eitaa logo
کانال مطالب تحلیلی محمدرضا قربانی
413 دنبال‌کننده
212 عکس
1.7هزار ویدیو
59 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ 🔻گفت به مذاکره خوشبین نیستم 🔺گفتند باید واقع‌بین بود. 🔻گفت کشور را معطل مذاکره نکنید 🔺گفتند در انزوا نمی‌توان به توسعه رسید. 🔻گفت زیر دستکش مخملی دست چدنی دارند 🔺گفتند اوباما انسان مؤدبی است. 🔻گفت باید قوی شویم و این زبانی است که دنیا می‌فهمد 🔺گفتند ما خودمان زبان دنیا را بلدیم 🔻گفت به ظرفیت‌های داخلی توجه کنید 🔺فتند خزانه خالی است 🔻گفت اقتصاد مقاومتی تنها راه نجات ماست 🔺گفتند توانمندی ما در حد آفتابه و آبگوشت بزپاش است! ▪️گفت، گام‌ها را متوازن تعریف کنید و تا آنها اقدام جدید نکرده‌اند، تعهدات را ادامه ندهید ▫️گفتند نمی‌شود! ▪️گفت خرِشان که از پل بگذرد، به ریشِتان می‌خندند ▫️گفتند امضای کری تضمین است. ▪️گفت قدم زدن با شیطان کار اشتباهی بود ▫️گفتند برای تضمین منافع ملت با هر کسی مذاکره می‌کنیم ▪️گفت خطوط قرمز را رعایت کنید ▫️گفتند مسئولیت مذاکره با ماست. 🔸گفت اگر برجام را پاره کنند ما آتش می‌زنیم 🔹گفتند مگر معاهدات بین‌المللی جای منقل‌بازی است؟! 🔸گفت به اروپا دل نبندید که سگ زرد برادر شغال است 🔹گفتند با اروپا آمریکا را منزوی می‌کنیم! 🚫 گفتنی‌ها را گفت و نشنیدند و سرشان که به سنگ خورد، گفتند تصمیم نظام بوده و بدون اذن او هیچ اقدامی انجام نداده‌ایم! امروز ما مانده‌ایم و هایی که در حال بازگشتند و چرخ‌ اقتصاد و چرخ سانتریفیوژها که هر دو با هم هوا رفته‌اند. ✍️ زهرا محسنی فر 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇 @mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
پشت صحنه یک سناریو برای انتخابات ۱۴۰۰ اخیرا یک فیلم ویدیوئی از آقای احمدی نژاد در فضای مجازی ودر سطح گسترده پخش شده که ایشان به ظاهر اظهار می دارد قلبا قصد کاندیداتوری رییس جمهوری در سال ۱۴۰۰ را ندارد ولی ادامه می دهد که اگر لازم بشود مانند هر ایرانی حاضر به فدا کاری برای ایران است. اوبا این شیوه کاندیداتوری خود را کلید می زند.از طرف دیگر اصلاح طلبان نیز مدتی است که در نشریات و رسانه های خود موضوع نامزد شدن احمدی نژاد را روی آنتن برده وبه آن دامن می زنند و تحلیل های خود را در قالب خبر به مخاطبین القا می کنند.اعتقادم این است که این قضیه نیمه پنهانی دارد که باید برای عموم بویژه نیروهای ارزشی روشن شود.باید پشت صحنه را خوب دید.در این تحلیل می خواهیم ببینیم اصل ماجرا چیست؟ توجه داشته باشیم که اصلاح طلبان درست مانند احمدی نژاد برای باقی ماندن در فضای عمومی جامعه و سپهر سیاسی کشور نیاز شدید به دو قطبی کردن جامعه از طریق زنده کردن احمد نژاد دارند.بر این اساس تلاش خواهند کرد احمدی نژاد فراموش نشود.در همین راستاطرح کاندیداتوری احمدی نژاد برای انتخابات آینده برنامه مهم اصلاح طلبان برای مهندسی کردن انتخابات ریاست جمهوری آینده است که از الان کلید زده اند.یادآوری می شوددر مجلس یازدهم جریانی که احمدی نژادی باشند وجود ندارد .هیچکدام از وزیران و مسئولان دولت احمدی نژاد که امروز به مجلس راه پیدا کرده اند راه ورسم امروز احمدی نژاد را قبول نداشته و تایید نمی کنند. ولی اصلاح طلبان برای هدف خود که دو قطبی کردن جامعه است چنین دروغی را به گروهی از مجلسیان نسبت می دهند که واقعیت ندارد وهدفشان ترساندن مردم از مجلس جدید برای القاء دوقطبی در جامعه است. درپایان تذکر به این نکته ضروری است که اصلاح طلبان با احمدی نژاد هر دو به یک نقطه مشترک رسیده اند به این معنا که هر دو از اینکه یک دولت انقلابی وارزشی جوان با مدیریت جهادی روی کار بیاید ناراحت بوده وبه هر قیمتی در صدد برآمده اند که از چنین تحول بزرگ در جامعه جلو گیری کنند..چرا که با تشکیل دولت انقلابی وارزشی برنامه چندین ساله اصلاح طلبان به باد خواهد رفت.همچنین با دولت انقلابی _ارزشی ،پر کار و کم هزینه شخص و شخصیت احمدی نژاد در پرتو مدیریت جهادی چنین دولتی به بوته فراموشی خواهد رفت فلذا هم اصلاح طلبان وهم احمد نژاد برای جلوگیری از روی کار آمدن دولت انقلابی به یک توافق نانوشته رسیده اند. وظیفه سنگینی بر دوش نیروهای انقلابی قرار گرفته ولی با خوب دیدن صحنه و سپس روشنگری جامعه و اقدام های آگاهانه و بموقع باید در جهت تحقق اهداف عالیه انقلاب اسلامی کوشید و زمینه روی کار آمدن دولت انقلابی جهادی با انتخاب مردم کشورمان فراهم ساخت.انشاءالله ✍علی آبهشت 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇 @mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ ! محمدكاظم انبارلويي بيش از دو قرن از تاريخ مدرنيسم مي‌گذرد. امروز سه كشور آمريكا، فرانسه و انگليس به علاوه آلمان عالي‌ترين نمونه شكل‌گيري «دولت مدرن» با مختصات علمي، فلسفي و حقوقي براساس مباني اومانيسم است. با آن كه امروز چهره دولت‌هاي مدرن در اروپا و آمريكا با فقر و فساد و تبعيض به‌ويژه تبعيض نژادي، زشت‌ترين چهره خود را با سركوب مردم نشان مي‌دهد، عده‌اي در تهران در حسرت رسيدن به «دولت مدرن» به عنوان يك آرزوي جدي لحظه‌شماري مي‌كنند.(1) رؤساي جمهور آمريكا و اروپا نماد پررنگ شهوت و غضب را اين روزها بر چهره دارند. آن‌ها بر طبل نظام سرمايه‌داري آنچنان مي‌كوبند كه حد يقفي براي «حرص» و «طمع» سرمايه‌داران و زراندوزان نمي‌دانند. تشت رسوايي ليبراليسم از بام تاريخ بشر افتاده است، اما عده‌اي در داخل هنوز اين حرف هابرماس را تكرار مي‌كنند كه؛ «مدرنيته هنوز همه ظرفيت‌هاي خود را به فعليت نرسانده و آينده‌اي روشن در انتظار آن است.»(2) اين ظرفيت عظيمي كه ارتش، گارد ملي و پليس آمريكا در سركوب مردم در 50 ايالت آمريكا در نقض حقوق بشر و آزادي‌هاي فردي و اجتماعي از خود نشان مي‌دهد،‌آيا نبايد طرفداران هابرماس در ايران را ساكت كند؟ اين خشونتي كه پليس فرانسه و انگليس در سركوب مردم به كار گرفتند، نبايد مدعيان ليبرال دموكراسي را در ايران از رو ببرد؟ مي‌گويند؛ «اي‌كاش سوسيال دموكراسي شدني بود؛ دريغا كه نيست لذا به ليبرال دموكراسي با همه اشكالاتش و با كوشش در رفع آن‌ها بايد دلخوش و پايبند بود». (3) نمي دانم از قبر سه گوشه مدرنيسم چه معجزه‌اي ديده‌اند كه هنوز بر پنجره آرامگاه آن پارچه‌هاي فكري خود را دخيل مي‌بندند. از تاريخ مدرنيسم چه افتخاري جز كشتار بيگناهان و بيرون آمدن دو جنگ جهاني كه ميليون‌ها انسان را به كام خود كشيد، بيرون آمده است. امروز آن‌ها به مريدان خود هم رحم نمي‌كنند، آن‌ها را در خيابان با ضرب و شتم هر روز راهي خانه‌هاي خود مي‌كنند. از فلسفه مدرن چه مانده است جز مشتي تباهي و تبهكاري فكري و كوبيدن بر طبل مادي‌گري و به اسارت درآوردن روح انسان كه مي‌خواهد تا ابديت و بي‌نهايت پرواز كند. از علم مدرن چه مانده است جز انگيزسيون عريان و تفتيش عقايد! چرا به جنگ باورهاي مردم به شكلي جديد آمده‌ند و به باورپرسي و باوركاوي روي آورده‌اند و با خدا و اولوهيت اعلام جنگ داده‌اند. از وعده‌هاي حقوقي «دولت مدرن» جز زانو نهادن بر گردن مردم و تنگ كردن فضاي تنفسي انسان‌ها اعم از سفيد و رنگين‌پوست چه مانده است؟ مي‌گويند غرب از اين بحران عبور مي‌كند، چون جنبش‌هاي اجتماعي در غرب فاقد رهبري و فاقد ايدئولوژي رهايي‌بخش است. بر فرض اين حرف، درست باشد. مشكل بحران هويت، ظهور آنارشيسم تهوع‌آور و فقر و فساد ناشي از آن را چگونه حل مي‌كنند. سازمان فكري كه غرب را روي پا نگه داشته است، فروپاشيده. هيچ فيلسوف سياسي، هيچ متفكري از آنچه در غرب مي‌‌گذرد راضي نيست و دفاع نمي‌كند. نمي‌دانم رهبران اين جماعتي كه به فرمان جورج سوروس در فتنه تيرماه 78 و آشوب‌هاي سال 88 به خيابان‌ها ريختند، چرا هنوز از ريخت «دولت مدرن» و يا «ليبرال دموكراسي» دفاع مي‌كنند. نظام سرمايه‌داري در ستيز مداوم با جوهره انسان و انسانيت مي‌باشد و در برابر آزادي‌هاي حقيقي انساني ايستاده است. بوي عفونت شهوت، غضب، حرص، طمع و تجاوز به حقوق انسان‌ها از سر و روي حكام آنها مي‌ريزد. شوراي حكام آنها در آژانس در سازمان ملل و در سازمان‌هاي جهاني دست تجاوز و تعدي به دولت‌هاي مستقل و ملت‌هاي بي‌پناه گشوده‌اند. دموكراسي،‌ آزادي و حقوق بشر را به سخره مي‌گيرند. چه چيز قابل دفاعي در اين جماعت وجود دارد كه عده‌اي در داخل با هزينه رسوايي بي‌حد و حصر با آن همراهي مي‌كنند؟ دفاع از «دولت مدرن» و «ليبرال دموكراسي» غرب بدون حتي اشاره‌اي به اينكه در آن بلاد چه مي‌گذرد و بر مردم كتك‌خورده آن سامان در قاب دوربين‌هاي جهان چه آمده است. توهين به شعور فكري و سياسي مردم ما از يك طرف پررويي اين جماعت است كه آفتاب انقلاب اسلامي را در روز روشن انكار مي‌كنند! پي‌نوشت‌ها: 1- اظهارات اخير حجاريان در نقد تئوري ولايت فقيه 2- مصاحبه عبدالكريم سروش با روزنامه اعتماد، 31 خرداد 99 3- مصاحبه عبدالكريم سروش با روزنامه اعتماد، 31 خرداد 99 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇 @mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ چند نکته درباره حمله دیشب به مقر و بازدداشت عناصر آن ✍🏼سید رضا قزوینی غرابی ۶ تیر ۱۳۹۹ شب گذشته تعدادی از نیروهای دستگاه مبارزه با تروریسم عراق (گفته میشود با همراهی نظامیان آمریکایی) به یکی از مقرهای کتائب حزب الله -تیپ ۴۵- در جنوب بغداد یورش بردند و تعدادی از این نیروها را بازدداشت کردند. به دنبال این رخداد و تشنج، برخی فصائل حشد نیز بخشی از نیروهای نظامی خود را به سمت الخضراء(جایی که سفارت آمریکا و نخست وزیری قرار دارد) سوق داد. در نهایت و به دنبال بالا گرفتن حساسیت این رخداد و با وساطت های رده بالای سیاسی، نیروهای بازدداشت شده کتائب آزاد شدند و دفتر نخست وزیری اعلام کرد که این اقدام به اشتباه صورت گرفته بود! در این میان چند نکته قابل گفتن است: تنش نظامی میان گروه های موسوم به مقاومت و حشد در عراق (با پرچم داری کتائب حزب الله) و نظامیان آمریکایی از ماه ها قبل شدت بالایی گرفته است. آمریکا کتائب را بازوی نظامی ایران در عراق می داند و به دنبال تضعیف بنیه نظامی آنهاست. در حملات خمپاره ای گاه و بی گاه علیه الخضراء وسفارت آمریکا و مقرهای نظامی دیگر این کشور نیز انگشت اتهام واشنگتن همیشه به سمت این نیروها بوده است. و عملیات دیشب نیز با ادعای نگهداری سلاح در این مقر و دست داشتن این افراد در حملات اخیر انجام گردید. این عملیات علاوه بر آنکه می تواند پیامی از الخضراء به این گروه ها برای قدرت نمایی باشد، اشاراتی از الکاظمی به واشنگتن مبنی بر مصمم بودن دولت جدید برای همکاری های جدی و سطح بالا در آستانه سفر او به ایالات متحده را را نیز دارد. علاوه بر اینکه وی را به عنوان فردی مصمم برای کنترل گروه ها و سلاح در دست آنان نشان می داد. از سوی دیگر ایجاد یک دوگانه میان گروه های مقاومت و حشد با نیروهای مسلح عراق مانند مبارزه با تروریسم یا ارتش، یکی از اهداف آمریکایی ها در ماه های بحرانی اخیر بوده است. دستگاه مبارزه با تروریسم جایگاه خوب و محبوبی در میان مردم عراق دارد و ایجاد درگیری میان این نیروها با گروه های مقاومت، می تواند منجر به بروز اختلافات و تنش ها میان آنها و سرایت دادن آن به افکار عمومی و ایجاد یک مطالبه هدایت شده برای خلع سلاح برخی گروه ها و برخورد با آنها باشد. قدرت نمایی دیشب الکاظمی نتوانست نتیجه مطلوب را برای او داشته باشد. نیروهای حشد اقدام متقابل برای ورود به الخضراء انجام دادند، در خبری تأیید نشده الكاظمی مجبور به عذر خواهی شد و ضمن اشتباه خواندن دستور صادره برای حمله به مقر کتائب، بازدداشت شدگان را آزاد کرد (ادعای تحویل به بخش امنیتی حشد) تا ناخواسته نشان دهد در جایگاه یک مقام سابق ارشد امنیتی محاسباتش دچار ضعف و اشتباهات (مثلا مورد کسر حقوق بازنشستگان و عقب نشینی از آن) است و تکرار این موارد می تواندجایگاه او را تضعیف کند و او را فردی شتاب زده در اتخاذ تصمیمات نشان دهد. با این حال اقدام الکاظمی حتی اگر برای سنجش واکنش احتمالی حشد نسبت به اقدامات اینچنینی در آینده بوده باشد، پاسخ دیشب حشد، محکم و احتمالا غیر قابل انتظار برای نخست وزیر بوده است. کما اینکه آنچه دیشب روی داد می تواند به افزایش بیشتر بی اعتمادی میان برخی جریان های سیاسی و شبه نظامی مخالف الکاظمی و گسترده تر شدن این اختلافات و تبعات سیاسی و امنیتی در عراق منجر شود. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇 @mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ *ضربات مهلکی که کلاهی با نفوذ در حساس ترین دستگاه هابرپیکره نظام اسلامی وارد کرد* برخی نزدیکان و دوستان کلاهی در حزب جمهوری اسلامی از او به عنوان فردی فعال و پرتحرک در حزب یاد می‌کنند و دلیل اعتماد بزرگانی هم چون مرحوم شهید بهشتی به وی را نیز همین عامل می‌دانند. خبرگزاری مهر، گروه سیاست_سینا سنجری: آنچه هرساله در سالگرد انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد، ویژگی‌ها و شخصیت شهدای هفتم تیر بویژه شهید آیت‌الله بهشتی و دشمنی سازمان منافقین با آن شهید و یاران اوست. اما در میان از مساله نفوذ و حضور فردی که عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی شد، کمتر سخن به میان آمده است. «سید مصطفی میرسلیم»، رئیس فعلی شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی که در آن ایام سمت معاونت تبلیغات حزب جمهوری اسلامی را برعهده داشته، دلیل نفوذ فردی به نام «محمدرضا کلاهی صمدی» را عدم گزینش درست افراد برای حضور در تشکیلات حزب می‌داند و معتقد است: «ما در هفته‌های اول تشکیل حزب جمهوری، نزدیک صدهزار نفر را ثبت نام کردیم. آن استقبال گسترده مانع گزینش دقیق در حزب شد و همین امر باعث ورود افراد نفوذی همچون کلاهی به حزب شد» میرسلیم می‌افزاید: «کلاهی عنصر نفوذی منافقان بود که به دلیل استقبال گسترده مردم از حزب و ضعف فرآیند گزینش توانسته بود وارد تشکیلات اداری حزب شود [۱]» اما کلاهی که بود؟ محمدرضا کلاهی صمدی، فرزند حسن، متولد ۱۳۳۸، دیپلمه ریاضی از «دبیرستان بامداد تهران» [دبیرستانی واقع در خیابان جمهوری، خیابان گلشن]، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سازمان مجاهدین خلق پیوست ولی به دستور مسئولان مافوق تشکیلات بعنوان پاسدار به کمیته ولی‌عصر تهران، واقع در خیابان پاستور پیوست. طولی نگذشت که وی به داخل حزب جمهوری اسلامی رخنه کرد و چندی بعد بعنوان مسئول حفاظت سالن برگزیده شد. «آیت‌الله موحدی کرمانی» در همین زمینه نقل می‌کند: «کلاهی در شهید بهشتی نفوذ کرد و شهید بهشتی نیز به او اعتماد کرد. من به خاطر دارم که در جلسه شورای مرکزی حزب، کلاهی می گفت من باید تمام این ساختمان را به لحاظ امنیتی چک کنم تا یک وقت در پی این ساختمان مواد منفجره کار نگذاشته باشند. کلاهی عامل نفوذ و خیانت بود و با این ترفند پی ساختمان را کند و مواد منفجره را در آن کار گذاشت» کلاهی به روایت یکی از دوستان هم ‌حزبی‌اش برخی نزدیکان و دوستان کلاهی در حزب جمهوری اسلامی از او بعنوان فردی فعال و پرتحرک در حزب یاد می‌کنند و دلیل اعتماد بزرگانی هم چون مرحوم شهید بهشتی به وی را نیز همین عامل می‌دانند. «علیرضا نادعالی» یکی از اعضای حزب جمهوری اسلامی و دوست نزدیک محمدرضا کلاهی می‌گوید: «زمانی که من به دفتر اصلی حزب آمدم کلاهی در آنجا بود و نمی دانم چطور با حزب آشنا شده بود و چه کسی او را به آنجا آورده بود اما در ظاهر پسر فرز و زرنگی بود و خیلی جدی هم در کارها ظاهر می شد. اصلا به همین دلیل هم بود که شاید در حزب جاگیر شده بود و تقریبا اعتماد افراد را به خود جلب کرده بود. آن زمان هم در حزب انقدر جو صمیمیت و دوستی بود که کسی به کس دیگر بدگمانی و تردید نداشت. من هم با او صمیمی شده بودم و با هم رفیق بودیم» نادعلی می‌افزاید: «من تقریبا حدود یکسال با کلاهی دوست و رفیق بودم. البته این آقای حسین فریدون برادر کوچکتر آقای روحانی هم آن زمان در حزب بودند و با کلاهی خیلی شوخی داشتند. من برخی حرکات مشکوک از کلاهی می‌دیدم اما توجهی نمی‌کردم. مثلا اگر قرار بود کتابچه ای برای حزب آماده شود سریع و ظرف ۱ روز اینکار را انجام میداد و این حیرت انگیز بود چون علی القاعده کسی نمی تواند این کار را در یک روز انجام دهد. کلاهی یک موتور داشت که با آن این طرف و آن طرف می رفت و وقتی بر میگشت کارها را انجام داده بود. خوب این نشان می داد که برخی ها در بیرون به او کمک هم می کردند» این عضو سابق حزب جمهوری اسلامی می‌گوید: «در ان ایام خاطرم هست که با همین کلاهی عصرها هندوانه ای می‌گرفتیم و در گوشه حیاط حزب تختی گذاشته بودیم و می‌نشستیم و هندوانه را که در حوض انداخته بودیم قاچ می‌کردیم و می‌خوردیم و همانجا هم کلی شوخی با یکدیگر می کردیم. اما نکته ای که در اینجا هست این است که کلاهی آن زمان با ما به هیچ عنوان عکس یادگاری نمی انداخت، واقعا هم عجیب بود برایمان تا اینکه بعد از انفجار دلیلش را فهمیدیم!» 👇👇👇👇👇
نادعلی همچنین با اشاره به کشف خانه کلاهی پس از حادثه هفتم تیر و وضعیت خانوادگی‌اش می‌افزاید: «من هیچگاه به خانه کلاهی نرفته بودم و خانه اش را ندیده بودم و آدرسش را هم بلد نبودم چون ظاهرا نمی خواست ما خانه اش را یاد بگیریم، اما ظاهرا بعد از چاپ عکسش در روزنامه ها، مردم به سپاه اطلاع می‌دهند و سپاه هم خانه‌اش را کشف می‌کند و ظاهرا در خانه اش عکس شاه و اینها را پیدا می کنند. چون ظاهرا خواهرش عضو چریک‌های فدایی خلق بوده است و برادرش هم عضو همین گروهک ها بوده و بعد از اینکه برادرش به ایران باز می گردد شناسایی و اعدام می شود. پدرشان هم ظاهرا قبل از انقلاب عضو ارتش بوده است. کلا خانواده ضد انقلابی بوده‌اند [۲]» کلاهی صمدی پس از هفتم تیر به کجا رفت؟ کلاهی پس از بمب‌گذاری، بصورت مخفیانه و بطور مستمر توسط سازمان منافقین محل اختفایش تغییر می‌کرد. وی یکی دو ماه بعد به کردستان منتقل و پس از مدتی به عراق منتقل شد. «آیت‌الله ری شهری» وزیر اطلاعات وقت، در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: «نامبرده [کلاهی] در عراق در بخش عارفی(روابط با عراق) با نام مستعار "کریم" فعالیت می‌کرده و با یکی از منافقین به نام خورشید فرجی زنوز، اهل تهران، از دواج می‌کند. همسرش قبلا مسئول نهادی بوده که تنزل رده داشته، مدتی فرمانده گردان ارکان(پشتیبانی) و مدتی مسئول تاسیسات بوده است. وی آموزش خلبانی را گذرانده بود و آخرین سمتش هم فرماندهی یگان پدافند، در به اصطلاح ارتش آزادیبخش بود. گفته می‌شود کلاهی در سال ۱۳۷۰ نسبت به سازمان منافقین مساله دار شده و در سال ۱۳۷۲ از سازمان جدا و در سال ۱۳۷۳ از عراق به آلمان رفته بود [۳]» یکی از کادرهای جدا شده از سازمان منافقین به نام «سعید شاهسوندی» درخصوص فرار کلاهی به کردستان عراق و فعالیت او در بخش فرستنده‌های رادیو مجاهد نقل می‌کند: «درست در فردای هفتم تیر سال ۱۳۶۰، طبق برنامه‌ریزی قبلی، من و سه نفر دیگر به عنوان گروه موسس رادیو مجاهد، بنا به دعوت عبدالرحمن قاسملو [رهبر حزب دموکرات کردستان ایران] عازم محل دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان در ارتفاعات زمزیران شدیم. یکی دو ماه بعد فردی به جمع ما پیوست. او قدی نسبتا کوتاه داشت با ظاهری نجیب و آرام و روحیه‌ای تشکیلاتی و اجرایی. هویت او برای همه ما مشخص نبود. او با نام "کریم" در بخش فنی رادیو مجاهد(فرستنده‌ها) سازماندهی شد. او که بعده ها کریم رادیو نام گرفت کسی جز محمدرضا کلاهی، عامل انفجار ۷ تیر نبود. آخرین شنیده‌های من در مورد او این است که در روند تحولات ایدئولوژیک درون سازمان مجاهدین، مساله‌دار شده و حتی شنیدم که در حاشیه است ولی به دلیل نقشی که در ماجرای هفتم تیر دارد دیگر امکان زندگی علنی نداشته و بصورت ناشناس زندگی می‌کند [۴]» اما سرنوشت کلاهی چه شد؟ اواخر سال ۹۲ بود که یک منبع آگاه در گفتگویی با خبرگزاری جمهوری اسلامی اعلام کرد: «مسعود کشمیری عامل انفجار نخست‌وزیری و محمدرضا کلاهی صمدی عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی در آلمان رویت شده‌اند. نامبردگان که از اعضا و هواداران فعال گروهک تروریستی منافقین و خط نفوذ فرقه رجوی در نهادهای حیاتی، حساس و مهم جمهوری اسلامی بودند، هنگام خوردن غذا در رستورانی در شهر کلن و هنگام رانندگی در شهر هامبورگ آلمان مشاهده شده اند» از سوی دیگر اواخر سال گذشته نیز، یکی از فعالین سیاسی چپ به نام مرتضی صادقی در گفتگویی با صدای آمریکا با بیان جزئیاتی از قتل یک مرد ۵۶ ساله ایرانی در هلند می‌گوید: «این فرد در ابتدا به «مرد ناشناخته» معروف شد و بعدتر او را «علی معتمد» معرفی کردند، اما شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد علی معتمد نام دوم محمدرضا صمدی کلاهی است». صادقی شاهد مدعای خود را حضور برخی اعضای سابق سازمان منافقین در مراسم خاکسپاری این فرد عنوان کرده است. یکی دیگر از مهم‌ترین دلایل مورد استناد صادقی، وجود خال در کف پای فرد کشته شده است که پیش از این هم به عنوان یکی از مشخصه‌های کلاهی معرفی شده بود. اما برخی منابع دیگر می‌گویند، کلاهی در هلند تاجر مواد مخدر و اسلحه بود و از همین راه امرار معاش می‌کرد و در سال های اخیر نیز با وارد کردن حجم بالایی از مواد مخدر، تبدیل به یکی از کارتل‌های بزرگ مواد در هلند تبدیل شده بود. ظاهرا کلاهی با برخی شرکای خود دچار اختلافات شدید شده بود و بارها توسط آنها تهدید به مرگ می‌شد و نهایتا طی حادثه‌ای توسط چند نفر در حین رانندگی در خیابان کشته شده و خودروی وی نیز به آتش کشیده می‌شود. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇 @mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ 🔴 ۱ خرداد: روبروی اداره اطلاعات جهرم ۴ خرداد: جنگل‌های زاگرس گچساران ۴ خرداد: مجتمع پتروشیمی بندر امام ۴ خرداد: مجتمع تجاری زیتون تهران ۴ خرداد: نیروگاه حرارتی تبریز ۱۱ خرداد: بوستان ولایت تهران ۱۲ خرداد: پارک جنگلی چیتگر تهران ۱۲ خرداد: کارخانه کاغذ بینالود ۱۳ خرداد: پارک افرا تهران ۱۳ خرداد: واگن‌های قطار مسافربری اسلامشهر ۱۳ خرداد: درختان روبروی دانشگاه آزاد پردیس تهران ۱۴ خرداد: درختان روبروی دانشگاه امام صادق تهران ۱۴ خرداد: پالایشگاه تهران ۱۴ خرداد: انبارهای شرکت فولاد خوزستان ۱۴ خرداد: محوطه ربع رشیدی تبریز ۱۴ خرداد: کارخانه روکش صندلی ورامین ۱۴ خرداد: آتش‌سوزی جنگل‌های دزفول ۱۵ خرداد: آتش‌سوزی پارک چوبی اهواز ۱۵ خرداد: خط‌لوله انتقال نفت شرکت نفت گاز آغاجاری به اصفهان ۱۵ خرداد: جنگل‌های اندیکا *آتش‌افروزی تنها یک شاخه از ضربه دشمن در جنگ ترکیبی است.😐* *چاشنی انفجار و ترور و آشوب نیز به زودی در کشور زده خواهد شد.* 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇 @mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ آقاى خوئينى ها! از كجا ديكته شده بود!؟ حسين شريعتمدارى دیروز آقای موسوی خوئینی‌ها نامه سرگشاده‌ای خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته و در آن به مسائلی اشاره کرده‌اند که اگرچه، با توجه به هوشیاری مثال‌زدنی ملت، درک میزان صحت آن به آسانی برای عموم مردم امکان‌پذیر است ولی نگارنده به دو علت، پرداختن به این نامه سرگشاده را ضروری تلقی می‌کند. اول؛ آنکه ایشان در صدر نامه نوشته‌اند «مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی می‌رسانم» یعنی نگارنده نیز به عنوان یکی از آحاد ملت مخاطب نامه ایشان هستم و حق پرداختن به آن را دارم. دوم؛ اینکه نامه یاد شده همانگونه که در ادامه خواهد آمد، دقیقاً -تاکید می‌شود که دقیقاً-بازگویی آرزوهای برباد رفته دشمنان اسلام و انقلاب است و از این روی مخاطب نگارنده در این وجیزه، قبل از آنکه آقای موسوی خوئینی‌ها باشد، دشمنان بیرونی نظام هستند که اصرار دارند نظر ایشان را به قاطبه مردم ایران نسبت دهند! که البته در اولین دقایق بعد از انتشار نامه، با آب و تاب به همین سو رفته‌اند! و اما، درباره نامه یاد شده گفتنی‌هایی هست. ولی قبل از آن به این کلام حضرت امیر علیه‌السلام توجه کنید. ۱- در جریان جنگ جمل، طلحه و زبیر که از یاران امیرالمومنین علیه‌السلام بودند به تحریک معاویه (دقت کنید) آتش جنگ را برافروخته بودند. بهانه آنها خونخواهی عثمان بود و حال آنکه طلحه و زبیر به گواه همه مورخان از قاتلان عثمان بودند و در مقابل، حضرت امیر(ع) - بازهم به گواه تاریخ - فرزندان خود، امام حسن و امام حسین علیهما‌السلام را به دفاع از خلیفه سوم فرستاده بود. اینگونه بود که امیر مومنان‌(ع) درباره این دو فرمودند « إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوه وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ ... آنها حقی را مطالبه می‌کنند که خود وانهاده‌اند و خونی را می‌طلبند که خود ریخته‌اند»! حالا بخوانید و ببینید! چگونه آقای خوئینی‌ها تمامی مشکلات و بلاهایی که خود و دوستان هم حزب و گروهشان به مردم مظلوم این دیار تحمیل کرده‌اند را به کلیت نظام نسبت می‌دهند‌! ۲- آقای خوئینی‌ها خطاب به رهبر معظم انقلاب می‌نویسد: «در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونه‌ای روزافزون آسیب دیده و می‌بیند»! ایشان توضیح نمی‌دهد که این بی‌اعتقادی نسبت به اسلام و نظام و انقلاب است یا عملکرد برخی از مسئولان نظام؟! اگر بی‌اعتقادی نسبت به اصل نظام است، در مقابل ده‌ها نمونه اخیر که مردم با حضور چند ده میلیونی خود بر وفاداری و اعتقاد راسخ خویش به اسلام و انقلاب و مخصوصاً رهبر انقلاب تاکید ورزیده‌اند چه پاسخی دارند؟! مثلاً درباره حضور چند ده میلیونی ملت از همه طیف‌ها در سوگ سپهبد شهید سردار سلیمانی چه پاسخی دارند؟! حمایت همه‌جانبه آنان از اقدامات نظام در مقابل باج‌خواهی آمریکا و متحدانش را چگونه تفسیر می‌کنند؟! و... ما هم بر این باوریم که اعتقاد مردم آسیب دیده است اما اعتقادشان به کدام مقوله با آسیب رو‌به‌رو شده است؟! ۳- می‌نویسند: «بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی می‌رود که از عمق بی‌اعتقادی و بی‌اعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت می‌کند»! باز هم توضیح نمی‌دهند کدام مدیریت کلان مورد نظر ایشان است؟! کدامیک از مسئولان نظام صدها وعده به مردم داده‌اند که حتی به یکی از آنها نیز عمل نکرده‌اند؟! کدامیک از مدیران ارشد نظام هر روز یک دروغ تازه بر زبان آورده و حتی زحمت یک عذر‌خواهی خشک و خالی هم به خود نداده‌اند؟! اگر تصور می‌کنید که مردم این طیف از مسئولان دروغگو و لاف‌زن را نمی‌شناسند، خود را فریب داده‌اید و اگر می‌دانید که نام و نشان و مسئولیت این عده را می‌دانند، چرا جرأت بیان آن را ندارید؟! ۴- نوشته‌اند: « تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نه‌تنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواری‌های طاقت‌فرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانواده‌ها را گسترش داده و آنان را نگران آینده نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوه‌بر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقت‌سوز معیشتی، بسیارند انسان‌های ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بی‌عدالتی‌های غیرقابل ‌انکار شده‌اند»! جناب خوئینی‌ها! تورم روز‌افزون و کاهش درآمد اقشار گسترده را چه کسانی به مردم مظلوم این دیار تحمیل کرده‌اند؟! یعنی حضرتعالی نمی‌دانید که دولت تحت حمایت شما و حزب و گروه شما عامل اصلی همه این نابسامانی‌ها و پلشتی‌هاست؟! 👇👇👇👇👇
ادعای دلسوزی شما برای فرزندان مردم این مرزو بوم، قبل از آنکه تعجب‌آور باشد خنده‌دار است! تعجب‌آور است چون بعید است شما از حضور فرزندان هم‌حزبی خود که با پول حاصل از دسترنج ملت در آمریکا و اروپا پرسه می‌زنند بی‌خبر باشید! و خنده‌دار است که این رخداد پلشت و سوءاستفاده از بیت‌المال را به روی مبارک خود نمی‌آورید! راستی جناب خوئینی‌ها، برادران کدامیک از مسئولان بلند‌پایه و به شدت تحت حمایت جنابعالی پرونده‌های فساد اقتصادی میلیاردها دلاری دارند؟ نمی‌دانید یا تجاهل می‌فرمائید؟! دستکم می‌دانید فرزندان کدامیک از همین قماش در کار عتیقه هستند و با سوءاستفاده از مسئولیت پدران خود بین ایران و اروپا و آمریکا هروله می‌کنند؟! یعنی شما از این موارد که همه عالم باخبرند، خبر ندارید؟! اگر اجازه بدهید نام و نشان آنها را برایتان بازگو کنیم و از روابط آنها با شما و حزبتان پرده برداریم. اگرچه با توجه به اطلاع مردم از این پلشتی‌ها نیاز چندانی به این بازگویی نیست، جز آنکه شاید باعث خجالت شما بشود! آقای خوئینی‌ها! این جملات برایتان آشنا نیست؟! «بی‌سواد، بی‌شناسنامه، مزدور، کاسب تحریم‌، کودک‌صفت، حسود، بزدل، ترسو، جیب‌بر، بی‌قانون، مستضعف‌ فکری، بیکار، متوهم، غوطه‌ور در فساد، سوءاستفاده‌گر، خرابکار، عقب‌مانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچی‌باز، منفی‌باف، یأس‌آفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم!، یک مشت لات!...»! اینها فقط بخشی از پاسخ رئیس‌جمهور تحت حمایت شما و حزبتان است که در مقابل انتقاد به گرانی و تحمیل فاجعه برجام و تورم افسار‌گسیخته و... نثار منتقدان کرده‌اند! راستی آقای خوئینی‌ها جنابعالی در آن هنگام کجا بودید که غیر از حمایت از دولتی که آن را در اجاره خود می‌دانستید، لام تا کام سخنی نمی‌فرمودید و کاغذ به نامه‌نگاری سیاه نمی‌کردید؟! ۵- نوشته‌اند « البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالی‌ترین جایگاه مدیریت کشور انتظار می‌کشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل ‌دوام‌ امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که می‌آیند و می‌روند نیست (که البته این آمدن‌ها و رفتن‌ها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقش‌آفرین اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است»! این بخش از نامه یاد شده نکته‌ای افزون بر مطالب قبلی ندارد. غیر از اینکه در این بخش، به جان کلام و انگیزه اصلی خود از نگارش این نامه با صراحت بیشتری پرداخته است و آن «نامطلوب بودن وضع فعلی و ضرورت تغییر آن» است! این خواسته و آرزویی است که مقامات رسمی آمریکا دقیقاً با همین تعبیر خواستار آن بوده‌اند. توضیح آنکه بعد از فاجعه برجام و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، جمهوری اسلامی ایران تصمیم قاطع گرفت که مسیر حرکت خود را بدون توجه به تحریم‌ها تعریف کرده و دنبال کند که مبارزه با مفاسد اقتصادی، تشکیل مجلس انقلابی و اقداماتی نظیر فروش بنزین به ونزوئلا، برقراری روابط تجاری با برخی از همسایگان، تکیه بر ظرفیت‌ها و امکانات داخلی و... از جمله آنهاست. این حرکت نظام برای آمریکا که اصرار بر فشار حد‌اکثری بر ایران داشت نه فقط نا‌خوشایند که به گفته خود آنان (از جمله وزیر خزانه‌داری آمریکا ‎و...) نا‌امید‌کننده بود. تا آنجا که حتی صدای فاکس‌نیوز، شبکه تلویزیونی پنتاگون و حامی سینه‌چاک ترامپ را نیز به هوا بلند کرده است. حالا خودتان قضاوت کنید، در این حال و هوا سخن از «شرایط نا‌مطلوبی که باید تغییر کند» چه مفهومی دارد و آیا تکرار آرزوی دشمنان نیست؟! اشتباه نکنید سخن از تغییر دولت نیست چرا که اولاً: دولتی با خصوصیات دولت‌های یازدهم و دوازدهم ایده‌آل موسوی خوئینی‌هاست و برای پایان دوره آن عزا گرفته‌اند و ثانیاً: دولت‌های یاد شده هرگز برای آمریکا خطرآفرین نبوده‌اند که بماند...! 👇👇👇👇👇
۶- همین جا باید گفت که نگارنده قصد داشت به آقای خوئینی‌ها بگوید؛ قسم حضرت عباست را باور کنیم یا دم خروس را ولی پشیمان شدم زیرا احترام ایشان برای حضرت عباس علیه‌السلام به جِد مورد تردید است! می‌پرسید چرا؟! عرض می‌کنم، آقای خوئینی‌ها بعد از فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ به شدت از سوی مردم زیر سؤال بود که به عنوان یک روحانی، چرا در مقابل اهانت فتنه‌گران به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السلام سکوت کرده و موضعی نگرفته است و به میرحسین موسوی عتاب نکرده است که چرا اهانت‌کنندگان را «مردمان خدا‌جوی»! نامیده است. ایشان به این پرسش‌ها پاسخ نداد ولی ۲ سال بعد از فتنه 88 در سایت شخصی خود نوشت که با حرمت‌شکنی روز عاشورا موافق نبوده است ولی برای پیشگیری از سوءاستفاده دیگران ترجیح داده است که مخالفت خود را علنی نکند! در اظهارنظر ایشان دقت کنید. چه می‌بینید؟ آیا اظهارات وی مفهومی غیر از این دارد که آقای موسوی‌خوئینی‌ها، حفظ آبروی خود و قبیله مدعی اصلاحات را به دفاع از ساحت مقدس امام حسین(ع) ترجیح داده است؟!. و آیا به کسی که برای شخصیت! خود بیشتر از ساحت امام حسین‌(ع) ارزش قائل است می‌توان درباره قسم حضرت عباس‌(ع) سخنی گفت؟! ۷- در همین فاصله که نامه ایشان منتشر شده و استقبال گسترده دشمنان را در پی داشته است، برخی از هم حزبی‌های بسیار نزدیک وی از تهیه و انتشار این نامه و مخصوصاً از اینکه نامه وی بازگو‌کننده آرزوهای آمریکا‌ست به‌شدت ابراز نگرانی کرده و یکی از آنها نامه خوئینی‌ها را آخرین میخ به تابوت اصلاحات دانسته است. نگارنده در صورتی که این افراد اجازه بدهند -که امیدوارم بدهند- نام آنها را فاش خواهم کرد. ۸- آقای خوئینی‌ها در بخش دیگری از نامه خود به روش اداره کشور از سوی عالی‌ترین مقام نظام انتقاد کرده است که برای پیشگیری از اطاله کلام پرداختن به آن را به فرصت دیگری می‌گذاریم و در این محدوده فقط به دو نکته کوتاه بسنده می‌کنیم. اول آنکه به یقین برای توده‌های عظیم مردم ایران و تمامی مسلمانان دلباخته انقلاب در سراسر جهان اسلام باعث افتخار است که امثال شما با مدیریت ایشان موافق نباشید و با شخصیت برجسته‌ای که طی سه دهه پوزه دشمنان را به خاک مالیده و از جان و مال و ناموس مردم حفاظت کرده است مخالف باشید. شخصیتی که حتی دشمنان تابلو‌دار هم علی‌رغم کینه‌های دیرینه نمی‌توانند توانمندی و ده‌ها خصوصیت برجسته و بی‌نظیر ایشان را نادیده بگیرند و ثانیاً درباره مدیریت جنابعالی اگرچه گفتنی‌های فراوانی هست که به آن خواهیم پرداخت ولی فقط به عنوان یک نمونه به تفسیر تحریف شده شما از قرآن در مسجد جوزستان اشاره می‌کنیم که با اعتراض شدید دانشمندان دینی از جمله شهید مطهری رو‌به‌رو شد و جنابعالی را از خطر تفسیر بی‌مایه و تحریف شده قرآن بر حذر داشتند که البته توجه نکردید و نهایتاً یکی از شاگردان دست پرورده شما اکبر گودرزی بود که استاد مطهری را شهید کرد و دیگری شهید مفتح را و... این قصه سر دراز دارد... ۹- و بالاخره، انتظار از خوانندگان آن است که یک بار هم که شده نامه آقای خوئینی‌ها را بخوانند و اگر فقط یک نکته -‌تاکید می‌شود که فقط یک نکته- از آن را با خواسته‌های رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل متفاوت یافتند، نگارنده را هم بی‌خبر نگذارند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇 @mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ متن کامل نامه سید محمدموسوی خوئینی ها به محضر رهبر انقلاب اسلامی بسم الله الرحمن الرحیم محضر مقام معظّم رهبری، آیت الله خامنه‌‌ای، دامت برکاته با اهداء سلام به‌اختصار، مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی می‌رسانم، به امید آنکه در آن درنگ شود و مایهٔ خیر ملت و کشور و جمهوری اسلامی باشد. آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعهٔ گزارش‌ها و تحلیل‌ها دریافت کرده‌ام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان می‌‌گذرد زیبندهٔ نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی می‌شود: در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونه‌ای روزافزون آسیب دیده و می‌بیند. بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی می‌رود که از عمق بی‌اعتقادی و بی‌اعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت می‌کند. تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نه‌تنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواری‌های طاقت‌فرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانواده‌ها را گسترش داده و آنان را نگران آیندهٔ نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوه بر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقت‌سوز معیشتی، بسیارند انسان‌های ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بی‌عدالتی‌های غیرقابل‌انکار شده‌اند. البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالی‌ترین جایگاه مدیریت کشور انتظار می‌کشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل‌دوام‌ امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که می‌آیند و می‌روند نیست (که البته این آمدن‌ها و رفتن‌ها هم خارج از چارچوب ارادهٔ عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقش‌آفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است. مردمی که چنین انتظاری دارند هرگز الزامات و محدودیت‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی (که البته چهل سال از آن گذشته است) و نیز کینه‌توزی دشمنان انقلاب، به‌ویژه آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده نمی‌گیرند. همچنین آنان از پیامدهای دفاع مقدس غافل نیستند و به شهیدان و مجاهدان و نقش‌آفرینان آن حماسهٔ ملی و اسلامی، که فرزندان همین ملت بودند، سپاس و درود بی‌پایان تقدیم می‌کنند. اما همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، به‌ویژه عالی‌ترین سطح آن، باید با ملاحظهٔ همین مشکلات و چالش‌ها شیوه‌ای در مدیریت امور به کار می‌بست که امروز گرفتار این آشفتگی‌های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمی‌شدیم. اینجانب، با رعایت اختصار، مهم‌ترین مطلب از گفتنی‌های بسیار را که لازم می‌دانستم به عرض رساندم و بیش از این به ملت بزرگوار ایران و حضرت‌عالی تصدیع نمی‌دهم و تنها با یک کلام دیگر سخن را به پایان می‌برم: اگر شیوه‌ای که تاکنون به کار رفته است نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیل‌های شناخته‌شده در حکم‌رانی است، پس هستند پرشمار صاحب‌نظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تأکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهره‌مندی از این حق طبیعی و الهی نباشند. اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانسته‌هایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و، در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی می‌گذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است، پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیّت الهی خواهیم بود، ان‌شاءالله. از تصدیعی که دادم پوزش می‌خواهم و دوام عمر و سلامتی آن حضرت را از خداوند خواستارم. سید محمد موسوی خوئینی ۹۹/۴/۷ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇 @mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ پاسخ به نامه ی سید محمد خوئینی ها *واکنش تند آیت الله کعبی به نامه موسوی خوئینی ها* آیت‌الله عباس کعبی عضو هیات‌رئیسه مجلس خبرگان رهبری به نامه حجت‌الاسلام سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی واکنش نشان داد. متن نامه عضو هیئت‌رئیسه مجلس خبرگان بدین شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم قال الله تعالی فی محکم کتابه: وإذا قیل لهم لا تفسدوا فی الأرض قالوا إنما نحن مصلحون / ألا إنهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون (سوره بقره ایه ۱۱_ ۱۲ ) پرسش های روشن از آقای موسوی خوئینی ها درباره نامه ۷/ ۴/ ۱۳۹۹ ایشان خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی. بدون مقدمه و در محضر ملت بزرگ ایران آقای موسوی خوئینی‌ها به عنوان یکی از سران داعیه دار اصلاح طلبی به پرسش های زیر پاسخ دهد؟ ۱_ نقش مدعیان اصلاحات در این ۴۱ سال مدیریت کشور چه بوده است؟ ۲_ فرایند رای مردم به چه میزان در پیشرفت یا پسرفت اوضاع کشور موثر بوده است؟ ۳_ عبور از خط امام توسط مدعیان خط امام و عقب نشینی از آرمان‌های امام را چگونه باید تحلیل کرد؟ ۴_ راه حل جریان مدعی اصلاح طلبی برای مشکلات مردم و اقتصاد چیست؟ تا کنون چه کرده اند؟ ۵_چرا جریانی که باید پاسخگوی معضلات کشور باشد با فرار رو به جلو امروز پرسشگر شده است؟ ۶_ چرا در این نامه مشروعیت و مقبولیت نظام زیر سوال رفته است؟ چرا اقتدار، پیشرفت و رشد و تعالی نیروهای مومن و انقلابی و این نسل پویا و حرکت آفرین بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی و افق‌های تحولات بر پایه نقشه راه و سیاست‌های کلان راهبردی نظام نادیده گرفته شده است؟ ۷_ آیا در این تحلیل نباید جنگ سختِ امنیتی، جنگ نرم، تروریست دولتی و اقتصادی، جنگ روانی و فرهنگی و هالیوودی و طراحی‌های اتاق‌های مکر و فریب دشمن به ویژه آمریکا ورژیم صهیونیستی را دید؟ ۸_ فتنه ۷۸ و ۸۸ و۹۸ نشان می دهد هر ده سال فتنه‌ای توسط دشمنان شکل گرفته است. چرا در فتنه‌ها به جای رعایت امنیت و اقتدار و وحدت وانسجام ملی و موضع گیری بر علیه دشمنان، بدون مرزبندی روشن و در همسویی با آنان در جهت تزلزل مشروعیت و مقبولیت نظام موضع گرفته‌اید؟ آیا قصد شورش بر علیه ملت و کشور و جمهوری اسلامی با بهانه‌های واهی دارید؟ ۹_ آیا امام راحل (قدس سره) گستاخی برعلیه نظام و تزریق یاس و ناامیدی به مردم مومن و انقلابی و صبور و مقاوم را تحمل می کرد؟ ۱۰_ چرا کارنامه درخشان ۴۱ سال اقتدار و عزت و پیشرفت و بزرگی و عظمت ملت ایران و حرکت رو به جلو و رشد فزاینده را نمی بینید؟ ۱۱_ آیا یادتان رفته امام راحل به مدعیان خردورزی در حکمرانی موسوم به عقلای قوم! چه نهیبی زدند؟ و چگونه آنان را بر حذر کرد تا به دامن آمریکا نیفتند؟ ۱۲_ آیا با پشتوانه‌های معرفتی التقاطی و تند و افراطی دهه شصت خود و دوستان فرسوده و پشیمان نسبت به گذشته می‌خواهید درباره ۴۱ سال انقلاب و آینده مسیر نورانی ملت و کشور و انقلاب قضاوت کنید؟ این تذهبون؟ از پاسخ منصفانه به این سوالات روشن می‌گردد چگونه ایشان و طیف فکری وابسته‌شان به کشور و ملت و انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران لطمات جبران ناپذیری زده‌اند و نیز روشن می‌گردد که در این ۴۱ سال هرجا که پیشرفت حاصل شده است در سایه مکتب انسان ساز اسلام و هدایت‌های ولی فقیه بوده است؛ و هر جا پس‌رفت وارتجاع و مشکلات مزمن اقتصادی و آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی دیده‌ایم حاصل بی‌تدبیری جریان مدعی اصلاحات و القای تردید و بی‌اعتمادی ونگاه لیبرالی آنان بوده است. مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👇 @mrgh110 👈 🙏 عضوشوید