🖋 من اگر معلم انشا بودم...
🌱 مجتبی لشکربلوکی
نمی دانم این روزها در مدارس ما وضعیت درس و امتحان انشا چگونه است؟ اما زمان ما که افتضاح بود. سال های سال انشا نوشتیم دریغ از اینکه بدانیم هدف چیست؟ دریغ از اینکه طریقه درست فکر کردن، نوشتن، بیان مساله، مقدمه چینی، نتیجه گیری را به ما بیاموزند. دریغ از یک بازخورد درست! دریغ از اینکه به صورت یک جدول بگویند که بر اساس این ده مولفه امتیاز تو چنین بوده است.
من اگر بخواهم سطح سواد واقعی یک نظام آموزشی را فقط و فقط بر اساس یک آزمون بسنجم بر اساس آزمون انشا می سنجم.
چرا؟
چون دقیقا در انشا است که می توان فهمید که آیا دانش آموزی که سال هاست به او فرمول های ریاضی خورانده ایم و چپانده ایم آیا سواد محاسباتی پیدا کرده و اهل حساب شده یا اینکه فقط فرمول و تابع حفظ کرده؟ آیا می تواند حساب و کتاب کند و گزینه ای را بر گزینه ای دیگر ترجیح بدهد؟ آیا در متن انشایش از تحلیل آماری، در نظر گرفتن احتمالات، تصاعد حسابی و هندسی و ارزش زمانی پول نشانه ای وجود دارد یا نه؟
از متن انشا می توان مطمئن شد که دانش آموز ما در اثر گذراندن دروس علوم (فیزیک و شیمی و زیست) توانسته نگاهی علمی- تجربی مبتنی بر واقعیت ها به جهان هستی داشته باشد یا نه؟ آیا آزمایش گری، ابطال پذیری و جستجوی حقیقت در متن او موج می زند یا اینکه مبتنی بر باورهای رایج، خرافات و اندیشه های آزمون نشده است؟
من از انشا می توانم بفهمم که آیا دانش آموز در ادبیات فقط دستور زبان یاد گرفته یا اینکه می تواند منظورش را به شیوایی بیان کند؟ آیا این همه شعر و غزل و دوبیتی که حفظ کرده، قدرت بیان و تبیین او را افزوده است؟
من از انشا می توانم بفهمم که .... دیگر ادامه نمی دهم فکر می کنم ایده اصلی پشت حرف من را گرفته اید. تمام دروس دیگر در انشا باید خودش را نشان دهد وگرنه اطلاعات و داده وارد مغزها کرده ایم اما دانش و فرهیختگی تحویل نگرفته ایم. به همین خاطر است که آزمون GRE که مبنای پذیرش دانشگاه های آمریکاست، یکی از مهم ترین بخش هایش نگارش تحلیلی است.
✔️ تجویز راهبردی
اگر معلم انشا بودم:
یک. بیش از آنکه روی محتوای اندیشه تمرکز کنم، روی بیان اندیشه (شیوه انتقال و سازماندهی، مقدمه چینی، ساختار منطقی نوشتن) و مهم تر از آن روی تبیین اندیشه (یعنی شیوه اندیشیدن، چگونگی استدلال آوری، کفایت شواهد و مدارک پشت هر ایده) تاکید می کردم.
دو. بیست درصد از زنگ انشا را به تدریس تفکر انتقادی و آموزش مغالطه ها تخصیص می دادم. دانش آموزی که مدام مطلب بنویسد اما نداند که چگونه باید موشکافانه به امور نگاه کند از کجا باید بهتر شود و ارتقا پیدا کند؟
سه. دانش آموزان را تشویق می کردم که انشا (اندیشه) هم کلاسی هایشان را خوب گوش کنند و جلسه بعدی انشای او را نقد کنند. موضوع انشا جلسه بعدی: نقد انشا آرمین است! در یک گام بالاتر مسابقاتی مانند National Speech and Debate Tournament توی مدرسه هم راه می انداختم تا تیمها له یا علیه یک ایده سخنرانی کنند.
چهار. دانش آموزان را تشویق می کردم که انشا دسته جمعی بنویسند و از آن به صورت جمعی دفاع کنند.
پنج. موضوعاتی را به عنوان موضوع انشا انتخاب می کردم که درد روزگار ماست:
مثلا:
🔸 اگر یک استاندار فکر کند که همه شهروندان حرف و خواسته اشتباه دارند چه باید بکند؟ به عقیده خودش عمل کند و برای همه مردم تصمیم بگیرد یا اینکه به عقیده مردم احترام بگذارد؟
🔹 چون همه دروغ می گویند، یا چون همه دزدی می کنند، پس من هم دروغ می گویم و می دزدم! این جمله را نقد کنید!
🔸 سعدی گفته: «تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروز» این جمله برای ایران امروز ما چه معنی ای دارد؟
🔹 فکر می کنید چرا با داشتن رتبه اول مجموع ذخایر گاز و نفت در جهان، هنوز یک کشور پیشرفته نیستیم؟
🔸 آیا فکر می کنید بدون این که جامعه عوض شود و ما همین مردم باشیم، می توان به یک کشور پیشرفته تبدیل شد؟
🔹 فکر می کنید نسل ما چه اشتباهاتی کرده که نسل شما نباید انجام دهد؟
🔸 نسل ما چه کارهایی نکرده است که نسل شما باید آن را انجام دهد؟
🔹 فکر می کنید نسل ما چه خطایی کرد و کجا به خطا رفتیم که کار ما به این جا کشید؟
🔸 فرض کنید تا صد سال دیگر، همین دولت با همین سطح از توانمندی باشد و کیفیت اداره کشور تغییر نکند، من و شما به عنوان شهروند چه می توانیم بکنیم که اوضاع بهتر شود؟
🔹 با توجه به ظرفیت های کشور و تصویری که از آینده دارید باید در چه حوزه هایی، مهارت هایی، رشته هایی، صنایعی سرمایه گذاری کرد، چرا؟
📌 انشا مهم ترین درس و مهم ترین زنگ است. انشا سرآغاز دوباره اندیشیدن است. زنگ انشا، زنگ توسعه است.
🚀 .:مستر کیدز:. 🚀
آموزش مهارت های کار آفرینی به کودکان
(فرزندپروری_کارآفرینانه)
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
@masterkids
سلام
توی همه این سالهایی که سعادت معلمی و کار آموزشی داشتم (تقریبا از سال 86 تا الان) همیشه یکی از دغدغه هام تغییر سیستم و مدل آموزشی بوده و هست. منظورم هم از تغییر جایگزین کردن مطالب بیهوده و بدرد نخور، با مطالب کاربردی و مهارت آموزیه. ⚙
چه اون زمان که دبیرستان درس میدادم.
چه الان که با دانشجوهای ارشد و دکترا سر و کله میزنم.
شاید باورتون نشه ولی هنوز که هنوزه یکی از بهترین فعالیت های کلاس رو همین نوشتن میدونم.
یکی از مهارت هایی که یه کارآفرین باید بخوبی بلد باشه، همین مهارت نوشتن هست! ✏
نوشتن اهداف، نوشتن کارها، نوشتن ایده ها، حتی نوشتن آرزوها و...😇
بنظرم ما پدر مادرا باید انشا نویسی و بحث درباره نوشته های بچه هارو بذاریم توی برنامه (تا حد ممکن که خسته نشن)🥸
با نوشته هاشون داستان بسازیم، زاویه های جدیدی که تو نوشته هاشون کشف میکنن رو ستایش کنیم، کمکشون کنیم شفاف تر و امن تر بتونن نظراتشون رو بیان کنن درباره مسائل مختلف.🤗
حتی بتونن نظرات یا پدیده های دیگران رو با نگاه متفاوتی نقد کنند و مزایا و معایبش رو بنویسن.🤨
و خدا میدونه که چقدررررررررررررررر این تمرین و این کار در موفقیت در زندگی آیندشون تاثیر گذاره🚀
لطفا کارآفرین نشو... ⛔️
این متن رو یکی از اساتیدم (دکتر اسدی) که خودشون از کارآفرینای موفق هستن استوری کرده بودن.
دیدم چقدرررر حقه...
چقدررررر مهمه...
و چقدررررر ما کم کار کردیم روی این موضوعات حتی تو لایه های بالای مدیریتی! 😔
اینجاست که بیش از پیش اطمینان پیدا میکنیم به این مسیر... 🚀
که اگر میخوایم کشورمون ازین وضعیت نجات پیدا کنه، باید و باید آدمای قوی تو لایه های مختلف اجتماع تربیت بشن.⚙🔩
خصوصا لایه مدیریتی و برنامه ریزی...💎
و این محقق نمیشه، مگر با پرورش بچه های قوی و با مهارت.💪
✅بچه هایی که «نه» گفتن رو بلد باشن
✅خلاقیت رو کار کرده باشن
✅ریسک پذیریشون بالا باشه
✅از شکست نترسن
✅از انجام کارهای سخت فرار نکنن
✅دنبال حرف مردم و چشم مردم نباشن
✅دنبال تایید و تحسین اطرافیان نباشن
✅و...
🚀 .:مستر کیدز:. 🚀
آموزش مهارت های کار آفرینی به کودکان
(فرزندپروری_کارآفرینانه)
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
@masterkids
سلااااام
بعد از سالها کار و تدریس، بشدت معتقدم که یکی از اصول کارآفرینی...
چای و دمنوشه😎😂😂😂
🖋 «هدف مدرسه فقط یادگیری نیست، بلکه تبدیل شدن به یک انسان بهتر است. مطمئناً، شما باید حقایق ریاضی و تاریخ را هم بدانید. اما هدف مدرسه کسب مهارت هایی مانند شفقت و خودآگاهی و سازماندهی و مهربانی است.
این همانا هدف نهایی معلم است.»
🕊 معلمی از دانش آموزان خواسته که هدف مدرسه را از دید خودشان بازگو کنند.
🚀 .:مستر کیدز:. 🚀
آموزش مهارت های کار آفرینی به کودکان
(فرزندپروری_کارآفرینانه)
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
@masterkids
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
بابا؟
هنوزم جنگِ امام حسین با آدم بدا هست؟
پسر/ 5 ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
بهشت، هیئت هم داره؟
فاطمه/شش و نیم ساله
@sherokoodaki
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت ما باباها تو این گرما😂😂😂
هدایت شده از باشگاه کارآفرینی
🤔 چطور کارمند شدیم ؟
👨💼لوکوربوزیه (معمار مشهور فرانسوی و پدر معماری مدرن)، حدود ۹۰ سال قبل، با طرح شعار 👈«خانه، ماشینی برای زندگی» سبک زندگی جدیدی را تئوریزه کرد که در آن فضاهای شهر به چند بخش اصلی تقسیم شدند: سکونت . کار . تفریح
🇮🇷 خانه های با شکوه ایرانی قبلا فضای کار، باغبانی، پخت نان، تولید انواع رب، ترشی و خلاصه محل یادگرفتن زندگی واقعی بود ...
🤔 به تدریج در طول چند سال چطور همه را از دست دادیم و واگذار کردیم؟
👈 #دشمن_شناسی
🪁🏸⛲️ فضای تفریح، سکونت، استراحت و مهمان داری در خانه های خودمان را از دست دادیم ...
🧒👧👦 تربیت و بازی کودکان از دست مسئول واقعی (پدر خانواده) به غلط واگذار شد به مهد کودکها و مدرسه ...
غذای سالم و خوشمزه خانگی به غلط واگذار شد به فست فودی ها🍕🍟🍔 🌭 و مهمانداری به تالارها، رستوران ها و کافه ها واگذار شد ...
🎠🎢🎡 تفریح به پارکها و شهربازی ها واگذار شد ...
🏢 خانه فقط سلولی شد برای خواب شبانه، خانه های با شکوه قدیمی را از دست دادیم و راضی شدیم به خانه های نُقلی، همین سلولها و قفس های پنجاه شصت متری که در کلانشهرها می سازیم ...
خانه صرفاً سرپناهی شد برای خواب 🛏 و استراحت 🛋
🚕 همان طور که ماشین شبها در گوشه پارکینگ، پارک می شود تا فردا مجدد روشن شود، خانه نیز به پارکینگ شبانه انسانها بدل شد که صرفاً شب را در این سرپناه، پارک کنند تا برای فعالیت فردایشان دوباره آماده شوند ...
🧕وقتی همه چیز خانه را گرفتیم، آنگاه چه بلایی بر سر زن خانه آوردیم؟ خانه تبدیل شد به سلولی برای حبس او؛ سلولی که دیگر ...
❌ نه فضایی داشت برای تربیت و تفریح کودکانش
❌ نه فضایی برای تولید خانگی
❌ نه فضایی مناسب و وسیع برای مهمانداری و نگهداری از پدربزرگها و مادر بزرگهایمان ...
در داخل خانه ها 📺📱رسانه های مختلف برای فرهنگ سازی و القای سبک زندگی جدید فعال شدند ...
❌ برای آزادی از چنین سلولی، برخی زنان، خانه را رها کردند و آزادی را در محیط بیرون خانه و فضای شهری جستجو کردند و چنین شد که ...
❌ فضای شهری تبدیل شد به فضایی برای تبرّجات زنانه و تامین نیازهای روحی، روانی و عاطفی او.
❌ مفهوم خانه داری که تا قبل از این در فرهنگ سنتی، مفهومی مثبت تلقّی می شد به مفهومی منفی بدل شد ...
❌ به زن چنین القا شد که حتی اگر شده، با حقوقی نصف حقوق مردان در محیط بیرون خانه کار کند ولی انگ خانه داری را تحمل نکند!
❌ و فضای خانه های باصفای سنتی از بین رفت و زن را از خانه به کارخانه کشاندیم ...
❌ القا کردیم که خانه داری، چیزی نیست به جز مفهوم کرختِ خانه نشینی و لذا برای رهایی و آزادی از این کرختی، او را از خانه جدا کردیم تا کارمند کارخانه ها باشد و بتواند مستقل باشد ...
❌در چنین سبک زندگی، کودکان بایستی طعم محبت را در مهد کودک ها جستجو کنند ...
❌ پدران و مادران ما بایستی طعم حمایت را در خانه های سالمندان گدایی نمایند ...
آیا چنین خانه ای می تواند بستر تحکیم خانواده و تعالی معنوی و حقیقی انسان باشد؟
نقل از بلد طیب
سلام سلام 🙃
امیدوارم که حال همگی خوب باشه.
یه موضوع مهمی رو میخواستم خدمتتون بگم که دیدم دکتر امانی عزیز خیلی زیباتر و خلاصه تر و عمیق تر بیان کردن.
لذا حس کردم مستقیم توئیت های ایشون در این زمینه رو بفرستم بحث بهتر منتقل میشه.
و بحث اصلی درباره " باهوش خطاب کردن بچه ها توسط والدین" هست و اثراتش...
و نقش شکست در شکل گیری اینده موفق بچه ها.
من که خیلی لذت بردم ازین بحث. امیدوارم برای شما هم مفید باشه🤗