eitaa logo
🌹📿تلاوت قرآن ومطالب اموزنده📿🌹 سرباز باشیم نه سربار امام
430 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
129 ویدیو
6 فایل
،🌹🌹مطالب دینی ومفید ومتنوع🌹🌹.، جهت تبادل و تبلیغ: @seremitunes پیشنهادات،انتقاد ها و حمايت جهت ارتقای کانال: @ashg1100
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹زبان عشق🌹 حکایت شده که پرستوئی نر تمنای وصال پرستوی ماده‌ای را می‌کرد و او را دوست می‌داشت. آن دو در گنبد خانة حضرت سلیمان علیه السلام بودند. آن حضرت نیز آنجا بود و می‌شنید که پرستوی نر به پرستوی ماده می‌گفت: عشق تو در من چنان شدت گرفته که اگر بخواهی، این گنبد را بر سر سلیمان ویران می‌کنم. سلیمان علیه السلام به او فرمود: این چه سخنی است که از تو شنیدم؟ پرستوی نر در پاسخ گفت:‌ای سلیمان! عجله نکن! همانا عاشق و محب زبانی دارد که جز مجنون کسی این گونه سخن نمی‌گوید. من هم به این پرستو عشق می‌ورزم و سخت به او علاقه‌مندم، از این روی، در آنچه که از من شنیدی [خلافی نگفته‌ام؛ زیرا] بر عشاق راهی و حکمی نیست؛ زیرا به زبان عشق سخن می‌گویند، نه به زبان علم و عقل. ) (1) 1-. آئینه سالكان، علی فضلی، قم، آل علی، 1381، صص 136ـ 137؛ فتوحات مكیه، محیی الدین بن عربی، بیروت، نشر دار احیاء التراث العربی، ج 2، ب 178، ص 358.
  🌷چند راه محبت به همسر 🌷 برای محبت کردن به همسر راه‌های متفاوتی وجود دارد. ما در زیر به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم: به همسرتان محبت کنید. برای محبت کردن به همسر راه‌های متفاوتی وجود دارد. ما در زیر به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم: - اگر ناراحت است به احساسش احترام بگذار. - وقتی خسته است به او کمک کن. - هر وقت به تنهایی احتیاج دارید و می‌خواهید با خودتان خلوت کنید، به او بگو که می‌خواهی مدت کوتاهی تنها باشی و به زودی پیش او خواهی بود. - وقتی که دیگر نیازی به تنهایی نبود و پیش او بودید، با بیانی صمیمانه به او علت ناراحتی خود را بگو و او را مطمئن ساز که تقصیری متوجه ی او نبوده بایستید به موازات یکدیگر حرکت کنید و به «ما شدن» بیندیشید. بال پرواز یکدیگر باشید. - وقتی کاری برایتان انجام می‌دهد، تشکر خود را بیان نما. - با هم طوری صحبت کنید که از خواسته‌های یکدیگر به خوبی آگاه شوید. - از همدیگر نظرخواهی کنید. - به کارهای روزانه اش علاقه نشان بده، و از کارهایی که انجام می‌دهد سوال کن. - سعی کنید در بیرون رفتن از منزل، لباس هر دوی شما مرتب و شیک باشد. - سفرهای کوتاه در زندگی ترتیب دهید. - برایش هدایای مناسبی تهیه کن. - از محل کار به او تلفن بزن، حالش را جویا شو، به خصوص در شرایطی که بیمار است و یا اگر خبر جالب و خوشایندی دارید.
ادّعائی بزرگ از کودکی 25 ماهه طبق آنچه محدّثین و مورّخین ثبت کرده اند : حضرت ابوجعفر ، امام محمّد جواد علیه السلام موهای سرش کوتاه و فِر خورده شده و چهره مبارکش نمکین بود ، که تقریبا از این جهت مقداری شبیه افراد سیاه پوست به نظر می رسید . به همین جهت ، اشخاص منافق و فرصت طلب که هر لحظه دنبال سوژه ای هستند تا بتوانند ضربه خویش را وارد سازند . لذا در نَسَب حضرت تشکیک به وجود آوردند و گفتند : این فرزند امام علیّ بن موسی الرّضا علیهما السلام نیست . به قدری این شایعه و تهمت در افکار عدّه ای اثر گذاشت که مجبور شدند حضرت جواد علیه السلام را که بیش از حدود 25 ماه از عمر مبارکش سپری نگشته بود ، بردارند و نزد افراد قیافه شناس و نسب شناس آورند تا موضوع برای همگان روشن و ثابت شود که این کودک از چه خانواده ای است . همین که آن کودک معصوم را نزد قیافه شناسان - که در جمع عدّه ای از اشخاص مختلف بودند - بردند ، ناگاه همگی آن نسب شناسان از عظمت و هیبت آن کودک به سجده افتادند؛ وچون سر از سجده برداشتند ، اظهار داشتند : وای بر شماها ! این ستاره درخشان و این اختر روشنائی بخش را بر ما عرضه می دارید ؟ ! به خدای بزرگ سوگند ، این کودک پاک و منزّه از هر نوع رجس و آلودگی است ، او از خانواده ای پاک و تکامل یافته است ، او در تمام مراحل انتقال در ارحام ، نیز پاک و منزّه قرار گرفته است . به خدا سوگند ، او از ذرّیّه رسول اللّه صلی الله علیه و آله و از فرزندان امیرالمؤ منین ، علیّ بن ابی طالب علیه السلام می باشد . بروید و به خداوند سبحان پناه ببرید؛ و از چنین افکار و دسیسه های نابخردانه ، توبه نمائید و در نسب او هیچ گونه شکّ و تردید نداشته باشید . امام محمّد جواد علیه السلام در تمام این حالات و لحظه ها ، حمد و ثنای خداوند متعال را بر زبان جاری می نمود . پس از آن که سخن قیافه شناسان پایان یافت ، حضرت لب به سخن گشود و ضمن خطبه ای طولانی - که همه افراد را که از اقشار مختلف بودند ، به تعجّب و حیرت وا داشت - اظهار نمود : شکر و سپاس خدای را ، که ما را از برگزیدگان نور خودش قرار داد؛ و از بین نیکان ، ما را انتخاب نمود؛ و نیز ما را از امانت داران خویش به حساب آورد و حجّت و راهنمای بندگانش قرار داد و . . . . بعد از آن فرمود : ای جمعیّت حاضر ! همانا من محمّد جواد ، پسر علیّ رضا ،فرزند موسی کاظم ، فرزند جعفر صادق ، فرزند محمّد باقر ، فرزند علیّ زین العابدین ، فرزند حسین شهید ، فرزند امیرالمؤ منین علیّ مرتضی و فاطمه زهراء دختر محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله هستم . آن گاه افزود : مرا بر افراد قیافه شناس عرضه می دارند ؟ ! به خداوند یکتا سوگند ، من نسبت به نسب های همه مردم از خودشان و از دیگران آشناترم ، من به تمام اسرار درونی و علنی اشخاص کاملا آگاه هستم . و در ادامه ، بعد از بیان مطالبی بسیار مهمّ ، اظهار داشت : چنانچه دولت های کفر و افراد دنیاپرست نمی بودند و بر علیه ما و دیگر مؤ منین شورش نمی کردند ، مطالبی را اظهار می نمودم که تمام اشخاص در حیرت و تعجّب قرار گیرند . و سپس دست مبارک خود را بر دهان خویش نهاد و آخرین سخنش چنین بود : ای محمّد ! خاموش باش همچنان که پدرانت خاموش گشتند و صبر و شکیبائی را پیشه خود قرار بده ؛ و در اظهار حقایق همانند پیامبران اولوالعزم عجله منما ، همانا که مخالفین جزای گفتار و اعمالشان را خواهند دید . هدایه الکبری حضینی : ص 296 ، حیله الا برار : ج 4 ، ص 534 ، ح 2 .
شب تولد دریای جـود و احسان است رسد به گوش سماواتیان ، سرود جواد قدم به عرشه ی زین براق نور نهاد به سوی حضرت سبحان بود صعود جواد **
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹امام جواد (ع) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 اشعار میلاد من گداى تو و، بنشسته سر راه توام عاشقم، شیفته ی چهره ی دلخواه توام بنده ی غمزده‌ات را به نگاهى بنواز هرچه هستم، به پناه تو بدرگاه توام با چنین جود، گدا را نتوانى راندن من خودآگاه ز لطف دل آگاه توام
❤️❤️❤️پدر فداکار❤️❤️❤️ در سال 1989 زمین لرزه هشت و دو ریشتر بیشتر مناطق آمریکا را با خاک یکسان کرد و در کمتر از چند دقیقه بیش از سی هزار کشته بر جای گذاشت.در این میان پدری دیوانه وار به سوی مدرسه پسرش دوید اما با دیدن ساختمان ویران شده مدرسه شوکه شد.با دیدن این منظره دلخراش یاد قولی که به پسرش داده بود افتاد: پسرم هر اتفاقی برایت بیفتد من همیشه پیش تو خواهم بود. و اشک از چشمانش سرازیر شد.با وجود توده آوار و انبوه ویرانی ها کمک به افراد زیر آوار نا ممکن به نظر میرسید اما او هر لحظه تعهد خود به پسرش را به خاطر می آورد. او دقیقا روی مسیری که هر صبح به همراه پسرش به سوی کلاس او می پیمودند تمرکز کرد و با به خاطر آوردن محل کلاس به آنجا شتافته و با عجله شروع به کندن کرد.دیگر والدین در حال ناله و زاری بودندو او را ملامت می کردند که کار بی فایده ای انجام میدهد.ماموران آتش نشانی و پلیس نیز سعی کردند او را منصرف کنند اما پاسخ او تنها یک جمله بود:آیا قصد کمک به مرا دارید یا باید تنها تلاش کنم؟؟؟ هشت ساعت به کندن ادامه داد.دوازده ساعت...بیست و چهار ساعت...سی و شش ساعت و بالاخره در سی و هشتمین ساعت سنگ بزرگی را عقب کشیده و صدای پسرش را شنید فریاد زد پسرم!جواب شنید : پدر من اینجا هستم.پدر من به بچه ها گفتم نگران نباشید پدرم حتما ما را نجات خواهد داد.پدر شما به قولتان عمل کردید. پدر پرسید وضع آنجا چطور است؟؟ ما 14 نفر هستیم ما زخمی گرسنه و تشنه ایم.وقتی ساختمان فرو ریخت یک قطعه مثلثی شکل ایجاد شد که باعث نجات ما شد.پسرم بیا بیرون. نه پدر اجازه بدهید اول بقیه بیرون بیایند من مطمئن هستم شما مرا بیرون می آوریدو هر اتفاقی بیفتد به خاطر من آنجا خواهید ماند.
🌺ولادت امام علي عليهم السلام 🌺 بنا به نوشته مورخين، امام على(ع) در روز جمعه 13 رجب سال سى‌‏ام عام الفيل و در خانه‌ي خدا متولد شدند. پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموي پيامبر(ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراين امام على(ع) از هر دو طرف هاشمى نسب است. كيفيت ولادت حضرت على همانند اوصاف و شمائلش بى نظير بوده،و در تاريخ بشريت كسى همانند او ديده نشده است! فاطمه بنت اسد مادر گرامى آن سرور در حالى كه مانند ساير مردم،خانه‏«كعبه‏»را طواف مى‏ نمود، درد زايمان،وى را فرا گرفت،و در ميان زايران خانه خدا در حالى كه به شدت متاثر بود،مناجاتى با صاحت كعبه كرد و گفت: پروردگارا!من به تو و به تمام پيامبران و سفيران آسمانى،و كتاب‏هاى آنان ايمان دارم،تو مى‏ دانى كه من به‏«خليل الله‏»حضرت‏«ابراهيم‏»ايمان داشته،و آئينش را با جان و دل مى‏ پذيرم،تو را به بنيانگذار بيت،و عظمت كعبه،و به احترام اين مولود عزيزى كه در شكم دارم،و او پيوسته با من انس گرفته و تكلم مى‏ نمايد،مولودى كه يكى از حجت‏ها و آيات تو مى‏ باشد،اين ولادت را برايم آسان گردان. دعاى فاطمه مستجاب شد ناگاه تماشاگران و از جمله آنان‏«عباس بن عبد المطلب‏»و«يزيد بن قعنب‏»و ديگران مشاهده كردند كه خانه خدا از سوى جنوب شرقى (باب مستجار) باز شد،و فاطمه وارد كعبه گشت،و ديوار باز شده آن بهم پيوست،و تا سه روز در شريفترين مكان گيتى مهمان خدا شد،و نوزاد خود را به كمك ماموران الهى و حوريان بهشتى به دنيا آورد.مردم تماشاگر،اين قضيه شگفت انگيز را دهان به دهان به گوش مردم مكه رساندند،و جمعيت انبوهى دور كعبه گرد آمده و منتظر نتيجه آن بودند،و حتى متصديان و كليد داران كعبه هر چه تلاش كردند،نتوانستند در كعبه را باز كنند،و لذا جمعيت فراوانى از رفتن به خانه و كار و كسب خود باز مانده،و با شوق و ولع شديد مى‏ خواستند با ميهمان كعبه ديدار كنند. سه روز از اين جريان تاريخى گذشت ولى هنوز خبرى از آن به دست نيامد،روز چهارم ناگاه ديوار كعبه از همان مكانى كه قبلا باز شده بود،دوباره باز شد،و در حالى كه چشمان مردم خيره شده بود«فاطمه بنت اسد»مادر گرامى امير المؤمنين با حالتى شادان و خوشحالى كه از كعبه خارج گشت مردم تماشاگر ديدند:فاطمه مولودى را به بغل گرفته،كه نور در چهره‏اش متجلى است،آنگاه خطاب به حاضران فرمودند: اى مردم!خداوند از ميان زنان مخلوقاتش مرا برگزيد،و مرا بر زنان ممتاز گذشته برترى داد، اگر«آسيه‏»بطور مخفى خدا را پرستش كرد...و اگر«مريم‏»در هنگام زايمانش از درخت‏خشكيده رطب چيد،خداوند مرا بر آنان و تمام زنان عالميان در گذشته مقدم داشت،زيرا من فرزندم را در بيت‏خدا به دنيا آوردم!!و سه روز در آنجا مهمان خدا بودم!و از ميوه‏ هاى بهشتى و طعام مخصوص الهى پذيرايى مى‏ گشتم!!و هنگام خروجم از كعبه خطاب رسيد:اى فاطمه!نام مولود كعبه را«على‏»بگذار،و من‏«على اعلى‏»هستم،من فرزندت را از قدرتم آفريدم،او در بالاى اين‏«كعبه‏»اذان مى‏گويد،و بت‏ها را از آنجا پاك مى‏كند،او پيشواى اين امت‏ بعد از حبيب من‏«محمد صلى الله عليه و آله‏»است،خوشا به حال كسى كه او را دوست داشته و يارى‏اش نمايد،واى بر كسى كه وى را نافرمانى نموده و حقش را تباه سازد... در بعضى روايات آمده است كه فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل (پيش از آن كه به دستور نداى غيبى، نام علي را براي آن حضرت برگزيند) نام وي را حيدر انتخاب كرده بود؛ و چون نام آن حضرت على گذاشته شد، "حيدر" يكي از القاب آن حضرت گرديد. از ديگر القاب مشهور آن حضرت " اسدالله، مرتضى، اميرالمؤمنين و اخو رسول‌الله" بوده و كنيه‌هاي ايشان نيز "ابوالحسن و ابوتراب" است. همچنين فاطمه بنت اسد براى رسول اكرم(ص) نيز به منزله‌ي مادر بوده و از اولين گروهى است كه به آن حضرت ايمان آورد و به مدينه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اكرم(ص)، پيراهن خود را براى كفن او اختصاص داد و بر جنازه‏اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقين فرمود و دعا نمود. منابع: الخرائج و الجرائح ج 1 ص 171 ش 1،مدينة المعاجز ص 5،بحار الانوار ج 35 ص 18 ح 14 و ص 36 ح 37،جلاء العيون شبر ج 1 ص242،شجره طوبى ج 2 ص 217،الغدير ج 6 ص 22