eitaa logo
مثنوی معنوی
34 دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
0 فایل
خوانش کتاب پر از حکمت مثنوی معنوی بصورت (موضوع بندی شده ) و نیز ( ترجمه ی نثر بیت به بیت)
مشاهده در ایتا
دانلود
تعظيم ساحران مر موسى را عليه السلام كه چه فرمايى اول تو اندازى عصا يا ما [ادب، آدمى را رستگار مى‏كند] ساحران در عهد فرعون لعين‏ چون مرى كردند با موسى به كين‏ ليك موسى را مقدم داشتند ساحران او را مكرم داشتند ز آن كه گفتندش كه فرمان آن تست‏ گر تو مى‏خواهى عصا بفكن نخست‏ 7گفت نى اول شما اى ساحران‏ افكنيد آن مكرها را در ميان‏ اين قدر تعظيم دينشان را خريد كز مرى آن دست و پاهاشان بريد ساحران چون حق او بشناختند دست و پا در جرم آن درباختند
[تفاوت انسان كامل و ناقص در تمتعات دنيوى‏] لقمه و نكته ست كامل را حلال‏ تو نه‏اى كامل مخور مى‏باش لال‏
[در برابر انسان كامل، سراپا گوش شو] چون تو گوشى او زبان نى جنس تو گوشها را حق بفرمود أَنْصِتُوا
[تمثيل براى بيت پيشين‏] كودك اول چون بزايد شير نوش‏ مدتى خامش بود او جمله گوش‏ مدتى مى‏بايدش لب دوختن‏ از سخن تا او سخن آموختن‏ ور نباشد گوش و تى‏تى مى‏كند خويشتن را گنگ گيتى مى‏كند كر اصلى كش نبود آغاز گوش‏ لال باشد كى كند در نطق جوش‏ ز آن كه اول سمع بايد نطق را سوى منطق از ره سمع اندر آ ادخلوا الأبيات من أبوابها و اطلبوا الأغراض في أسبابها
[كيفيت كلام حق‏] نطق كان موقوف راه سمع نيست‏ جز كه نطق خالق بى‏طمع نيست‏
[بى‏نازى خداوند] مبدع است او تابع استاد نى‏ مسند جمله و را اسناد نى‏ باقيان هم در حرف هم در مقال‏ تابع استاد و محتاج مثال‏
[توبه و تضرع دائم، سالكان را رستگار مى‏كند] زين سخن گر نيستى بيگانه ‏اى‏ دلق و اشكى گير در ويرانه ‏اى‏ ز آن كه آدم ز آن عتاب از اشك رست‏ اشك تر باشد دم توبه پرست‏ بهر گريه آمد آدم بر زمين‏ تا بود گريان و نالان و حزين‏ آدم از فردوس و از بالاى هفت‏ پاى ماچان از براى عذر رفت‏ گر ز پشت آدمى وز صلب او در طلب مى‏باش هم در طلب او ز آتش دل و آب ديده نقل ساز بوستان از ابر و خورشيد است باز تو چه دانى قدر آب ديده‏گان‏ عاشق نانى تو چون ناديدگان‏
[پرهيز از شكمبارگى، راهى براى كسب معرفت‏] گر تو اين انبان ز نان خالى كنى‏ پر ز گوهرهاى اجلالى كنى‏
[از نفسانيات، پرهيز كن تا فرشته سيرت شوى‏] طفل جان از شير شيطان باز كن‏ بعد از آنش با ملك انباز كن‏
[تيرگى درون، نشان مصاحبت با شيطان است‏] تا تو تاريك و ملول و تيره‏اى‏ دان كه با ديو لعين همشيره‏اى‏
[تأثير لقمه ‏] لقمه ‏اى كان نور افزود و كمال‏ آن بود آورده از كسب حلال‏ روغنى كايد چراغ ما كشد آب خوانش چون چراغى را كشد علم و حكمت زايد از لقمه ‏ى حلال‏ عشق و رقت آيد از لقمه ‏ى حلال‏ چون ز لقمه تو حسد بينى و دام‏ جهل و غفلت زايد آن را دان حرام‏
[تمثيل براى ابيات پپشين‏] هيچ گندم كارى و جو بر دهد ديده ‏اى اسبى كه كره‏ى خر دهد لقمه تخم است و برش انديشه‏ها لقمه بحر و گوهرش انديشه ‏ها زايد از لقمه ‏ى حلال اندر دهان‏ ميل خدمت عزم رفتن آن جهان‏