اشعار معصومه شریف
به خونه برگردیم
خونه آغوش حسینه مگه نه ؟
به خونه برگردیم خونه بین الحرمینه مگه نه
به خونه برگردیم ....
منِ دیوونه اربعین می رسم خونه ...
بده سامونم
دیگه تو خونه می مونم ...
کربلا که رسیدیم دیگه نشد چیزی بنویسم
حرم که رفتم نشد چیزی بنویسم
نمی تونستم حرفی بزنم
اصلا مات و مبهوت
انگار آدم اولین بارشه
انگار اونقد حرف داره که نمی دونه از چی بگه
انگار تموم درد و دلای عالم و آورده اینجا
صبح بعد از نماز صبح رفتیم حرم
اونقد شلوغ نبود که له بشی ولی بازم تو جمعیت حالم داشت بد میشد
دیگه با خودم گفتم اومدی پیش طبیب عالم خودش کمک می کنه
حالم خوب شد خداروشکر
ولی گریه امون نمی داد
همسرم خسته بود و باهم قرار گذاشته بودیم
نمی دونم چرا
ولی انگار نمیشه کلا یه دل سیر زیارت کنم
اصلا کی آدم سیر میشه
مگه میشه آدم سیر بشه از بهشت
منزل پنجم
#بهشت
@masoome_sharif
همسرم تو راه برگشت حالش بد شد
رفتیم درمونگاه سرم و ...
که رایگان خدمت می کنن به زوار
حال بدشو که دیدم دلم از جا کنده شد
اینکه پشت و پناهت و بی حال ببینی خیلی سخته
بمیرم برای دلت رباب
شیش ماهت که رفت خیلی دلت شکست خیلی خیلی خیلی
ولی حسینت که رفت دنیا رو سرت خراب شد
بمیرم برای دلت زینب جان
بلایی که به سر شما اومد
اگر ذره ای ش و به کوه ها می دادند متلاشی می شد
ای زینب ای زینب ای زینب
@masoome_sharif
خودمم حالم از دیشب خوب نیست
انگار سرما خوردم
صبح که بیدار شدم اونجایی که هستیم بهم گفتن آب عسل بخور با آبلیمو ظرف عسل و برداشتم و با آبلیمو قاطی کردم
مزه مایع ظرفشویی می داد
دیگه نتونستم بخور ریختم دور
بعداً از اتاق فرمان اشاره شد که این مایع ظرفشویی که توی ظرف عسله رو کسی نخوره 😶
حسابی ضدعفونی شد معدم.....
@masoome_sharif
15.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم ...