش را با دست می‌گرفت. دیدم که تکه‌ای از لباسش را پاره کرد و از شدت حرارت ریگ‌ها، به کف پای خود پیچید. 🔻در همین حال بود که زجر به او رسید و با تازیانه‌اش بر تن آن دختر زد و بر سر او فریاد کشید: برخیز که اسبم هلاک شد تا تو را پیدا کردم! بعد دیدم که بر صورت آن دختر سیلی زد و آن دختر ناله « وا أبتاه! وا علیاه!» سر می‌داد. در آخر آن دخترک را بر عقب اسب خود انداخت و حرکت کرد. چون به قافله رسید آن دختر را از همان بالای اسب ، در عقب قافله بر روی زمین انداخت. 📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۹۹ 📚سرورالمومنین (نسخه خطی) ص۱۶۳ @masjedolaghsa