۱۶ فروردین ۱۴۰۲
#جوانمردی
قصابی را با چاقوی خون آلود ، در خرابه ای دیدند که در كنار او جنازه خونی بود، طبق قرائن او قاتل بود، او را نزد امام علی (علیه السلا) آوردند.حضرت جریان را پرسید، قصاب گفت : من او را كشته ام .
امام بر اساس ظاهر جریان ، و اقرار قصاب ، دستور داد تا قصاب را اعدام كنند. زمانیکه ماءمورین ، او را به قتلگاه می بردند، قاتل حقیقی دنبال مامورین رفت و خود را معرفی کرد.ونزد حضرت علی رفتند.و گفت:سوگند به خدا، من او را كشتم.
امام به قصاب فرمود: چرا قتل را گردن گرفتی؟ قصاب گفت : زیرا؛مرا در کنار جنازه یافتند،ومن متهم به قتل بودم و از كتك خوردن از مامورین ترسیدم و گفتم من كشته ام ، ولی من گوسفندی را نزدیك آن خرابه كشتم ، برای دسشویی به خرابه رفتم، وجنازه خونین را در آنجا دیدم ، در همین هنگام این گروه رسیدند و مرا به عنوان قاتل دستگیر نمودند.
حضرت فرمود: هردو را نزد امام حسن ببرید تا او قضاوت کند.
نزد امام آمدند و جریان را گفتند. امام فرمود: به پدرم بگویید ، اگر این مرد ، آن شخص را كشته ، در عوض جان قصاب را حفظ نموده است و خداوند در قرآن می فرماید: و من احیاها فكانّما احیا الناس جمیعا.
هر كس انسانی را از مرگ نجات دهد، گوئی همه مردم را نجات داده است (سوره مائده آیه 32)آنگاه قاتل و قصاب را آزاد نمود، و دیه مقتول را از بیت المال به ورثه او داد.
♦️عذاب وجدان و جوانمردی او قصاب را و ارفاق اسلام او را نجات داد.
♦️کسی که اشتباه کرد باید از وجدان و جوانمردی خود خجالت بکشد و نگذارد تاوان اشتباه او را شخص دیگر دهد.
https://eitaa.com/masjedolaghsa
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
#ولادت_امام_حسن_علیه_السلام
#اطعام فقرا #افطاری
🟡 علامه مجلسی رحمهالله مینویسد:
✍🏻 شيخ مفيد و شيخ طوسى و اكثر اعاظم علماء ذكر كرده اند كه ولادت شريف امام حسن عليه السّلام در شب سهشنبه نيمه ماه مبارك رمضان سال سوّم هجرت واقع شد، بعضى سال دوّم نيز گفتهاند؛ اسم شريف آن حضرت حسن بود و در تورات اسم آن حضرت «شَبَّر» است زيرا كه شبّر در لغت عرب حسن است و نام پسر بزرگ هارون نيز شبّر بود؛ كنيه آن حضرت ابومحمّد است. بعضى أبوالقاسم نيز گفته اند؛ القاب آن حضرت: سيّد و سبط و امين و حجّت و برّ و نقى و امير و زكى و مجتبى و زاهد وارد شده است.
💠 ابن بابويه به سندهاى معتبر از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده است كه چون امام حسن عليه السّلام متولّد شد، حضرت فاطمه عليها السّلام به حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: او را نامى بگذار. ایشان فرمود: سبقت نمىگيرم در نام او بر حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله، پس او را خدمت حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله آوردند. ایشان دهان این نوزاد را بوسید و متبرک نمود. سپس از اميرالمؤمنين عليه السّلام پرسيد كه: او را نامى گذاشتهاى؟ آن حضرت فرمودند: بر شما سبقت نخواهم گرفت در نام او. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: من نيز سبقت بر پروردگار خود نمىگيرم. سپس حق تعالى امر كرد به جبرئيل که براى محمّد پسرى متولّد شده است برو بسوى زمين سلام مرا به او برسان و او را تهنيت و مبارك باد به او بگوى و بگو كه: على نسبت به تو به منزله هارون است به موسى، پس او را مسمّى كن به اسم پسر هارون که شُبَّر بود. لذا او را حسن نام كردند كه شبّر در لغت عربى حسن است.
📔 جلاءالعیون، صفحه ۳۷۹
https://eitaa.com/masjedolaghsa
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آله الطاهرین
🟢حکایت
👈ایجاد انگیزه
"گوهر شاد" یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود.
او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند.
به همه کارگران و معماران اعلام کرد؛ دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى "شرطش" این است که؛
فقط با "وضو" کار کنید و در حال کار با یکدیگر "مجادله و بد زبانى" نکنید و با "احترام" رفتار کنید. "اخلاق اسلامى" را رعایت و "خدا" را یاد کنید.
او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآوردند، علاوه بر دستور قبلى گفت؛
سر راه حیوانات "آب و علوفه" قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که "تشنه و گرسنه" بودند آب و علف بخورند.
بر آنها "بار سنگین" نزنید و آنها را "اذیت" نکنید. من "مزد شما را دو برابر مى دهم."
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به "مسجد" میرفت.
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى "چهره" او را دید.
جوان بیچاره دل از کف داد و "عشق گوهرشاد" صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به "مرگ" نزدیک کرد.
چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را "جویا شد."
به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به "عیادت" او رفت.
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید "تصمیم گرفت" جریان را به گوش "ملکه گوهرشاد" برساند و گفت؛ اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست.
او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر "عکس العمل" گوهرشاد بود.
ملکه بعد از شنیدن این حرف با "خوشرویى" گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از "ناراحتى یک بنده خدا" "جلوگیرى" کنیم؟
و به مادرش گفت؛ برو به پسرت بگو
ابه مسجد برو و تا چهل روز فقط "نماز و عبادت خدا" را به جاى آور تا تو من از شوهرم "طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این "مژده" درمان شد و گفت؛ چهل روز که چیزى نیست اگر "چهل سال" هم بگویى حاضرم.
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به "امید" اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و "وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد" باشد.
"روز چهلم" گوهر شاد "قاصدى" فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد.
قاصد به جوان گفت؛ فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه "منتظر" است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد.
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به "نماز" پرداخته و حالا پس از چهل روز "حلاوت" نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد:
به گوهر شاد خانم بگویید؛
"اولا "از شما ممنونم و "دوم" اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت؛ منظورت چیست؟!
"مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟!"
جوان گفت؛ آنوقت که "عشق گوهرشاد" من را "بیمار و بى تاب" کرد هنوز با "معشوق حقیقى" آشنا نشده بودم، ولى اکنون "دلم به "عشق خدا" مى طپد "و جز او" معشوقى" نمى خواهم.
من با خدا "مانوس" شدم و فقط با او "آرام" میگیرم.
اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند "آشنا" کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم.
و آن جوان شد "اولین پیش نماز" "مسجد گوهر شاد" و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک "فقیه کامل" و او کسی نیست جز؛ آیت اله شیخ محمد صادق همدانی
🟢حدیث
پیامبر(ص)فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْر»؛ بهترين مردم كسي است كه عبادت را معشوق خود بداند، با عبادت معانقه كند و آن را با تمام وجود لمس نمايد و خود را براي آن فارغ سازد، آنگاه نگران نخواهد بود كه دنيا براي او به سختي بگذرد يا به آساني). پس برترين مردم كسي است كه به عبادت عشق بورزد.(۱)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅
https://eitaa.com/masjedolaghsa
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
♻️عوامل ایجاد شوق در عبادت
🟢 آشنایی با اسرارو فلسفه نماز
در ظاهر نماز باطنی نهفته است. با انجام این ظاهر باید به حقیقت آن دست یافت. به طور نمونه هر گاه به سجده می خواهی بروی بیاد بیاور که خدا ما را از خاک ایجاد کرد. هنگامی که سر از سجده بر داشتی در دل بگذران که خدا ما را از خاک به این هستی آورد. در هنگام رفتن به سجده ی دوم به خود یاد آوری کن بازگشت ما دوباره به این خاک خواهد بود. هنگامی که سر از سجده ی دوم برداشتی با خود بگو: ما دوباره از خاک زنده می شویم.
از امام على(ع) از فلسفه سجده اول سؤال شد، حضرت فرمود:
مَعْنَاهُ مِنْهَا خَلَقْتَنِی یَعْنِی مِنَ التُّرَابِ وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السُّجُودِ مَعْنَاهُ مِنْهَا أَخْرَجْتَنِی وَ السَّجْدَةُ الثَّانِیَةُ وَ إِلَیْهَا تُعِیدُنِی وَ رَفْعُ رَأْسِکَ مِنَ السَّجْدَةِ الثَّانِیَةِ وَ مِنْهَا تُخْرِجُنِی تَارَةً أُخْرَى»؛ سجده اول به این معنا است که خدایا اصل ما از خاک است. و معناى سربرداشتن از سجده این است که خدایا ما را از خاک خارج کردى. و معناى سجده دوم، این است که خدایا دو باره ما را به خاک برمى گردانى. و سربرداشتن از سجده دوم به معناى این است که خدایا یک بار دیگر در قیامت از خاک بیرونمان خواهى آورد. این سخن اشاره یه این آیه شریفه دارد: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى»؛ ما شما را از آن [زمین] آفریدیم و در آن بازمىگردانیم و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون مىآوریم.(۲)
برای آگاهی بیشتردر این زمینه کتاب های فراوانی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود.
۱- پرتوی از اسرار نماز، قرائتی
۲- اسرار الصلاه , ملکی تبریزی
۳- آداب الصلاه , امام خمینی
۴- صلاه الخاشعین , دستغیب
۵- اسرارالصلاه , جوادی آملی
۶- راز نماز محسن قرائتى
۷- راز نماز بى آزار شیرازى
۸- پرواز در ملکوت امام خمینى
۹- از ژرفاى نماز آیت الله خامنه اى
۱۰- این است نقش عبادات محمد باقر صدر
۱۱- حکمت عبادات، آیت اللّه جوادى آملى.
🟢زهد و وابسته نشدن به دنیا
عرفا گفته اند «منازلی که اهل صدق در آنها عبادت میکنند چهار منزل است که اولین آن زهد است» هیچگاه سالک قبل از آراستهشدن به این خلعت شوق بندگی را نخواهد داشت.
گرایش به سمت دنیا درست در مقابل گرایش به سمت خدا است. به هر مقدار که انسان به سمت دنیا می رود از خدا دور می گردد و برعکس. بنابراین باید توجه کرد که حب افسار گسیخته به دنیا و علاقه ی قلبی به تمایلات نفسانی، ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است و در اثر این محبت است که انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و حتی در نماز هم، تمام توجه کسی که محب دنیا است، به سمت دنیا و منابع آن خواهد بود و در نتیجه لذتی از نماز نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود
🌺شعر
اي به بازيچه ز اقليم حقيقت شده دور
جهد كن تا كه به مردان طريقت بررسی
مرغ گلزار بهشتي تو بزن بال و پري
تا به كي شيفته دانه و آب و قفسی
طوطي عالم اسراري و شيرين گفتار
حيف باشد كه تو با زاغ و زغن هم نفسي
تا به كي سر به گريبان طبيعت داری
چند در دامنه دام هوا و هوسي
🟢 مطالعه سیره اهل بیت
مطالعه در سیره عبادی اهل بیت و عالمان و عرفا باتقوا در کسب شوق عبادت موثر است.
➖چنانچه در سیره امام زین العابدین(ع) مطالعه سیره عبادی امیر المؤمنین(ع) نقل شده است؛امام باقر(ع) فرمودند: من به خاطر عبادات پدرم امامِ سجاد (ع)نگران حالِ ایشان شدم که نکند حال ایشان خراب شود و آسیب جسمی ببینند، به محضر ایشان عرض کردم: پدر جان! شما بدن خود را در راه عبادت فرسوده کردید و شما خودتان را خیلی به زحمت میاندازید. حضرت برای آرام کردن من، فرمودند: آن دفتر که در آن عباداتِ جدّمان حضرت امیرالمؤمنین(ع) ثبت است را بیاور. من آوردم. حضرت میفرمایند: پدرم چند ورق زدند و دفتر را کنار گذاشتند و فرمودند: «مَن یقوی علی عبادة علی ابن ابیطالب »کیست که بتواند بسان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)عبادت کند؟(۳)
➖به امیرالمؤمنین (ع)عرض کردند: آقا! شما چطور اینگونه عبادت میکنید؟ حضرت فرمودند: شما حضرت پیامبر را ندیدهاید!
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ https://eitaa.com/masjedolaghsa
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
🔴موانع شوق در عبادت
با نگاهی به دعای ابو حمزه ثمالی
جوانان مي پرسند كه چرا در نماز حال پيدا نمي كنيم؟ و چرا در نماز آن لذّتي را كه بايد ببريم، نمي بريم؟
حضرت سجاد(ع) در دعاي ابوحمزه ثمالي پاسخ اين پرسش را در ضمن چند «لعّل» بيان نموده است
حضرت نخست این سوال را عرضه مي دارد: «اَللَّهُمَّ اِنِّي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَيأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلَاةِ بَينَ يدَيكَ وَ نَاجَيتُ أَلْقَيتَ عَلَي نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّيتُ وَ سَلَبْتَنِي مُنَاجَاتَكَ خدايا! براستي من هرگاه با [خودم] گفتم كه مهيا و آماده شوم [براي يك نماز با حال] و براي نماز در پيشگاه تو و مناجات با تو ايستادم؛ چرت (و بي حالي) بر من عارض نمودي، آن هم در حال نماز، و از من (و دلم) حال مناجات با خودت (و راز و نياز) را گرفتي؛ در حالي كه من با تو مناجات مي كردم،راستي راز اين بي حاليها چيست؟]»
آنگاه با استفاده از علوم الهي خود به بيان عوامل اين بي حالي مي پردازد:
🔹سبک شمردن حق الهی
«سَيدِي! لَعَلَّكَ عَنْ بَابِكَ طَرَدْتَنِي وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيتَنِي اَوْ لَعَلَّكَ رَأَيتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيتَنِي مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيتَنِي
آقاي من! شايد مرا از درگاهت رانده اي و از خدمت (و بودن در محضرت) دورم كرده اي يا شايد ديدي من حق [طاعت و بندگي] تو را سبك شمردم؛ پس [مرا از خود و ارتباط با خود در نماز و مناجات] دور نموده اي يا شايد ديدي مرا كه از تو رو گردان بودم [و اعراض از خدا زندگي تلخي را به دنبال دارد؛ (4) چرا كه] تو مرا بَد داشتي [و از من روگردان شدي]. »
🔹دروغ گویی
«أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِي فِي مَقَامِ الْكَاذِبِينَ فَرَفَضْتَنِي؛ يا شايد مرا در مقام دروغگويان يافتي پس مرا از خود دور نمودي. »
🔹ناسپاسی
«أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيتَنِي غَيرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي؛ يا شايد ديدي كه [اين همه] نعمتهاي تو را شكر نگفتم [و در مسير درست به كار نبردم]، پس مرا محروم ساختي. »
در آیات «وَاللَّهُ لَا یحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِیمٍ» و «إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ» بهصراحت بیان شده است خداوند ناسپاسها را دوست نمیدارد.
شكر نعمت، نعمتت افزون كند
كفر نعمت از كفت بيرون كند
🔹دوری از عالمان
«أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي؛ يا شايد مرا در مجالس علما نيافتي؛ پس خوارم داشتي [و حال مناجات و نمازم را از من گرفتي]. »:
پیامبر(ص)میفرماید: «لا تَجْلِسوا إلاّ عندَ كُلِّ عالِمٍ یدْعوكُم مِن خَمْسٍ إلى خَمسٍ: مِن الشَّكِّ إلى الیقینِ، و مِن الرِّیاءِ إلى الإخْلاصِ، و مِن الرَّغْبَةِ إلى الرَّهبَةِ، و مِن الكِبْرِ إلى التّواضُعِ، و مِن الغِشِّ إلى النّصیحَةِ»: تنها در محضر دانشمندانى بنشینید كه شما را از پنج چیز به پنج چیز فرا مىخوانند: از دودلى به یقین، از ریا به اخلاص، از دنیاخواهى به دنیاگریزى، از تكبّر به فروتنى و از ناخالصى به خلوص.
🔹همنشینی با غافلان و لاهیان
«أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيسْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيتَنِي آلَفُ مَجَالِسَ الْبَطَّالِينَ فَبَينِي وَ بَينَهُمْ خَلَّيتَنِي
يا شايد ديدي بين غافلان به سر مي برم؛ پس مرا از رحمت خود؛ مأيوس كردي [تا با همان غافلان همنشين باشم] يا شايد ديدي كه با اهل باطل و بيهودگان مأنوس و دمسازم؛ پس مرا به آنها واگذاشتي [و گفتي برو با همانها خوش باش! تو را با نماز و مناجات و راز و نياز چه كار؟]. »
🔹گناهان
«أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِي فَبَاعَدْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِي وَ جَرِيرَتِي كَافَيتَنِي
يا شايد [آن قدر گناه كردم] كه دوست نداري صداي [مناجات و راز نياز و] دعاي مرا بشنوي؛ پس [با گرفتن حال] مرا [از خود] دور نمودي.
يا شايد به خاطر جرم و گناهم كيفرم دادي [و اثر گناهم اين بود كه حال نماز و مناجات را از من بگيري؛ همچون غيبت و عمل نكردن به علم كه حال نماز و... را از انسان مي گيرد].
➖«وَهْنٌ فى العِبادَةِ» از جمله عقوبتهای گناه، سلب توفیق است. سستی در عبادت و لذّت نبردن از مناجات با پروردگار نتیجه معصیت و جریمه گناه است.
➖در روايت ديگر مي خوانيم، شخصي نزد امير مؤمنان (ع) آمد و عرض كرد: «من از نماز شب محروم مي شوم و توفيق آن را پيدا نمي كنم». امام (ع) فرمودند: «قَدْ قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُكَ» گناهانت تو را در زنجیر کرده است.(۴)
🔹کم حیایی
«أَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيائِي مِنْكَ جَازَيتَنِي؛ يا شايد بخاطر كمي حياي من از تو [و حال آنكه از مردم حيا كردم؛ ولي تو را بر خود حاضر ندانستم] مرا مجازات كردي [و حال نماز و دعا را از من گرفتي]. »
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅
https://eitaa.com/masjedolaghsa
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
💠داستان
يكي از شاگردان مرحوم نخودكي اصفهاني (ره) مي گويد: عادت من اين بود كه هر شب، يك ساعت مانده به صبح، براي نماز شب بيدار مي شدم؛ ولي چهل روز موفّق نشدم. به مرحوم شيخ حسنعلي اصفهاني (نخودكي) نامه نوشتم. ايشان در جواب، دعاي كوچكي فرستادند كه صبح ناشتا بخورم و نوشته بودند: «چهل روز قبل فلان روز كه از مجلس شورا با فلان شخص خارج شدي، ظهر گذشته بود و رفيقتان شما را به ناهار دعوت كرد. در چلوكبابي غذا خورديد؛ اين اثر آن غذا است!» و همان طور بود كه حاج شيخ نوشته بودند. دعا را خواندم و مجدداً به خواندن نماز شب موفّق شدم!
💠داستان
ابودرداء گفت: امام علی (ع) در منطقه بنی نجار، گوشهای خلوت را برگزید تا به تفکر در آیات الهی و راز و نیاز با پروردگار بپردازد. امام (ع) در نیمههای یک شب، نخست چند رکعت نماز گزارد و به دعا و تضرع و راز و نیاز با خدا را آغاز نمود؛سپس حضرت آنقدر گریه کرد که دیگر حس و حرکت از او بریده شد. پیش خود گفتم:حتما در اثر شب زنده داری خوابش گرفته است و برای نماز صبح بیدارش میکنم.جلو رفتم، دیدم مانند چوبی خشک روی زمین افتاده است، او را تکان دادم دیدم تکان نمیخورد، خواستم او را بنشانم نشد، گفتم: «انا لله و انا الیه راجعون» حتما مرده است.به منزل حضرت رفتم تا خبر مرگش را به اهلش برسانم.
خود را به فاطمه (س) رسانده و داستان را بیان کردم. ایشان فرمود: «ای ابو درداء! به خدا سوگند این حالت غشی است که از بیم خداوند وی را فرا میگیرد.سپس مقداری آب آوردند و به صورتش پاشیدند تا به هوش آمد.
همین که به هوش آمد و مرا دید که گریه میکنم، فرمود: ابودرداء! برای چه گریه میکنی؟ گفتم: از این حالتی که شما برای خودت پیش آوردهای. فرمود: «ابودرداء پس آنگاه که مرا برای حساب فراخوانند و اهل گناه به عذاب الهی یقین کردند مرا ببینی، چگونه خواهی بود؟ آن وقت که مأمورین درشت خو و ترشرو اطراف مرا بگیرند و در پیشگاه پادشاهی جبار بایستم، در حالی که زندگان مرا تسلیم کردهاند و مردم دنیا به حال من ترحم کنند؛ آنجا در پیشگاه خداوندی که هیچ سری از او پوشیده نیست، اگر مرا ببینی بیش از این دلت به حال من خواهد سوخت.»
ابودرداء گفت: به خدا سوگند که این حالت را در هیچ کدام از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ندیدم(۵)
💠داستان
خداوند به موسی بن عمران(ع) فرمود: برو نزد فلانی و به او بگو: خداوند تو را به عقوبتی دچار کرده است! موسی گفت: خدایا به چه عقوبتی گرفتار شده است؟ این که نه بیمار و نه فقیر است. خانه، مرکَب و پول هم دارد. خطاب رسید: موسی! او را به بلای عظیمی گرفتار کردم؛ لذت مناجاتم را از او گرفتم.(۶)
💠داستان
آیت الله استاد حسین مظاهرى در جلد سوم کتاب «جهاد بانفس» نوشته; کسى خدمت امام صادق(ع) آمد و مى خواست استخاره کند که به مسافرت برود یا نه؟ و امام براى او استخاره گرفت و استخاره بد آمد. آن مرد روى استخاره امام صادق(ع)پاگذاشت و به تجارت رفت. اتفاقاً تجارت خیلى خوب از کار درآمد و سود خوبى به دست آورد و در این سفر به او خیلى خوش گذشت. وقتى برگشت خدمت امام صادق(ع)عرض کرد: «یابن رسول الله، استخاره بد آمده، اما به من خیلى خوش گذشت و سود هم بردم. امام صادق(ع) تبسم کرد و فرمود: یادت مى آید در فلان منزل خسته بودى و خوابت برد. (یک وقت بیدار شدى و دیدى نماز صبحت قضا شده است.) سود تجارت که جاى خود دارد، اگر خدا دنیا و آنچه را که در آن است به تو بدهد، جبران آن خسارت نمى شود.(۷)
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.الکافي، ج۲ ،ص۸۳
۲.بحار الأنوار،ج۸۵،ص۱۳۹.
۳.المناقب ، ابن شهر آشوب، ج۴ ،ص۱۴۹.
۴.بحارالأنوار، ج۸۷، ص۱۴۶.
۵.امالی الطوسی- علی از ولایت تا شهادت، ص۲۷۹.
۶.بحارالانوار،ج۸۱،ص۲۳۰.
۷.کتاب جهاد بانفس آیت الله مظاهرى،ج۳،ص۲۷.
🌺 والسلام علی الحسین🌺 وعلی علی ابن الحسین 🌺وعلی اولادالحسین🌺 وعلی اصحاب الحسین 🌺
✅
https://eitaa.com/masjedolaghsa
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
۱۶ فروردین ۱۴۰۲