یعنی میشه آدم به یه جایی برسه که اون لحظه آخر بگه رسیدم.. رسیدما اما سوختم.. #پریشانی

طول روز اگر هر اتفاقی میوفتاد؛ خیالت راحت بود، می‌گفتی اشکال نداره شب می‌رم هیئت خوب می‌شم، گریه می‌کنم درست می‌شم، قربون محبّتش که همیشه هست، ولی امیدمون تو شبای دهه‌ی‌اول‌محرّم ده برابر می‌شه(: الحمدالله‌ که تونستیم سیزده شب،برات نوکری کنیم؛ان‌شاءالله مورد رضایت مادرمون حضرت زهرا"س" قرار گرفته باشه و نگامون کنه..💔

رسیدیم به شب‌هایی که : « زِ خانه‌ها همه بوی طعام می‌آمد ولی به جانِ تو بابا گرسنه خوابیدم .. » و من قراره شب‌ها قبل از خواب با این فکر، تا آخرِ ماه‌ صفر بسوزم !

• برای‌جمعه‌های‌پر‌ازانتظار.

آه حسین جان ..

ولله تو این دنیا اگر روضه نبود میمردیم ...

میگفت: بچها آداب نوکری یاد بگیرید اینطور نشه که فقط دهه اول محرم ، به سر و سینه بکوبید و بعدم گودبای عزاداری .. نه ... تازه مصیبت اهل حرم از این به بعدِ ! تا چهلم ابی عبدالله مشکی به تن کنید این شبا جای راحت نخوابید ،کمتر بخندید و‌‌‌‌... طوری باشید که یکی میبینتتون فکر کنه پدر از دست دادید ؛بفهمه عزادارید -! صدقه بدید برای سلامتی امام زمان -عج ان شاءالله از داغ دل مادرش، از غم دل صاحب الزمان بتونیم کم کنیم ..

- بغلم کن حسین .. من کم آوردم به ابالفضل - #پریشانی

این کلیپ امشب روحمو جَلا داد..:) ۱۰۰ بار ببینیدش کمه..🥲

حسین جان من به گناهی که کردم هیچ وقت افتخار نکردم از همشونم پشیمونم چون اُمیدم اینه که اربابم شمایی اُمیدم اینه که لحظه مرگ قراره با دختر سه سالت بیای بالا سرم..😭💔