💠داستان
بني اسرائيل جوان فاسقي بود كه اهل شهر ، از فسق و فجور او به تنگ آمده و از دست او به پروردگار خويش شكايت كردند . خطاب الهي به موسي رسيد كه آن جوان را از شهر بيرون كن كه به واسطه ي او آتش قهر الهي بر اهل شهر نازل آيد . موسي (ع) آن جوان را به روستاي اطراف تبعيد كرد . خطاب آمد كه او را از آن قريه نيز بيرون كن .
حضرت موسي (ع) هم به فرمان حضرت حق او را از آن قريه خارج كرد . آن جوان رفت به مغاره ي كوهي كه در آن نه انسان ، نه حيوان و نه زراعتي بود . بعد از مدتي در آن مغاره مريض شد . نزد او كسي نبود كه از او پرستاري كند . دل شكسته شد و صورت روي خاك گذارد و عرض كرد :
پروردگارا ! اگر الان مادرم به بالين من حاضر بود ، بر غربت و تنهايي من گريه مي كرد و اندوهگين مي شد و اگر الان پدرم بر بالين من حاضر بود ، بعد از فوتم مرا غسل مي داد و كفن مي كرد و به خاك مي سپرد. خدايا ! اگر زن و بچه ام در كنار من بودند ، برايم نوحه سرايي مي كردند و مي گفتند :
بارالها! ببخش اين فرزند غريب و تنهاي ما را ، اين بنده ي بي چاره ي گنهكار خودت را كه از شهر تبعيد شده و از دياري به ديار ديگر و از قريه به مغاره ي كوهي آواره گشته .
بعد عرض كرد : پروردگارا ! حال كه بين من و ايشان جدايي افكندي ، مرا از لطف و رحمت خود محروم مفرما ؛ حال كه قلب مرا از دوري خاندانم سوزاندي ، مرا به خاطر گناهانم به آتش قهر و غضب خود مسوزان .
در اين لحظه درياي رحمت بي كران حضرت حق به جوش و خروش در آمد و خداي رئوف ملكي به صورت پدر و حوريه اي به شكل مادرش و حوريه اي ديگر به صورت همسرش و غلاماني به شكل فرزندان او فرستاد تا در كنارش نشسته ، براي او گريه و ماتم سرايي كنند .
جوان به گمان اينكه آنها خاندان او مي باشند ، مسرور شد و با دلي خوش و قلبي اميدوار چشم از جهان فروبست و به عالم باقي شتافت . آنگاه به حضرت موسي (ع) خطاب شد كه اي موسي ! شخصي از دوستان ما در فلان منطقه از دنيا رفته است ، برو او را خودت غسل بده ، كفن نما ، بر جنازه اش نماز بخوان و او را دفن كن.
موسي (ع) به آن مكان آمد ، ديد همان جواني است كه او را از شهر و روستا بيرون كرده بود . از جانب حق تعالي خطاب آمد :
اي موسي ! من به ناله هاي جانسوز او و جدايي از خاندانش ترحم كرده و به خاطر ذلت و خواري اش حوريه هايي به صورت خاندانش فرستادم تا براي او نوحه سرايي كنند.
اي موسي ! زماني كه غريبي از دنيا مي رود ، ملائكه ي آسمان بر حال او مي گريند ، پس چگونه من بر حال او ترحم نكنم و حال آن كه من ارحم الراحمين هستم.
💠داستان
گروهى از یمن براى بحث و جدال خدمت پیامبر(ص) آمدند و در میان آنها مردى بود که از همه بیشتر سخن مىگفت و خشونت و لجاجت خاصى در برابر پیامبرمىنمود.
پیامبر(ص) آنچنان عصبانى شد که آثار غضب در چهره مبارکش آشکار گردید. ناگهان جبرئیل آمد و عرض کرد:
« پروردگارت سلام میرساند و میگوید: این مرد، سخاوتمند است و اهل اطعام به دیگران میباشد».
خشم پیامبر(ص) با شنیدن این سخن فروکش کرد و به آن مرد فرمود: پروردگار به من چنین پیامى داده است و اگر به سبب آن نبود، آنچنان بر تو سخت مىگرفتم که عبرت دیگران گردى.
آن مرد پرسید: آیا پروردگارت سخاوت را دوست دارد. حضرت فرمود: بله. گفت: من شهادت مىدهم که معبودى جز خدا نیست و تو رسول و فرستاده او هستى.(۷)
💠داستان
ملااحمد نراقی، داستانی را در قالب شعر نقل کرده که حضرت موسی(ع) عازم کوه طور بود، گَبری جلوی او را گرفت و درخواست کرد پیغامش را به خداوند برساند: «من از خداوندى تو عار و ننگ دارم. اگر روزى مرا تو مىدهى، هرگز نده؛ من نمیخواهم منت روزى تو را بکشم. نه تو خداى منى و نه من بنده تو هستم!».
حضرت موسى(ع) که از سخنان آن گبر بىادب خشمگین شده بود، با خود گفت: سزاوار نیست که این مطالب را به خداوند بگویم. به کوه طور رفت و پس از اتمام مناجات، بدون آنکه پیغام آن شخص را بگوید، قصد خروج از طور را کرد که ناگهان اعتراض الهی را شنید: تو واسطه میان من و مردمی، چرا پیام بندهام را به من نگفتی!. موسی ع عرض کرد: از گفتنش شرم دارم، خودت بینا و آگاهى که آن کافر چه گفت. خطاب رسید: از جانب من به او سلام برسان و بگو:
گر نمىخواهى تو ما را، گو مخــواه
ما تو را خواهيم با صد عزّوجاه
روزيم را گــر نخواهى، من دهــم
روزيت از سفره فضل و كـــرم
گــر نــدارى مــنّت روزى ز مـن
من تو را روزى رسانــم بىمنن
فيضمن عام است وفضلمنعميم
لطف من بىانتها، جودم قديم
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.بحارالانوار، ج۱۴ ،ص۹۷.
۲.مستدرك سفينة البحار ج۴،ص۱۳۵.
۳.فضائل الشّیعة، حدیث۱.
۴. أقوال الأئمه: ۲۳۲/۵.
۵.غرر الحكم،۴۳۴۳.
۶.كنز العمّال،۵۹۷۱.
۷.الکافی، ج ۴،ص۳۹
🌺 السلام علی الحسین🌺 وعلی علی ابن الحسین🌺 وعلی اولادالحسین🌺 وعلی اصحاب الحسین 🌺
https://eitaa.com/masjedolaghsa
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگترین مصیبت امام علی علیه السلام چی و کی بود؟
سخنرانی تاریخی امام موسی صدر
https://eitaa.com/masjedolaghsa
شروع دعای جوشن کبیر در اولین شب قدر ماه مبارک رمضان در مسجد الاقصی
برنامه تا ساعت ۳ بامداد ادامه دارد...
#مسجدالاقصی #ماه_رمضان
@masjedolaghsa
لیلة القدر خیر من الف شهر
سفره افطاری بمناسبت شب قدر در محل مسجدالاقصی پهن گردید.
حضور گسترده و پر رنگ نمازگزاران روزه دار زینت بخش این سفره بود.🙏
ضمن تشکر از بانیان محترم و آرزوی قبولی طاعات و عبادات.🖤
دوستانی که قصد سهیم شدن در برنامه های شب قدر را دارند به محل دفتر هیئت امنا مراجعه نمایند.
#مسجدالاقصی #ماه_رمضان
@masjedolaghsa