نیاز داشتم سوریه باشم، رو به روی گنبد خانوم حضرت رقیه، بخونم: سلام خانوم، ایتها صدیقة الشهیده، ای نوه‌ی مادرِ قد خمیده، گنبدتم مثل موهات سفیده ...

همه‌چی‌واضحه‌من‌چیزی‌نگم‌بهتره..🥲

یه خبر از دلم بگیر یه شب به خوابِ من بیا همه‌ی زندگیم فدات آقای مهربونیا:)))

یه شب به خواب من بیا یه شب به خواب من بیا یه شب به خواب من بیا...😭

حرف خواب شد متاسفانه یا خوشبختانه این بیت تو ذهنم اومد: با من چه کرده‌ست گناهان بیشمار حتی میانِ خواب، خوابِ حرم را ندیده ام ..💔

صبح پنجشنبه یه جنب و جوش زیبایی تو کربلا هست، همه حرم رو آماده میکنن میگن صاحب این خونه مهمون داره میگن مهمونش کیه؟! میگن امشب مادرش میاد کربلا... بی بی که میاد از اول شب هی با مشت میزنه تو سینش میگه، ولدی قتلوک و ما عرفوک!!!💔

آخرِ شعبان نیاز به روضه دارم. کی پاسخگوعه؟!

+آخرین شبِ جمعه‌ی ماهِ شعبان ؟! -آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین بگذارید بیُفتد سر و کارم به حسین ...

ولا تحجب مشتاقیك عن النظر الی جمیل رؤیتك.. +شیفتگانت را از نگاه به زیباییِ دیدارت محروم مساز... #حسین‌جانم♥️