eitaa logo
مطاف عشق
146 دنبال‌کننده
510 عکس
113 ویدیو
10 فایل
سبک زندگی شهدا مدافعان حرم طنز دفاع مقدس سایت mataf.ir تلگرام t.me/matafeshgh1 سروش sapp.ir/matafeshgh1 ایتا eitaa.com/matafeshgh1 بله ble.im/matafeshgh1 اینستاگرام instagram.com/matafeshgh1 ادمین: @Advertising_Mataf
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کی از شوخی های مخصوص جنگ #روایتگری حجه الاسلام #انجوی_نژاد #آرشیو_صوت @matafeshgh1 کانال اصلی @matafeshgh2 فروشگاه
هنگام تشییع پیکرش در اندیمشک، خانواده هایی به دیدار ما آمدند و با گریه و زاری از محمد تعریف می کردند. میگفتند محمد خیلی حق بر گردن ما دارد. پدر و مادرم اصلا آنها را نمی شناختند. از حرف های آنها تازه متوجه شدیم که محمد بخشی از حقوق خود را در اختیار آن خانواده ها قرار میداده تا بتواند بخشی از مشکلاتشان را برطرف نماید. بدون اینکه صحبتی دراین باره با کسی بکند. علیرضا قاسمی زاده (برادر شهید محمد قاسمی زاده) روایت آفتاب @matafeshgh1 @matafeshgh2
أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ (حج/ ۳۹) به آنها كه جنگ بر آنان تحميل شده اجازه جهاد داده شده است... #گالری_عکس @matafeshgh1 @matafeshgh2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری حاج حسین #یکتا #آرشیو_فیلم @matafeshgh1 کانال اصلی @matafeshgh2 فروشگاه
اگر میخواهی صحنه عاشورا را از نزدیک ببینی باید به دفتر خاطرات والفجر یک در شرهانی سری بزنی؛ آنجایی که شهید احمد زمانیان، همان نوجوان شانزده ساله ای که ترکش ها سر و صورتش را خون آلود کرده بود. وقتی خواستند اورا برای مداوا به عقب برگردانند، گفت:«من نیامده ام که به عقب برگردم. آمده ام که بایستم.» #کتاب همسفر #راهیان_نور Mataf.ir @matafeshgh1 @matafeshgh2
دوکوهه! آیا جز اصحاب سیدالشهدا كسی را مي‌شناسی كه بهتر از شهدای ما خدا را عبادت كرده باشد؟ تو چه كرده‌ای كه سزاوار گشته‌ای كه سجده‌گاه یاران خمینی باشی؟ #شهیدآوینی #گالری_عکس @matafeshgh1 @matafeshgh2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آثار جنگ سخنان مقام معظم #رهبری #آرشیو_صوت @matafeshgh1 @matafeshgh2
یک دختر دوساله داشت به اسم کوثر. به هرکس زنگ می زد کلی از کوثر تعریف می کرد. یکبار که از منطقه برگشته بود گفت بعضی وقتها در تیررس تکفیری ها گیر می افتیم مجبور میشیم مسافتی از پشت یک دیوار تا دیوار دیگر را بدویم. در آن مسافت چندمتری کوثر می آید جلوی چشمم. فهمیده بود که با این وابستگی ها کسی شهید نمی شود. دفعه آخری که می خواست به عملیات برود به دوستش گفته بود این بار دیگه از کوثر گذشتم... شهید محمودرضا بیضائی شهدای مدافع حرم Mataf.ir @matafeshgh1 @matafeshgh2
آقا اجازه؟ درد دلهایم زیاد است مادر نشسته گوشه ای بیتاب بابا آقا اجازه ؟ درسها را خوب حفظم درسی که یادم هست از خوناب بابا آقا اجازه؟ ش شبیه ... @matafeshgh1 @matafeshgh2