eitaa logo
موسسه مطاف عشق
195 دنبال‌کننده
169 عکس
79 ویدیو
0 فایل
ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت سایت انتشارات https://mataf.ir/ ________ ☎️ شماره تماس: 02537839373 🙋 ارتباط با ادمین: @Mataff_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
14.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑📽 نمیخواست مدیون بیت المال شود 🔸روایتی شنیدنی از اهمیت و حساسیت شهید مدافع حرم هادی باغبانی نسبت به محاسبه‌ بیت المال 🔹️برگرفته از فلش کارت مدافعان حرم تهیه شده توسط انتشارات مطاف عشق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
باسمه تعالی 🔸 لوازم التحریر زیر قیمت خرید❗️ دفتر تحریر با طرح های ایرانی اسلامی انواع مداد.خودکار.پاک کن .تراش و.... 💵 تعداد محدود و به قیمت پارسال 🔘 از ساعت ۹ صبح الی ۱۸ عصر مراجعه نمایید. 📌 قم، خیابان سمیه، سمیه ۳۳، پلاک ۱۳ موسسه فرهنگی مطاف عشق
سلام به مطافی های عزیز 🍃صبح زیباتون بخیر 🍃 بعد از سلامِ امروز، دلمون رو با چند بیت از به امام زمان(عج)گره بزنیم. 🌻اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّهَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ🌻 درک تنهایی ات، ای یوسف دل کاش در ظرفیت من باشد اینکه من یاد توام، رحمت توست نه که از معرفت من باشد.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
آفرینش.mp3
9.42M
چطوری‌‌دوست من؟اینو👆پلی‌کن. بامن بیا میخوام چند وقتی از خودم برات بگم. توی باجه بانک نشسته بودم که کارمند بانک یهو پرسیدمعنی اسمتون یعنی چی؟ گفتم: مطاف عشق؟ گفت: بله وبه فکر فرو رفتم... ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir
📝 بیا باهم دفتر زندگی رو ورق بزنیم.دروغ چرا؟ انقدر تکرار شدم که نمیشه توی یه جمله خودم رو معرفی کنم و بگم چی هستم من از اینجا شروع شدم که میگه: وقتی بهشت عزوجل اختراع شد حوا که لب گشود عسل اختراع شد آدم نشسته بود، ولی واژه‌ای نداشت نزدیک ظهر بود، غزل اختراع شد یک دست جام باده و یک دست زلف یار این گونه بود ها! که بغل اختراع شد من درنگاه اولِ آدم و حوا زاده شدم. من زاده درد و رنج‌ام، درد به‌دست‌آوردن و رنج از دست دادن اما ازدست دادن در چه راهی؟ بماند گذشت و گذشت و آدم با دردهای فراوان، زندگی و فرزندانش رو به دست آورد. تا اینکه یک روز حسادت بر محبت غلبه کرد و هابیل کشته‌ی دست قابیلِ برادر شد. و من بودم و آدم و بدن بی جان هابیل. عشق آدمِ پدر، به فرزند قابیل، باعشق قابیل نسبت به فداشدن در راه معبود به‌گردهم می گشتن و طواف می کردن. من اینجا برای اولین بار جان گرفتم. ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir
🌼سلام و نور 🌼 صبحتون بخیر مطافی های عزیز امروز رو با سلام به یار و یاور همیشگی آقا شروع کنیم. 🌻اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ🌻 تو همچو بوی محبت زپشت پنجره ها درون ذهن شقایق خطور خواهی کرد نگاه شوق وامیدم به آن دم صبحی است که خاک رابه قدومت چو طور خواهی کرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir
درکنار نیل.mp3
900.1K
چطوری جون دل؟اینو👆پلی کن. بامن بیا تا از خودم برات بگم👇 ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir
📝 شاید قدم‌زدن یکی از عاشقانه‌ترین حالات ممکن برای من باشه.گاهی زیر بارون، گاهی هنگام باریدن برف یا زمان افتادن برگ درختان در پاییز؛ اما من قدم زدن کنار ساحل دریا رو ترجیح می‌دم، با اینکه خاطره‌ی تلخ و شیرینی از ساحل دریا دارم. به قول زلیخا: «کار دل است دلیل و منطق نمی شناسد.» کنار ساحل نیل قدم می‌زدم و با خودم این بیت رو تکرار می کردم: هرچه با تنهایی من آشناتر می‌شوی، دیرتر سرمی‌زنی و بی‌وفاتر می‌شوی! که صدای ناله و استغاثه‌ای به گوشم خورد، نزدیک شدم، درست می‌دیدم آسیه بود، زیر شکنجه! به چه جرمی؟عشق! میخ‌کوبم.. چند روزی هست که فقط به تماشا ایستاده‌ام. از شکنجه‌گر اصرار و از آسیه انکار: +بگو پروردگار فرعون است و خلاص -نه هیج معبودی جز خدای یگانه‌ی موسی نیست فرعون غضبناک شد و به چهار میخ کشیدش اما آسیه کوتاه نیامد. باز از شکنجه‌گر اصرار و از آسیه انکار، سنگ بزرگی رو به سمت آسیه می بردند و او زیر لب زمزمه می کند: «رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ». پروردگارا برای من خانه‌ای در جوار خودت قرار بده. همینجا بود که من دوباره جان گرفتم. ملائکه به طواف آسیه آمدند و آسیه به دیدار معبود شتابان بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir
🍃سلام و نور 🍃 صبحتون بخیر مطافی های عزیز صبحمون رو با سلام به شروع کنیم 🌷السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ🌷 بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند کاش این فاصله با آمدنت سر می شد شهر ما بوی خدا داشت، دوباره ای کاش با ظهورت نفس شهر معطّر می شد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir
داستان یک تولد1.mp3
1.94M
حالت‌خوبه‌دوست‌من؟اینو👆پلی‌کن. بامن بیا تا از خودم برات بگم👇 ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir
📝 ناچار در زمان های مختلف و مکان های مختلف برای دیدن انسان های مختلف سیر می کنم. اما امروز زنده دلی رو بین مردگان میبینم روی پیشونیش چند خط عمیق جا خوش کرده با این که لبخند به لب داره اما غم عجیبی در چشم‌هاش ذوق ذوق میکنه. تارموهای نقره ای سرش رو باد روی صورتش جابجا می کنه و از روی نگرانی نفس عمیق همراه با آه بلند می کشه به مکعب وسط شهر خیره شده به چی فکر می کنه؟؟ به زمانی که ته چاه عهد بسته بود که اگر ده فرزند پسر از خدا هدیه بگیره به قید قرعه یکی رو در راه معبود قربانی کنه نذرش قبول شد و خدابخشید مثل همه روزهایی که به بندگانش روزی می بخشه اما چون تکرار روی تکرار اتفاق افتاده دیده نمیشه فرزندان بزرگ شدن و حالا وقت قرعه رسیده قرعه به نام زیبارویی که تازه وقت ازدواجش رسیده افتاد،عبدالله امابه قول : دل تو را می‌طلبد دیده تو را می‌جوید دل پدر ‌مگه میزاره پسر از دست بره ؟ 100شتر بجای پسر قربانی کرد دختری رو از خانواده‌ی صاحب نامی برای پسرش زیر سر داره بعد از مراسمات و رفت و آمد‌ها سوروسات عروسی رو برقرار کرد و هفت شبانه روز به شادی گذشت. اما عمر شادی همیشه کوتا بوده دنیا همینه برای راحتی و آسایش خلق نشده. دختری با عجله و شتاب داره میاد آقا، آقا ،مولا عجله کنید وقتشه پیرمرد دست پاچه شد باعجله رفت... ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏠 متفاوتی از دیدار اعضای کاروان ایران در المپیک و پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس با رهبر انقلاب 🔹از آغاز دیدار با سرود جمهوری اسلامی تا عکس یادگاری پایان دیدار 💗 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق 🆔@mataaf_ir