#فضائل
⁷روز تا #غدیر
فرجام سوء لعن علی(علیهالسلام) :
عثمان بن عفان سجزی میگوید :برای تحصیل علم، عازم بصره شدم و در آنجا پیش محمد بن عباد ،صاحب عبّادان رفتم.
گفتم: مردی غریب هستم و از راه دوری آمدهام تا از دانش شما بهره مند شوم.
گفت: از کجا آمده ای؟
گفتم:از سجستان.
گفت: از شهر خوارج ؟
گفتم: میخواهی داستان جالبی را برای تو نقل کنم تا وقتی که به شهر خود برگشتی به مردم بگویی؟
گفت :بلی.
گفتم من یک همسایه متدینی داشتم،شبی در خواب میبیند که مرده است، کفن کردند و دفنش نمودند.
میگویند: از حوض پیامبر صلوات الله علیه عبور کردم دیدم حضرت بر لب حوض نشسته و امام حسن و امام حسین علیه السلام به امت آن حضرت آب می دهند .من نیز آب خواستم ولی به من ندادند.
گفتم: یا رسول الله ! من از امت تو هستم !
فرمود: علی علیه السلام هم تو را سیراب نمی کند. گریه کردم و گفتم :《من از شیعیان او هستم.
فرمود: تو همسایه ای داری که علی علیه السلام را لعن می کند ولی تو را نهی نمی کنی!》
گفتم:من ورد ضعیفی هستم و او از نزدیکان سلطان است.
در این حال حضرت خنجر تیزی بیرون آورد و به من داد و فرمود : برو سر او را ببر.
خنجر را گرفتم و به خانه ی او آمدم و در را باز دیدم، وارد شدم،دیدم خوابیده است.
سرش را بریدم و پیش پیامبر برگشتم.
گفتم: او را کشتم و این خنجر به خونه او آلوده شده است.
فرمود:《 آن را به من بده.》
سپس به امام حسین فرمود:《او را سیراب کن.》
وقتی که صبح شد و من بیدار شدم بعد از چند ساعت، امیر شهر دستور داد همسایه های او را گرفتند. پیش او رفتم گفتم:ای امیر ! از خدا بترس،این مردمی را که دستگیر نموده ای این ها بی گناه هستند و داستان خواب خویش را برایش نقل نمودم و او نیز آنها را آزاد کرد.
۱.بحار:۴۲/۲،حدیث۳.
۲.جلوه های اعجاز معصومین،ص۱۷۹
توی هر جایگاهی که باشیم،چه
پروفسور باشیم،چه معلم،چه
رئیس جمهور،اگه به امامزمان
اتصال نداشته باشیم جاهلیم !
چقدر متصلیم؟(:
#امام_زمان