✳️ چرا #سیدمحمدموسوی_خوئینی ها به رهبری نامه نوشت ؟
محمّد موسوی خوئینیها، فرد پرکنشی نیست. برخلاف بسیاری از سیاسیون، کم مینویسد و میگوید. شاید همین هم باعث شده تا لقب مرد خاکستری و مرد پشت پرده اصلاحات را بهخود بگیرد. با این حال، چرا او رویه خود را کنار گذاشت و به رهبر انقلاب نامه نوشت؟
سؤال دیگر این است که آیا نامه دبیرکل مجمع روحانیون مبارز به رهبر انقلاب، نامه مهمی است یا نباید آن را جدّی گرفت؟
نامه، محتوای جدیدی ندارد. مثل بسیاری از نامههایی که از جایگاه اپوزیسیون به رهبر انقلاب نوشته میشوند عاری از جامعنگری و ارائه راهکار سازنده است. اگرچه با نامههای امثال عبدالکریم سروش، تفاوتهایی نیز دارد. نامه موسوی خویینیها تلاش دارد بدون پرخاشگری و با ادبیات رسمی، جای خود را در فضای رسمی کشور باز کند و این پیام را به جامعه القا کند که آنچه مرقوم شده، از سر خیرخواهی و دلسوزی برای مردم و انقلاب است.
امّا آیا جدید نبودن محتوای نامه، به معنای عدم اهمیت نامه است؟ برای یافتن پاسخ این سؤال و نیز این سؤال که چرا موسوی خویینیها دست به قلم شد، باید ابتدا جایگاه نگارنده نامه و سپس شرایط حاکم بر آن جایگاه را بررسی کرد.
نکته نخست درباره جایگاه موسوی خویینیها این است که نباید وی را از یک جریان و یک گفتمان، منفک کرد و نامهنگاری او را از جایگاه شخصیتی مستقل بررسی کرد. او را حتی نباید به عضو یک تشکل سیاسی بهنام مجمع روحانیون مبارز، تنزل داد. موسوی خویینیها نماینده یک جریان فکری و سیاسی و یک گفتمان در کشور است.
گفتمانی که سالهاست پیشرفت و سعادت ایران را از مسیر کنار آمدن با غرب و تبدیل شدن انقلاب اسلامی به یکی از واگنهای قطار تمدن غرب، جستجو میکند. گفتمانی که معتقد است انقلاب ۵۷ هرچه که بود و هرچه که میخواست، امروز باید مسیر دیگری را در پیش گیرد. مسیری که ریل آن را قدرتهای بزرگ دنیا تعیین کردهاند و انقلاب اسلامی بهجای تلاش برای تغییر این ریل، صرفاً تلاش کند که در مناسبات کنونی حاکم بر جهان، سهم خود را افزایش دهد. به تعبیری، اگرچه موسوی خوئینیها روزگاری به مارکسیسم گرایش داشت، امّا امروز او در جریانی قرار دارد که سودای لیبرالیسم در سر میپرورانند.
امّا توصیف شرایطی که موسوی خوئینیها در آن، نامهنگاری کرده است؛ جریان لیبرال کشور در چه شرایطی بهسر میبرد؟ توصیف شرایطی که بر جریان متبوع موسوی خوئینیها حاکم است، از دو بُعد داخلی و خارجی قابل ارزیابی است.
در بُعد داخلی، گفتمانی که موسوی خوئینیها آن را نمایندگی میکند، در سالهای اخیر دو دولت یازدهم و دوازدهم، مجلس دهم و شورای پنجم را در پایتخت در اختیار داشته است. حاصل حاکمیت این گفتمان در سالهای اخیر، همان مشکلاتی است که موسوی خوئینیها در نامه خود، آنها را ردیف کرده است.
امّا این همه ماجرا نیست. گفتمانی که موسوی خوئینیها به آن تعلق خاطر دارد، طی چند دهه اخیر، به مرور تمام بنیانهای نظری، خواستهها و آمال خود را به فعلیت رسانده و این فرآیند که از ابتدای روی کارآمدن دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی آغاز شده، در دولت حسن روحانی به اوج رسیده است. نقطه ثقل این ماجرا را باید آنجایی دانست که دولت مورد حمایت موسوی خوئینیها، محوریترین شعار و خواسته خود، یعنی مذاکره با آمریکا و تعامل با غرب را بدون هیچ مانعی، با تمام قوا پیش برد و منجر به خلق برجام شد.
برجامی که همقطاران موسوی خوئینیها آن را دستاورد تاریخی گفتمان اصلاحات ـ اعتدال میدانستند و سودای آن داشتند تا با فرمان لیبرالیسم، جادّه برجامهای موشکی و منطقهای را نیز بپیمایند، به وضعیتی دچار شد که امضاءکنندگان توافقنامه به آن پشت کردند و امروز به جنازهای بیجان و بلاتکلیف در یک تابوت شبیه است.
نامه موسوی خوئینیها در حالی منتشر میشود که گفتمان لیبرال، تمام شعارها و ایدههای خود را آزمایش کرده و فرصت کافی برای پیادهسازی آنها بهدست آورده است. خروجی آن نیز چیزی جز سکه ۸ میلیون تومانی و دلار ۲۰ هزار تومانی، نارضایتیهای عمومی و حضور مردم در کف خیابان، اوضاع بغرنج مسکن، افزایش روز به روز قیمتها، رکود، کاهش ارزش پول ملّی و ... نبوده است.
دامه مطلب 👇
این شرایط، از چشم جامعه نیز دور نمانده و مردم در ۲ اسفند به کارنامه این گفتمان نمره دادهاند. مردم در انتخابات مجلس یازدهم به طرز معناداری در سراسر کشور به لیست اصلاحات ـ اعتدال «نه» گفتند؛ به نحوی که در تهران سرلیست این جریان که یکی از چهرههای شاخص آنها محسوب میشد، نهتنها به مجلس راه نیافت، بلکه حتی از برخی کاندیداهایی که در لیست اصولگرایان نبودند و به مجلس نیز راه نیافتند، رأی کمتری بهدست آورد.
در ۴ مرحله به واضح ترین حالت ممکن، هم چهره واقعی خود را به ملّتهای دنیا و ملّت ایران نشان داده و هم دلسردی و ناامیدی تاریخی و بیسابقهای را برای پیروان خود به ارمغان آورده است.
عرصه نخست، برجام بود که آمریکا و اروپا پس از مذاکرات طولانی با ایران، آشکارا و بدون هیچ پردهپوشی پای بر تعهدات خود گذاشتند و دولت حسن روحانی را در برجام تنها گذاشتند. حس بیاعتمادی که پس از خروج آمریکا از برجام و سرباز زدن اروپاییها از تعهدات خود در ایران نسبت به آمریکا و اروپا وجود دارد، در وضعیت بیسابقهای قرار دارد.
دومین مرحله، شهادت چهره شاخص محور مقاومت و سردار محبوب ملّت ایران، حاج قاسم سلیمانی با دستور مستقیم رئیسجمهور آمریکا بود. اتفاقی که تنفر از آمریکا را در ایران به اوج رساند و فضا را در ضدآمریکاییترین دوران خود قرار داد و شعار محوری مردم را انتقام قرار داد. اروپاییها نیز در این ماجرا یا سکوت کردند یا تلویحاً از ترور آمریکاییها حمایت کردند.
چندی بعد، شیوع ویروس کرونا، تمام زَروَرقهای پیچیدهشده دور تمدن غرب را کنار زد و در دو حیطه کارآمدی در حل بحران و اخلاق، پیام ضعف و زوال را از غرب به جهان مخابره کرد.
مرحله چهارم نیز با گذاشتن پا بر گلوی مرد سیاهپوست توسط پلیس آمریکا آغاز شد که منجر به راه افتادن جنبش ضد نژادپرستی در میان سرکوبهای شدید دولت آمریکا شد. این، تازهترین میخی بود بر تابوت آنچه سالهاست لیبرالهای ایرانی و یاران موسوی خویینیها سنگ آن را به سینه میزنند.
آن روی دیگر این سکّه حاکی از واقعیتهای متفاوتی است. زمینگیر کردن آمریکا در غرب آسیا، امنیت مثالزدنی کشور در منطقهای پر از آشوب و خونریزی، دستاوردهای نظامی که باعث اسقاط پیشرفتهترین پهپاد آمریکایی و موشکباران پایگاه آمریکا شد، تبدیل شدن ایران به قدرتی بلامنازع منطقه، زنده بودن شعارهای انقلاب در بین مردم ۴۰ سال پس از انقلاب، تربیت نسلی شهادتطلب، حفظ انسجام و وحدت ملّی در عین تنوع قومی و ... گوشهای از دستاوردهایی است که تماماً با تدبیر و پایمردیهای رهبری نظام حاصل شده است که ایشان آن را ذیل گفتمان اتکاء به درون و ما میتوانیم، صورتبندی کردهاند.
حال این دو واقعیت و دو روی سکّه به اوج خود رسیدهاند و گفتمانهای تابع خود را در دو موقعیت تاریخی و البته متفاوت قرار دادهاند. از طرفی ناکارآمدی گفتمان لیبرال، کوهی از مشکلات را به باور آورده و این گفتمان را در انتهای مسیر خود قرار داده، و از طرفی گفتمان تکیه به ظرفیتهای کشور و غیرقابل اعتماد دانستن آمریکا و غرب، بیش از همیشه خود را ثابت کرده و در ابتدای گام دوم انقلاب قرار دارد. پررنگ شدن چنین فضایی، منجر به محو کامل گفتمان لیبرال از فضای سیاسی کشور خواهد بود (اگر چه احزاب و گروههای این جریان میتوانند با بازتعریف خود، کماکان در دایره نظام، حیات داشته باشند). مرحله نخست این روند در اسفند ۹۸ رخ داد و مرحله بعدی را میتوان در ۱۴۰۰ شاهد بود.
قطعه دیگری که تکمیلکننده توصیف شرایط موجود است، پیش کشیدن موضوع تحولخواهی و ضرورت ایجاد تحول در کشور از سوی رهبر انقلاب است. شاید بتوان گفت کلید زدن گفتمان تحول، پاسخی است به جامعهای که از غربگرایان داخلی ناامید شدهاند و پس از چشیدن گوشههایی از ثمرات گفتمان اتکاء به درون، در تمنّای چیدن کامل میوههای آن است.
موسوی خویینیها در چنین شرایطی به نامهنگاری روی آورده است. او اگرچه به ظاهر در نامهاش، خواهان تغییر و تحوّل است، امّا در اصل و در حقیقت، نوعی ایستایی و بازگشت به عقب را دنبال میکند! موسوی خویینیها از طرفی اشارهای به سهم خود و همفکرانش در ایجاد مشکلات کشور نمیکند و از طرفی، رویکردهای رهبر انقلاب را زیر سؤال میبرد و تلویحاً رهبر انقلاب را به اتخاذ رویکردهای گفتمان متبوع خود، دعوت میکند! همان گفتمانی که محصولش باتلاق برجام، دلار ۲۰ هزارتومانی، سکه ۸ میلیونی و معضل مسکن است که رهبر انقلاب، پرچم تحولخواهی را در مقابل چنین وضعیتی بلند کردهاند.
تبدیل شدن تحولخواهی به گفتمان عمومی جامعه با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و رویگردانی از نگاه ملتمسانه به بیرون، همان واقعیتی است که یک جریان را نگران کرده است. دست به قلم شدن موسوی خوئینیها، بروز و ظهور این نگرانی است. آری، نامه موسوی خویینیها را باید در مقابل پرچم تحولخواهی رهبر انقلاب تفسیر کرد.
ادامه مطلب 👇
مهم بودن نامه را نیز از همین منظر باید تفسیر کرد. این نامه، سندی است بر عجز و ناتوانی گفتمان لیبرال ایرانی در دورانی که در سراشیبی بهسر میبرد.
درماندگی و فرار رو بهجلوی موسوی خوئینیها در نامه به رهبر انقلاب، نمایانگر درماندگی و فرافکنی یک جریان است که اکنون در پایان مسیر خود قرار دارد. موسوی خویینیها به آخر خط رسیده است، همانطور که جریان متبوعش به آخر خط رسیده است.
او که روزگاری از سر استیصال و درماندگی، در مجلس خبرگان و در روز تعیین جانشین امام راحل، عبای فرد کناری خود را میکشید تا بهنفع آیتالله خامنهای قیام نکند، امروز در قالب نامه سرگشاده استیصال خود را فریاد میکشد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی 👇
@mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ #عراق_بزرگ_امیدمقاومت
سعدالله زارعی
«عراق» یک نقطه کانونی در تحولات منطقهای و به خصوص در منطقه عربی است. اگر به وضع 22 کشور عربی نگاه بیندازیم، عراق را به نسبت بقیه در «وضعیت ویژه» میبینیم. کشوری که از نظر سیاسی «دموکراتیکترین»، از نظر اقتصادی «پویاترین»، از نظر فرهنگی «الهامبخشترین»، از نظر تمدنی «دیرپاترین» و از نظر آمار نخبگان سیاسی و فرهنگی « بیشترین» است. به همین دلیل تحولات درونی عراق بیش از هر کشور دیگر بر محیط عربی اثرگذار است. پس عراق برای اینکه به عنوان اولین کشور عرب شناخته شود، از ظرفیت لازم برخوردار است. در این میان قدرتهای بیگانهای که نمیخواهند در کشورهای عرب، قدرت قابل ملاحظهای وجود داشته باشد تا در برابر آنان قد علم کند، تلاش زیادی به خرج میدهند تا عراق هم مثل کشور مصر مضمحل شده و از دور خارج شود. درخصوص این موضوع، نکتههایی وجود دارد:
1- کشورهای عربی در این 100 سال به ندرت «قائمه»ای داشتهاند. مصر در برههای کوتاه در حدفاصل اوایل دهه 1330 تا اول دهه 1350 نقش رهبریکننده، انسجامبخش و پیشرو کشورهای عربی ایفا کرد و توانست از اعراب، قدرتی فراهم کند. آزادسازی کانال سوئز، براندازی رژیم سلطنتی وابسته به انگلیس، شکلدهی به جنبش عدمتعهد، مقابله با اشغال فلسطین، شکلدهی به ارتش بزرگ، راهاندازی یک جنبش عربی، تأسیس نظام جمهوری و مقابله با نفوذ غرب در کشورهای عربی، به مصر یک هویت کانونی داد و به کشورهای عربی نیز هویت بخشید. با مرگ «جمال عبدالناصر»، شیرازه جنبشی که به راهانداخته بود، از هم گسست و امروز از این جنبش و افتخارات آن فقط نامی و یادی باقی مانده است. خود مصر امروز به طور مطلق به حاشیه رفته و گرفتار انواعی از حوادث است. آن مصر جمهوری و دموکرات، امروز و البته 50 سال است با سرنیزه نظامیان اداره میشود، سادات، مبارک و سیسی به غرب وابسته شدند و اهمیت به مردم مصر ندادند و با دیکتاتوری بر آنان حکومت کردند. مصر پیشتاز در نهضت غربزدایی از حوزه عربی و مصر خطمقدم مبارزه با اشغال فلسطین امروز به مصر تحقیر شده، وابسته، آلوده و منزوی تبدیل شده است به گونهای که در هر ده سال هم یک خبر قابل ملاحظه از آن به گوش کسی نمیرسد. سایر کشورها -نظیر عربستان، سودان و الجزایر- که میتوانند قدرتی باشند، هم هر کدام به وضعی اسفناکتر از مصر گرفتار شدهاند. در اینجا سوگمندانه باید گفت غرب در انهدام کشورهای عربی خیلی موفق عمل کرده است. اما البته از آن طرف در جان ملتهای عربی هنوز امیدی شعله میزند و از اینرو به پیامهایی که به «تغییر وضع موجود» فرامیخوانند، واکنش مثبت نشان میدهند. این پیامها گاهی صادقانهاند نظیر آنچه به بیداری اسلامی یا بهار عربی موسوم گردید و گاهی هم پیامهایی کاذبند نظیر آنچه به نام احیای خلافت عربی در پروژهای غربی -تکفیری مطرح گردید. پس در میان ملتهای عرب هنوز امید به پیدایی یک «منجی عربی» وجود دارد.
ادامه مطلب 👇
ت
2- عراق این ظرفیت را دارد که در نقش «منجی عربی» ظاهر شده و این را به نتیجه برساند. عراق از حیث تمدنی، سابقهای 5 تا 7 هزار سال دارد، تمدن آشور، بابل، سومر و اکد از همین سرزمین سربرآوردهاند و پیامبران بزرگی نظیر حضرت ابراهیم علیهالسلام در همین سرزمین به دین خدا فراخواندهاند. عراق در صدر اسلام، «اردوگاه» و «آوردگاه» توسعه دعوت اسلام و شکلدهی به قدرت اسلامی بوده است. در زمانی که بیداد بنیامیه با مرکزیت شام همه را به ستوه درآورده بود، این عراق بود که بیش از هر جای دیگری به مقابله با آن برخاست و کانون حکومتی شد که به نام «رضا من آل محمد» در بغداد پدید آمد و حدود ششصد سال به درازا کشید هر چند حکومتی که قریشیان و آل عباس در بغداد پدید آوردند به مراتب بیدادگرتر بود و از همین رو و باز این عراق بود که به کانون قیامها علیه بنیالعباس تبدیل گردید. کما اینکه همین عراقیها بعداً به مؤثرترین جریان عربی در مقابله با خلافت عثمانی تبدیل شده و آن را ویران کردند. حال بگذریم که در این برهه، آنان به پروژهای کمک کردند که ماهیتی ضداسلامی داشت و در واقع در میدان انگلیسیها جانفشانی کردند تا امپراتوری مسلمان عثمانی برافتاد. آنچه در اینجا مدنظر ماست آن حسن تسلیمناپذیری و جانفشانی است که گاهی در وقت خود و گاهی در غیروقت خود منشأ تحول شدند، عراقیها برخلاف مصریها، برخلاف حجازیها، برخلاف صوفیان آفریقا و برخلاف دولتهای مولود قرارداد سایکسپیکو، خود را صاحب حق دانسته و دیگران را در حاشیه به حساب آوردهاند. اگر در میان کشورهای عربی امیدی به شکلگیری یک دولت قوی وجود داشته باشد، کانون این امید، «عراق» است. به عنوان مثال عراق، مصر، تونس و لیبی در یک دوره زمانی نزدیک به هم - از 1382 تا 1392- برای تغییر پا به میدان حکمرانی گذاشتند، اما در این میان آنکه بیش از بقیه دوام آورد، عراق بود. عراقیها برخلاف مصریها و... توانسند از حکومتی که در سال 1384 پدید آورده بودند، محافظت کرده و از بحرانهای سخت عبور دهند ولی در بقیه کشورهای عرب، تأسیس دولت به سرانجام نرسید و درگیری میان اجزاء این دولتها گسترش یافت و بعضی نظیر لیبی کماکان درگیر اختلاف، تجزیه و جنگهای خونین میباشند. در ارزیابی از تحولات یک دهه اخیر میتوانیم بگوییم عراقیها استقامت بیشتری به خرج دادند.
3- آمریکاییها از یک طرف، عراق را به عنوان مرکز سیاستهای تجاوزکارانه و توسعهطلبانه خود در منطقه در نظر گرفتهاند و معتقدند هیچ کشور دیگری -شامل عربستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی- قادر نیست این نقش کانونی را برای آمریکا ایفا کند و لذا بر ادامه حضور نظامی و حفظ دو پایگاه بزرگ نظامی خود -حریر در اربیل و عینالاسد در الانبار- اصرار دارند و این روزها که با مخالفت جدی عراقیها مواجه شدهاند، به لطایفالحیل روی آورده و از یکسو وعده رونق اقتصادی دروغین داده و از سوی دیگر از باز تولید داعش بیم میدهند و از طرف دیگر با تبدیل شدن عراق به یک «قدرت کانونی» که میتواند قدرت عربی را احیا کند، به شدت مخالفند و از این رو این کشور را با انواعی از تنشهای داخلی - سیاسی، امنیتی و اجتماعی درگیر و سرگرم کردهاند.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی 👇
@mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️نقش مرموز #مشایی و حمایت و دلدادگی #احمدی_نژاد به #مشایی
در سخنرانی حجت الاسلام #طائب رئیس #قرارگاه_عمار
🔵(بخش اول)🔵
🔹#مشایی
فردی بسیار پیچیده، امنیتی،
کاربلد و جاسوس است. #مشایی از سال ۵۹ که سپاه تشکیل شد در اطلاعات رامسر از نیروهای آقای #سردارنقدی بود
🔸بنابراین کارهای اطلاعاتی را آموخت
و در ایجاد وزارت اطلاعات او نیروی وزارتی و بازجو شد. هنر بازجو در آن موقع این بود که کسی را که بازجویی میکنند، توبه کند؛
🔹یکی از سوژههای ایشان که تواب شد
خانمی بود که توابه شد(گفت نظام حقه و ما باطلیم و توبه کرد) و مشای با این خانم ازدواج کرد لذا از وزارت اطلاعات اخراج شد.
🔸خانم مشایی دو برادر داشت
که از مجاهدین خلق بودند و هستند که یکی از آنها به درک واصل شد یکی دیگر هم در این حمله که به اردوگاه الشعب در عراق شد، احتمالا فوت کرده است؛
🔹 به دلیل این که دو تن از اقوام مشایی
از مجاهدین خلق بودن از وزارت اطلاعات اخراج شد. مشایی آدم امنیتی کاربلدی بود که از وزارت اطلاعات خارج شد و دیگر او را تحت نظر نگرفتند
🔸و خطرناکترین عنصر،
عنصری اطلاعاتی است که اخراج شود ولی تحت نظر نباشد سپس مشایی با حفظ ظاهر در قالب کارهای فرهنگی جذب تلویزیون شد و در مدتی در سیمای معارف بود..
🔵 (بخش دوم)🔵
🔹سال دوم رییسجمهوری خاتمی،
جریان حزبالله به این فکر افتاد که اگر روند حاکم به همین ترتیب به سوی جلو حرکت کند جریان خاتمی نظام را از بین خواهند برد، لذا گفتند که جریان حزبالله باید ورود پیدا کند تا بر جریان انتخابات سلطه مردمی پیدا کند و در انتخابات پیروز شود،
🔸 بنابراین یک گروه هزار نفره
از سراسر کشور جمع شدند و از میان آنها ۳۰۰ نفر و از بین آنها گروه شانزده نفرهای تشکیل شد که جلساتی برگزار شد و به این اندیشه بودند که چگونه بتوانند در جریان انتخابات ریاستجمهوری، در انتخاب مردم مؤثر باشند، یکی از افراد آن گروه احمدینژاد بود و بنده نخستین باری که احمدینژاد را دیدم در این جلسات بود.
🔹در این جلسه آقایان احمدینژاد،
فدایی، توکلی، باهنر، رحیمپور، مرتضی نبوی، زاکانی و یک نماینده از تلویزیون آمده بودند؛ تنها نکته مطرح این بود که چگونه بر اوضاع سلطه پیدا کنیم.
🔸اولین چیزی که مطرح شد این بود که
بالاخره در انتخابات باید رأی مردم را جذب کنیم و در آن جلسه بحث شد که تابلویی را بلند کنیم که مردم ذیل این تابلو جمع شوند و در آن جلسه بحث شد و من پیشنهاد دادم که ما همان تابلویی که امام خمینی(ره) بلند کرده بود و مردم آن را به فراموشی سپردند را بلند کنیم
🔹 و امام گفته بود که ما مقدمهساز
ظهور امام زمان(عج) هستیم و این امروز فراموش شده است، اگر این تابلو را برای مقدمهسازی بلند کنیم مردم دور این شعار جمع میشوند؛
🔸 در آن نشست تنها کسی که
خیلی استقبال کرد احمدینژاد بود و بالاخره این طرح قبول شد....
🔵(بخش سوم)🔵
🔹 در این جلسات کارها بین افراد تقسیم میشد
آن فردی که از همه بهتر کارش را انجام میداد احمدینژاد بود(یعنی دیگران امکاناتشان از احمدینژاد بیشتر بود ولی او با کمترین امکانات کار را بهتر انجام میداد و در اجرا خوب شناخته شد)
🔸نتیجه آن جلسات در مجموع این شد
که شورای شهر تهران را در دست گرفتیم و شورای شهر و انتخاب شهردار میتواند برای معرفی قدرت عملیاتی حزبالله پلهای باشد.
🔹 اعضای گروه مشغول انتخاب شهردار بودند
و این که چه کسی میتواند شهردار باشد، و آن کسی که از همه از نظر اجرایی خودش را بیشتر نشان داده بود احمدینژاد بود، لذا شهردار شد .
🔸وقتی میخواست شهردار شود
برای معاون فرهنگیاش مهره میخواست به آقای ماندگاری گفت ولی ماندگاری امتناع کرد و به افراد دیگری هم گفته بود که آنها هم امتناع کرده بودند.
🔹یکی از آن حلقههای جلسه،
مشایی را به احمدینژاد معرفی کرد ولی احمدینژاد آن را اول نپذیرفت (گفت اگر مذهبیتر باشد بهتر است) ولی بعد با اصرار قبول کرد، و مشایی وارد کار شد در حالی که جاسوس و نفوذی دشمن بود؛
🔸 بنابراین در این حلقهها دشمن نفوذی داشت
و حرکت را میدید و در رقم متوجه شده بود که احمدینژاد ریسجمهور میشود و معلوم بود، لذا مشایی را کنار دست احمدینژاد در شهرداری قرار داد و مشایی بر او مسلط شد ـ هیچ کدام از افراد این گروه، مشایی را نمیشناختیم ـ ورود مشایی همانا، و سلطه او روزبهروز بیشتر میشد.
ادامه مطلب 👇
🔵 (بخش چهارم )🔵
🔹بنده مبدأ
اطلاعات آیتالله مصباح را نمیدانم
ولی هر چه بود این حرف را خدایی گفت که مشایی فراماسونر است.
🔸ماسونهای بزرگ آدمهای مرتاض
اهل ریاضت هستند و قدرتهای شخصی دارند (همانند فروغی که از بزرگترین ماسونهای ایران است).
🔹مشایی مرتاضی بسیار قوی است؛
ریاضتهای شدیدی(نمازهای سه ساعته و ...) کشیده است که هیچکس تاب و توان آن را ندارد، مشایی از هنگامی که در شهرداری کنار احمدینژاد شروع به کار کرد یک چایی از احمدینژاد(در دوران ریاست جمهوری) و شهرداری نخورد و اکثرا روزه بود و غذای خود را همیشه به همراه داشت و هیچ دینی ندارد.
🔸احمدینژاد هنگامی که وارد شهرداری شد
ما از سلطه مشایی بر احمدینژاد غافل شدیم و احمدینژاد را تا موقع ریاستجمهوری رها کردیم، و با توجه به این که احمدینژاد در شهرداری به شدت خود را نشان داده، تصمیم گرفتیم برای ریاستجمهوری گزینه مناسبی است
🔹(قبل از ریاستجمهوری احمدینژاد
به یکی از دوستان گفتم که کسی همانند رجایی میخواهد رییسجمهور آینده شود، گفت نگذارید پس بالا بیاید، گفتم چرا؟
🔸پاسخ داد: رجایی دوتا ویژگی داشت
که اگر زنده میماند مقابل امام میایستاد؛ یکی خیلی اعتماد به نفس داشت یکی هم خیلی بهزاد را قبول داشت، این بهزاد نبودی را رجایی آورد در گردونه اجرایی با تمام مشکلاتی او و همسرش داشت).
🔹در جلسهای که داشتیم
یک عده مخالف ریاستجمهوری احمدینژاد بودند و با آمدن قالیباف موافق بودند، یک عده قبول داشتند که احمدینژاد رییسجمهور شود ولی قالیباف باید بیاید که سپر بلای احمدینژاد بشود تا موافقان هاشمی به سراغ قالیباف میروند و او را مورد حمله قرار دهند و در نتیجه احمدینژاد بالا بیاید .
🔸 بنابراین قالیباف آمد و مطرح هم شد
و دقیقا سپر بلای احمدینژاد شد و احمدینژاد رییسجمهور شد.
🔵(بخش پنجم )🔵
🔹در این جریان مشاهده کردیم که
براثر فریبکاری یک واسطه احمدینژاد و قالیباف با هم به مشکل خوردند و کار داشت خراب میشد چون اولویت ما در آن زمان این بود که به هیچ وجه هاشمی رأی نیاورد
🔸جلسهای گذاشته شد تا ببینیم قضیه چیست
که مشاهده کردیم در آن جلسه مشایی هم آمده است(که زورمان نرسید مشایی را بیرون کنیم)، احمدینژاد گفت شما بازی خوردهاید، قالیباف را هاشمی آورده است
🔹 در حالی که این برای ما خیلی عجیب بود
(چون میدانستیم که قالیباف را خود ما جلو آوردهایم) و بعد متوجه شدیم همه این حرفها القائات مشایی است و متوجه شدیم احمدینژاد فانی در مشایی شده است.
🔸مشایی از اول جلسه تا آخر جلسه
اگر حرف نمیزد، ذکر میگفت ولی در یک جا از هاشمی غیبت کرد و برای ما تعجب بود فردی که نماز سه ساعته میخواند چرا حاضر شده غیبت کند.
🔹 مشایی مرتاضی با ظاهر دینی است؛
اخبار غیبی میگوید و تحقق هم پیدا میکند؛ در این مدت زمانی که مشایی با احمدینژاد بوده است القائات بسیار وحشتناکی به احمدینژاد داشته است
🔸(مخصوصا این که
بعضی از سخنان خود را منتسب به امام زمان میکرده است) و این که احمدینژاد چه کار بکند و چکار نکند و احمدینژاد هم تبعیت میکند چون فکر میکند که مشایی با امام زمان مرتبط است ( به جهت این که اخبار غیبی که از جنیان می شنود و میگوید و محقق میشود).
🔵(بخش ششم )🔵
🔹 سازمان گردشگری در زمان مشایی
جاسوسخانه بود ولی هیچکدام از معاونها توسط مشایی عوض نشد، یکی از معاونهای مشایی که با ما نسبت داشت نقل میکرد «مشایی آدم عجیبی است؛
🔸 نخستوزیر هند به مشایی وقت داد
تا مشایی با او ملاقات کند در حالی که کمتر کسی میتواند با نخستوزیر هند ملاقات کند» او نقل میکرد «هنگام ملاقات، نخستوزیر هند در برابر مشایی مؤدب نشسته بود تا مشایی سخن بگوید ـ نخستوزیر هند از ماسونهای بزرگ منطقه است».
🔹دشمن مشایی را برای شکست جریان اصولگرا
فرستاده بود . دشمن مشایی را به گونهای هدایت میکرد که اخباری غلط به احمدینژاد بدهد زیرا احمدینژاد تابلوی امام زمان(عج) را برداشته بود و اگر این پرچم زمین بخورد انقلاب اسلامی نابود میشود.
🔸مهمترین هدف و مأموریت مشایی
زمین زدن جریان اصولگرا و شخص احمدینژاد بود . ⬅رهبر معظم انقلاب اسلامی از این امر به صورت جامع اطلاع داشتند و توانستند احمدینژاد را کنترل کنند و رهبری میدانستند که احمدینژاد امید اصولگراست،⬅ لذا رهبری در چهار سال اول سپر بالا شدند و توانستند به راحتی جریان را در داخل و خارج کنترل کنند تا مشایی موفق نشود.....
ادامه مطلب 👇
🔵(بخش هفتم )🔵
🔹در چهار سال دوم
مشایی نزدیک احمدینژاد شد و گفت تو دولت ظهوری و ظهور در زمان تو تحقق پیدا میکند و سپس گفت مجلس ضد ظهور است و باید عوض شود .
🔸 هر وزیری که با مشایی زاویه پیدا میکرد
سریع آنها را به جهت این که مانع ظهور بود، برکنار مینمود و احمدینژاد هم تاوان همین کار را با تخریب آبروی متکی جلوی کفار داد.
🔹 آن روزی که متکی برکنار شد
احمدینژاد در یک شب مأموریتش را از دست داد و هنگامی که سید حسن نصرالله متوجه خانهنشین شدن احمدینژاد شد دستور داد تمام عکسهای احمدینژاد را جمع کردند و دیگر حزبالله اسمی از احمدینژاد نیاورد.
🔸 در زمان خانهنشینی احمدینژاد،
چون روزهای دوشنبه با رهبری دیدار دارد، نزد مقام معظم رهبری میرود، هنگامی که خدمت ایشان رسیده بود گفته بود که بگویید مصلحی استعفا دهد .
🔹 رهبری به احمدینژاد گفته بودند
که به صلاح تو نیست مصلحی استعفا دهد و احمدینژاد گفته بود استعفا میدهم، رهبری به او گفته بودند که هر طور صلاح میدانید عمل کنید .
🔸ولی با خود گفته بود که من دولت ظهورم
و نباید کنار بروم اگر بخواهم بمانم باید با مصحلی کنار بیایم و دوباره مجبور شده بود به هیأت دولت بازگردد.
🔹اما این خانهنشینی دو نتیجه داشت،
نخست این که محبوبیت احمدینژاد به شدت کاهش پیدا کرد و دیگری این که مشایی منفورترین آدم در ایران شناخته شد.
🔹امروز مشایی نفوذی یهود است،
قضیه اصلی این است که (در آن زمان ) میخواستند ما را از جریان بینالملل (بیداری اسلامی) غافل کنند و ملت بار انقلاب را زمین بگذاریم، لذا مسأله اصلی آنها غافلسازی ملت ایران بود .....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی 👇
@mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ #سایت_نطنز
⭕️ چه کسانی در داخل ایران پشت حادثه سایت نظنز هستند؟
✍️صورت مساله اولیه حادثه در سایت هستهای نطنز به این شکل است:
🔻 حادثه در یکی از سولههای در حال تکمیل در محوطه باز سایت نطنز که احتمالا در آن تجهیزات فنی وجود داشته یا در حال ساخت بوده اتفاق افتاده است.
🔻 علت حادثه برای ایران طبق اظهارات رسمی سخنگوی شورای عالی امنیت ملی کاملا مشخص هست و بیان رسمی آن به دلایل امنیتی با کمی تاخیر در آینده نه چندان دور اتفاق خواهد افتاد.
🔻 هیچ کشور و رژیمی به صورت رسمی مسئولیت این حادثه را نپذیرفته است. برخی منابع آمریکایی و صهیونیستی البته مقداری از اطلاعات این حادثه را منتشر و عوامل خارجی را دلیل حادثه بیان کردهاند. اطلاعات منابع غربی به نظر میرسد بیشتر از رصد و تجزیه و تحلیل داده های شبکههای ماهوارهای بیان شده است. در این میان بیبیسی فارسی نیز بیانیه گروهی از داخل ایران را منتشر کرده که مدعیست این خرابکاری هستهای را انجام داده است.
👈درصورتی که حادثه نطنز یک حادثه ضدامنیتی بوده باشد؛ ارزیابیها و فرضیههای اطلاعاتی ذیل را میتوان درباره آن بیان کرد:
1️⃣در حادثه نطنر هیچ علائمی از بمباران با هواپیما و یا موشک نظامی شلیک شده خارج از مرزهای ایران وجود ندارد. همچنین این حادثه در محیط و سولهای اتفاق افتاده که در آن شکستن خط قرمزهای سخت هستهای و نظامی اتفاق نیافتاده و عوامل احتمالی خرابکاری ظاهرا بیشتر به دنبال صدور پیامهای صرفا سخت نظامی نبوده و القای محاسبات و اهداف دیگری را نیز در نظر داشتهاند.
2️⃣ مکان و ویژگی محل حادثه یک چیز را مشخص میکند و آن اینکه ضربه به رشد فنی هستهای ایران مدنظر بوده است. توقف رشد فنی هستهای ایران نیز در حالی که جمهوری اسلامی در ریل کاهش تعهدات هستهای است، معنای آشکاری جز کند کردن روند خروج ایران از برجام و دور نشدن از ادامه مذاکرات هستهای نمیتواند، داشته باشد. با این وجود با یک گزاره قطعی روبه رو هستیم : «هم در داخل و هم در خارج از کشور انگیزه سیاسی و امنیتی برای ایجاد خلل در تعهد کاهش تعهدات هستهای وجود دارد.»
3️⃣ عدم بیان علت حادثه امنیتی از طرف ایران؛ به معنای این است که باید علت حادثه را در فرضیههای دیگر ضدامنیتی نیز جستجو کرد که در آن پای اقدامات پنهان اطلاعاتی و خرابکاری در میان است. بدین معنا که در عملیات نیمه سخت نظنز، نقش عوامل انسانی و نفوذ جایگاه ویژه پیدا میکند.
4️⃣ حال اگر ماجرای نطنز یک حادثه ضدامنیتی باشد،چه کسانی این حادثه را بوجود آوردهاند؟! در این صورت این حادثه بدون کمک عوامل داخلی صورت نمیگرفته است. البته سطح این عوامل داخلی به زودی مشخص خواهد شد که این افراد فقط افراد اجیر شده ضد امنیتی از طرف خارجی بوده اند یا با برخی از عوامل سطح سیاسی و امنیتی در داخل ایران نیز در ارتباط بوده اند.
5️⃣پس از وقوع حادثه نطنز با یک عملیات روانی پیچیده نیز همراه بودیم؛ اینکه بلافاصله برخی منابع غربی از رژیم صهیونیستی و عوامل خارجی در خرابکاری هستهای در نطنز گزارش منتشر کردند، میتواند یک عملیات فریب برای دور کردن ذهنها از عوامل داخلی و تثیبت یک آدرس غلط در محیط امنیتی در ایران باشد. حتی وارد کردن به یکباره بیانیه یک گروه زیرزمینی و ناشناخته با نام "یوزپلنگان وطن" توسط بیبیسی فارسی در افکار عمومی به عنوان عامل حادثه نطنز خود یک آدرس غلط میتواند باشد.
6️⃣ دستگاه امنیتی ایران اما در آرامش جالبی در حال طی کردن رمز گشایی امنیتی ماجرا است. هرچند مساله حتما قطعی است؛ اول اینکه ایران در تشخیص ابعاد حادثه بسیار زود موفق بوده؛ دوم نیز اینکه ایران طی چند سال اخیر ابایی از معرفی مجرم و مجرمان و تنبیه داخلی و خارجی ماجراهای ضدامنیتی و نظامی خود ندارد. مساله بعدی نیز که احتمالا برای طرف مقابل گیج کننده خواهد بود، ابعاد پاسخ ایران است. کافیست بدانیم برخلاف تصور بسیاری ایران به برخی اقدامات رژیم صهیونیستی پاسخهای دردآوری تاکنون داده که گرچه برخی تاکنون رسانهای هم نشده ولی صهیونستها خود میدانند از کجا خوردهاند! در کنار همه فرضیههای گفته شده، دستگاه امنیتی ایران به زودی ابعاد حقیقی و تبعات این حادثه را برای دوست و دشمن مشخص خواهد کرد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی 👇
@mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ #مرثیه_سعیدحجاریلن
مرثیه #سعیدحجاریان برای #سیدمحمدموسوی_خوئینی ها
🔸سعید حجاریان در دفاع از موسوی خوئینی ها نوشت:
روشن نبود وضعیت آزادی بیان تا این حد بغرنج شده که متن او به رادیکالیسم و ساختارشکنی ترجمه میشود. گویی روحیه انتقادپذیری از میان رفته است؛ به متن و صاحب متن حمله میشود... هرچه خواستند، گفتند و عقدهگشایی کردند... آقای موسویخوئینی شبیه به جدش شده ؛ یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری. بهقول خود آقای خویینی، اف بر تو ای روزگار سفلهپرور"!
❇️ نقدحال روضه خوان :
وقتی فتنه گران تحت مدیریت خاتمی و موسوی در حال هتاکی روز عاشورا بودند، خوئینی ها مرده بود که حجاریان از جد او (امام حسین علیه السلام) یاد می کند؟ سران فتنه در لشکر یزید بودند و همچنان هستند. موسوی همین هتاکان را مردمان خداجو خواند و آن روز، حجاریان هم مرده بود؟!
🔸طراحان نامه فکر نمی کردند این حجم از غیرت در میان نیروهای انقلابی بجوشد و نامه را مقدمه محاکمه جریان فاسدی کنند که چک های بی محل بسیاری در هفت سال اخیر کشیده . نامه باعث بازخوانی عملکرد نفاق جدید در کسوت مدیریت دولت و مجلس دهم شد و این برای طراحان نامه سنگین بود.
🔸امام خمینی فرمودند اظهار نظر آزاد است اما توطئه نه. تیرماه سالگرد فتنه گری موسوی خوئینی ها در سال 78 در پوشش روزنامه سلام است. او و چپ نما ها باید توضیح دهند چگونه دوشادوش کسانی ایستادند که پس از آشوبگری و فرار از ایران، با بوش و وزیر خارجه اسرائیل عکس یادگاری گرفتند.
🔸شرع و عقل، اجازه فساد و فتنه در پوشش عناوین مقدس (مثل آزادی) را نمی دهد. خداوند به پیامبر (ص) دستور داد مسجدی را که مرکز توطئه و تفرقه افکنی منافقین شده بود، ویران کند.
🔸"وَالَّذِینَ اتَّخَذُواْ مَسْجِداً ضِرَاراً وَکُفْراً وَتَفْرِیقَا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصَاداً لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَآ إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَذِبُونَ".
🔸امیر مومنان (ع) فرمود: "... مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ. از مردم كسى است كه انكار منکر را با زبان و قلب و دست ترك كرده، او مرده اى است ميان زندگان.
🔸سکوت خوئینی ها در برابر هتاکی عاشورای 88 گواهی مرگش بود. امثال او سالها قبل مُرده بودند؛ آنجا که در برابر هجوم مغول وار به ارزش ها سکوت اختیار کرده، یا خود زمینه ساز گستاخی مهاجمان شدند.
🔸ماموریت نفاق جدید همواره، مسئله سازی از طریق رفتار های رادیکال، برای غفلت مردم و مسئولان از تحرکات دشمن بیرونی بوده و اکنون هم از این قاعده مستثنا نیست. سازمان منافقین هم در سال 60، درست زمانی فتنه و ترور را پیشه کرد که دستش رو شده و دشمن اقدام نظامی را شدت بخشیده بود.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی 👇
@mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ نظام #سلطه_دلار
" علیرضا تقوی نیا "
در سال ۱۹۴۴ با قطعی شدن شڪست متحدین در جنگ جهانی ۶۰ ڪشور عمدتا بلوڪ غرب در برتون وودز آمریڪا گرد آمدند و یڪ نظام پولی جدید را پایه گذاری ڪردند .
در این سیستم طلا مبنای تجارت جهانی بود ولی آمریڪا ڪه خود را بعد از جنگ یڪه تاز عرصه بین الملل می دانست و در تلاش بود تا پس از تضعیف قدرت های جهانی مانند ژاپن ، شوروی و اروپا ابرقدرت اقتصادی جهان نام بگیرد تلاش ڪرد تا علاوه بر طلا ، دلار نیز مبنای تجارت جهانی باشد.
به همین علت فدرال رزرو ڪه تعیین ڪننده سیاست گذاری اقتصادی ایالات متحده بود ارزش هر اونس طلا را ۳۵ دلار تعیین ڪرد؛ یعنی هر شخص ، شرڪت یا دولتی میتوانست به راحتی با مراجعه به این بانڪ در ازای هر ۳۵ دلار یڪ اونس طلا دریافت ڪند .
به همین دلیل دلار هم ارزی بسیار با ثبات و مطمئن بود و هم فدرال رزرو نمی توانست بی حساب و ڪتاب دلار چاپ ڪند چرا ڪه به هر میزان ڪه دلار چاپ می ڪرد باید طلا نیز به خزانه اضافه نماید. در آن دوران آمریڪا حدود ۶۵ درصد ذخایر طلای جهان را در اختیار داشت و از این بابت خیالش راحت بود .
اما پس از اتمام جنگ جهانی دوم اتفاقات مهمی افتاد از جمله جنگ سرد آمریڪا با شوروی ڪه مسبب صرف هزینه های بسیار بالا بود و همچنین رشد اقتصادی سریع ژاپن و اروپای غربی ڪه تراز تجاری آمریڪا را دچار چالش ڪرده بود .
بنابراین این ڪشورها صاحب ثروت ( دلار ) زیادی شدند و اگر همزمان در ازای دلارهایشان از فدرال رزرو ( بانڪ مرڪزی آمریڪا ) طلا درخواست می ڪردند خزانه آمریڪا به شدت از طلا تهی می شد و طلای جهان از آمریڪا به نقاطی دیگر منتقل می گشت و توان تاثیر گذاری ایالات متحده در اقتصاد جهانی ڪاهش می یافت.
به همین علت نیڪسون رئیس جمهور آمریڪا در سال ۱۹۷۱ در اقدامی ڪه به شوڪ نیڪسون معروف است با نقض اصل اساسی برتون وودز ، پشتوانه طلا را از دلار برداشت و اتڪای دلار صرفا قدرت اقتصادی ، نظامی و تڪنولوژیڪ آمریڪا شد؛ به عبارت دیگر دلار یڪ ڪاغذ بود ڪه اعتبارش از نام آمریڪا نشات می گرفت .
از آن سال به بعد نظام نرخ ارز شناور در دنیا رواج یافت ولی آمریڪا برای آن ڪه دلار را پر قدرت و تاثیر گذارڪند به ڪشورهای تولید ڪننده اصلی نفت در خلیج فارس وعده داد در صورتی ڪه نفتشان را صرفا در ازای دلار بفروشند از امنیت و حمایت ایالات متحده برخوردار خواهند شد.
فلذا ڪشورها مجبور بودند برای خرید نفت ، ارز از آمریڪا تهیه ڪنند و دلار ذخیره اصلی بانڪهای مرڪزی ڪشورها شد و آمریڪا عملا پول بدون پشتوانه چاپ می ڪرد تا آنجا ڪه امروز هر اونس طلا بیش از ۱۷۰۰ دلار قیمت دارد.
با وابسته شدن اقتصاد ڪشورها به دلار ، آمریڪا عملا سلطه اقتصادی خود را بر جهان حفظ ڪرد و هر ڪشوری ڪه سعی داشت دلار را از معاملاتش حذف ڪند به شدت تنبیه می شد.
صدام حسین بعد از تحریم های شدید ناشی از اشغال ڪویت، از سال ۲۰۰۰ تلاش ڪرد تا نفتش را در ازای یورو بفروشد ڪه ۳ سال بعد به بهانه سلاح های شیمیایی ڪه هیچوقت هم پیدا نشد به حڪومتش خاتمه دادند.
همین طور قذافی در تلاش بود تا با پشتوانه طلاهای بی انتهایی ڪه داشت پول واحد اتحادیه آفریقا را ایجاد نماید و به سلطه دلار و یورو پایان دهد ڪه توسط جنگنده های ناتو در یڪ انقلاب مردمی !!! سرنگون شد.
پس به طور ڪلی آمریڪا هیچگاه اجازه نمی داد ڪشوری با طلا یا ارزی غیر از دلار معاملاتش را انجام دهد خصوصا خرید و فروش نفت .
اما پس از تحریم های همه جانبه و ڪمرشڪن اقتصادی ترامپ علیه ایران در سال ۲۰۱۸، جمهوری اسلامی ڪه در برابر تلاطمات شدید ناشی این تحریم ها تاب آورده ، با احیای اصل اصلی معاهده برتون وودز به پشتوانه قدرت نظامی و ژئوپلتیڪ خود ڪه با مقاومت اقتصادی مردمش نیز همراه بوده ، در حال فروش علنی نفت خود به ونزوئلا در ازای طلاست و اگر این اتفاق به عنوان یڪ رویه در ڪشورهای مخالف آمریڪا در دنیا رواج یابد علنا سلطه دلار ڪه یڪی از پایه های ابرقدرتی آمریڪاست فرو خواهد پاشید .
یادمان نرود ایران مدت هاست ڪه در مناطق اطرافش ابرقدرتی نظامی آمریڪا را نیز به مبارزه طلبیده است و مجموع این تحولات همزمان با چالش هایی ڪه چین ، روسیه و ڪشورهای بریڪس برای آمریڪا ایجاد ڪرده اند ، می توانند پایان ابرقدرتی همه جانبه آمریڪا را رقم بزند .
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی 👇
@mrgh110 👈 🙏 عضوشوید
✳️ #کیش
*🔴شبهه*
واگذاری کیش درجلسه دوم حتمی شد💔
هشدار و اخطار شدید به همه هم میهنان📢
بر اساس مذاکرات محرمانه و از پیش انجام شده بین ایران با دولت چین ، اخیرا یک تیم از کارشناسان و ماموران اطلاعاتی چین وارد ایران شده اند، که اکثرا نیز دوره دیدههای ام آی سیکس انگلستان هستند، و در حال آماده سازی امضا قرارداد ننگین دیگری با ایران در کشور ما، مبنی بر واگذاری صددرصد جزیره کیش
بله تکرار میکنم واگذاری صد در صد به مدت بیست و پنج سال به دولت چین هستند.
از قرار معلوم پیش نویس و مقدمات قرار داد کاملا آماده شده است .
*✍🏻پاسخ شبهه*
شایعه مضحک و غیر قابل باور واگذاری جزیره کیش به چینیها که یک سال و اندی قبل مطرح و همان زمان هم تکذیب شد در روزهای اخیر نیز به یکباره در فضای مجازی قوت گرفته و باز هم عنوان شده است.
خبرگزاری فارس
شایعه مضحک و غیر قابل باور واگذاری جزیره کیش به چینیها که یک سال و اندی قبل مطرح و همان زمان هم تکذیب شد در روزهای اخیر نیز به یکباره در فضای مجازی قوت گرفته و باز هم عنوان شده است که تا چند روز آینده «کیش به چینیها واگذار میشود».
مطالبی از این دست در فضای مشوش و غیر قابل کنترل مجازی همانند واگذاری جزیره قشم به خارجیها، چابهار به هندیها و یا کیش به چینیها از جمله مطالبی هستند که هر از چندگاهی در شبکههای مختلف اجتماعی دست به دست میگردد و سلامت روانی جامعه را نشانه گرفته و به قصد تشویش اذهان عمومی منتشر میشوند که امید میرود هموطنان عزیزمان از محتوای اینگونه شایعات فاقد اعتبار و غیر واقعی اطمینان حاصل نموده و از بازنشر آن پرهیز نمایند.
هر چند در انتشار اینگونه شایعات مضحک تلاش میشود در قالب متنی خبری در فضای مجازی نشر یابد اما فقدان منبع موثق و عناصری از جمله زمان و مکان دقیق و چگونگی این واگذاری، آن را از گروه متون خبری قابل استناد مجزا میسازد.
واضح است که بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران و طبق اصل ۴۵ قانون اساسی، اراضی سرزمینی ایران قابل واگذاری نیست، ضمن اینکه اتخاذ تصمیماتی در این حد و اندازه، در حدود اختیارات دولت هم نیست، بلکه باید با تصویب مجلس و نظارت شورای نگهبان بر مصوبات اعلام و سپس اجرایی شود.
*واگذاری کیش به چین کذب است/ منشأ خبر خارج از کشور میباشد*
پیش از این نیز غلامحسین مظفری مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش به دفعات متعدد و در گفتوگو با اصحاب رسانه بر بیپایه و اساس بودن این ادعا تأکید داشته و اطمینان داده است که شایعه واگذاری کیش به چین یا هر کشور دیگر کذب محض است.
وی گفته است: با بررسیهایی از سوی پلیس فتا، مشخص شده که منشاء اصلی انتشار این خبر کذب در خارج از کشور با هدف تشویش اذهان عمومی بوده است.
در ادامه صحبتهای مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش آمده است: برای اطمینان بیشتر به مردم و سرمایهگذاران اعلام میکنم که جزیره کیش قرار نیست به هیچ کشوری واگذار شود و این منطقه آزاد با برنامهریزیهای انجام شده بلندمدت و به کارگیری توانمندیهای داخلی و جذب سرمایههای بینالمللی بهویژه در حوزه گردشگری در حال رشد و توسعه است.
مظفری همچنین با اشاره به اینکه واگذاری منطقه آزاد کیش به کشورهای دیگر موضوعی است که تصمیمگیری در این خصوص نیازمند مراحل قانونی و مصوبات قوه مقننه و سازکارهای قانونی است، افزود: کسانی که هر از گاهی این شایعات را منتشر میکنند بدانند که قوانین جمهوی اسلامی ایران در این خصوص واضح و روشن است.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی 👇
@mrgh110 👈 🙏 عضوشوید