eitaa logo
مَبهوتْ³¹⁵
3.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
658 ویدیو
5 فایل
ماتُ و مَبهوتِ تواَم، ماهِ تَماشایی مَن.. __________________ عبدالرقیه‌خانوم³¹⁵ -غیر از علی‌"ع" و اولادش؛ هیچ -------------------- فروشگاهمون: https://eitaa.com/foroosh_mabhot اینم لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17305761504826
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حس‌و‌حالی‌که‌‌الان‌دارم‌‌اصلا‌قابل‌توصیف‌ نیست‌:)) یه‌چند‌سالی‌هست‌‌حسرت‌و‌منتظره‌همچین‌ صحنه‌ای‌‌بودم🥲 پ‌ن‌:نکته‌اینکه‌من‌دارم‌تنها‌میرم‌چمدون‌ دومی‌برا‌خانم#مَه‌ هستش‌دارن‌تشریف‌ میبرن‌ با خانم‌حُب‌ّراهیان‌نور✌️
هر‌لحظه‌‌تپش‌قلبم‌بالاتر‌میره‌و‌تند‌تر‌میزنه:)) تا‌جهان‌یکسره‌برپاست‌مرا‌عشق‌تُ³¹⁵‌بس
الحمدالله که به آرزوت رسیدی؛ خداروشکر که امسال پر رزق و برکت بود برات، که همونی میخواستی شد.. :) 🤍
مَبهوتْ³¹⁵
الحمدالله که به آرزوت رسیدی؛ خداروشکر که امسال پر رزق و برکت بود برات، که همونی میخواستی شد.. :) #مَ
عزیزِ دلم🥲 ان شاءالله دفعه بعدی با هم میایم:) الان شما نیستی کی از ما عکس بگیره😉
آسمونِ دَمِشق..❤️
مگه باورم میشه که اینجام.. مگه اشکام میزاره باهات حرف بزنم..😭
مَبهوتْ³¹⁵
من که حالم تو حرم حضرت زینب"س" اینجوری بود قطعا فردا برم حرم صاحبم خانم رقیه"س" دق میکنم..🥺💔
دره حرم رو بستن تا یک ساعت قبل نماز صبح ولی من که طاقت ندارم اومدم از بیرون گنبد قشنگشو نگاه میکنم:)🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولِ صبحی ۱۰ ثانیه حس خوب ببینید:)) به یادتونم💛
مگه میشه حرم خانوم زینب"س" به یاده بچه های مُضیف الرباب"س" نباشم.. کلی با هم گریه کردیم،لطمه زدیم💔
به نیابت از همه بچه های مبهوت زیارت خانوم رو قرائت کردم:)
بچه از فضای حرم حضرت زینب"س" هرچی بگم کمه.. من کربلا که میرم خیلی سخت بغضم میترکه خیلی سخت اشکام میاد انقدر داغ کربلا زیاده که نمیزارن متوجه بشیم چه اتفاقی افتاده💔
مَبهوتْ³¹⁵
بچه از فضای حرم حضرت زینب"س" هرچی بگم کمه.. من کربلا که میرم خیلی سخت بغضم میترکه خیلی سخت اشکام میا
ولی اصلا وقتی وارد حرم خانوم زینب"س"میشی اشکات بی اختیار میاد.. اصلا یه غمِ عجیبی داره..😭 امُ المصائب خانم.. بیخود نبود امام زین العابدین وقتی بهش فرمودند کجا بیشترین بهتون سخت گذشت سه مرتبه فرمود"الشام الشام الشام" قربونت بشم دختر امیرالمومنین💔
آخ‌قربون‌مهمون‌نوازیت‌بشم‌عمه‌جانم😍 بَرکَت‌السِیده‌الزینب"س"
بچه ها دارم حرکت میکنم سمت حرم خانومم رقیه"س" و بغضی که تو گلوم گیر کرده..🥺 نمیدونم رسیدم به صاحبم³¹⁵ چی بگم؟!💔
از کجاها به خانوم سه ساله بگم..؟! از شبایی که همش براش گریه میکردم و صداش میزدم.. از لطمه زنی هایی بگم که غرق زخم و خون می‌شدیم.. از روز سوم محرم بگم که با رفیقام جون دادیم برا خانم..💔 از لحظه ای بگم که تا هرجا نگام به پرچمش میفتاد خود به خود گریه میکردم؟! از اون لحظه ای بگم که پول جمع میکردم برا ولادت خانوم عروسک بخرم بین دختر بچه ها پخش کنم؟!😭 آخه من از کجاها درد و‌ دل کنم برات خانم؟!🥺
خانم من مُردَم تا خودمو برسونم اینجا:) خانوم هرکی ندونه شما خوب میدونی من از خیلی ها حرف شنیدم.. منو خیلی ها اذیت کردن‌.. ولی خانم من تو زندگیم همه امیدم شما بودی همه دارو ندارم شما بودی..🥲
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
enc_16924485243027452835850.mp3
5.79M
عمه بیا گمشده پیدا شده..💔 هرچی با این مداحی تو صورتم بزنم هرچی گریه کنم باهاش کمه..😭 آخ بمیرم برات همه زندگیم.. تمام دخترای عالم فدای رقیه خانوم..
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها‌ آرزوم‌ اینه‌ از‌ همین‌ زاویه‌ گنبدت‌ رو‌ ببینم‌ و‌ همین‌‌ شعره‌ که‌ آقای‌ پورکاوه‌ خوند‌ رو‌ بخونم🥺 همه‌بغض‌آدم‌اونجا‌جمع‌میشه‌که‌میگه: اومدم‌تو‌حرمت‌باگریه‌با‌زاری تو‌هنوزم‌وسط‌بازاری..💔
دارم مطلب های قدیمی چنل رو میبینم.. واقعا خانم من خیلی زار زدم برات‌.. خیلی بی تابی کردم برات.. ولی خانم مطمئنی این چشمام لیاقت داره که نگاهش به ضریح و گنبدت بیفته؟؟ من برسم حرمت کلی باهات کار دارم همه زندگیم❤️³¹⁵
قبرستان باب الصغیر جایی که وقتی میخواستن خانوم رقیه"س" رو دفن کنن اجازه ندادن و به خانوم گفتن شما کافر و خارجی هستی😭💔
مَبهوتْ³¹⁵
قبرستان باب الصغیر جایی که وقتی میخواستن خانوم رقیه"س" رو دفن کنن اجازه ندادن و به خانوم گفتن شما کا
خانوم سه ساله همینجوری دارم به حرمت نزدیکتر میشم.. دیگه ضربانه قلبم دسته خودم نیست🥺
آخ دروازه ساعات خدا رحم کند..😭 همینجا بمیرم جا داره💔 بی محمل بُردنم.. دستای بسته چهل منزل بُردنم..
از اینجا به بعد همش بازارِ..😭 اینجا به مُخَدرات نان و خرما صدقه میدادن بمیرم برات🥺💔
مَبهوتْ³¹⁵
از اینجا به بعد همش بازارِ..😭 اینجا به مُخَدرات نان و خرما صدقه میدادن بمیرم برات🥺💔
یادِ شعر محمد حسن افتادم: گفت بابا نان نخوردیم ولی شهر تَصَدق خوره ماست..😭
من دارم میمیرم.. دیگه جون ندارم.. دورت سرت بگردم کی نگام به گنبدت میخوره😭😭