دانشجـوى جنــونم، استاد من عليست..
من ﭘﺎی بحث ِعشق علیع جم نمیخورم : )
#مَه🩶
378.6K
چه غمهایی …
که فکر میکردیم از شدّتِ فشار و سختیشون
دق میکنیم ولی روضه هفتگیهات خوبشون کرد.
ابیعبدالله، آقای من(:
#مُضیفالربابس
مَبهوتْ³¹⁵
چه غمهایی … که فکر میکردیم از شدّتِ فشار و سختیشون دق میکنیم ولی روضه هفتگیهات خوبشون کرد. ابی
میایم جلساتت شلوغش کنیم،یه مقدارلبای توبخنده...
مشتی مارو از خودت نرون،مارو از خودت نرنجون،نشون بده بهمون که حواست بهمون هست تو این شلوغی ها...
#حرفدل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه دلت واسه ماهم بسوزه؟!
یارفیق من لا رفیق له؛هیچکس اینجا به تو مانند نشد...
آقاجون،گریه های من از اینجا به جراحت های بدنت اثر میکنه؟!یه عمر گفتم حسین جان یه بار تو بگو جان بابا...
پ.ن:آن که عمری هوس سوختن ما را میکرد
کاش می آمد و از دور تماشا میکرد...
#سوخت
یاد شب های مشهد که میوفتم حسرت میخورم،صحن گوهرشاد،کنج عشق،روبه روی گنبد...
تو دشمناتم به خونت راه میدادی،الان چی شده که مارو راه نمیدی...
ز کم محلی معشوق زار باید زد...
#ناگفته
مَبهوتْ³¹⁵
بهم گفت:حسین همون دور برگردونیه که وقتی از همه عالم و آدم میبُریم بَرِمون میگردونه به زندگی:)💔
مگه میشه امام حسین ؛
سینه زناشو تنها بزاره ؟
مگه میشه کسی با حسین بیاد و خدا ردش کنه ؟(:
آخه آقایِ امام حسین چرا یبار سعی نمیکنی آبرومو ببری؟ (:
من خیلی محتاجِ تو شُدَما ..
تو تکی ؛ یکی یدونه خدایی اصلا (:
روزایی به دادم رسیدی که هیچکس نتونسته بود هیچ کاری برام بکنه !
هیچکس جز خودت ، حسین جانم ..
#زندگیمحسین♥️
از عجایب هیئت امام حسین اینه
که میبینی تو اون همه سر صداچند
تا بچه گوشه هیئت خوابشون برده...
مَبهوتْ³¹⁵
از عجایب هیئت امام حسین اینه که میبینی تو اون همه سر صداچند تا بچه گوشه هیئت خوابشون برده...
خودم که بچه بودم اینطوری تو مسجد سرمو میذاشتم رو پای مامانم و میخوابیدم و این خواب اصلا نگم که چقدر آرامش داشت توش
بی دغدغه ترین خواب بود..
خیلی حسین زحمت مارا کشیده است..
یه گپِ کوتاهی داشتم.
به اواخرِ مهرماه نزدیک میشیم.
آبان میرسیم.
شهادتِ حضرت زهرا سلام الله علیها
به روایتِ ۴۵ روز، اگه روزِ شهادتِ حضرت محسن بن علی رو هفتمِ ربیع بنا بگذاریم، چهارمِ آبان ماه هست که میشه جمعه.
۲۵ آبان ماه هم شهادتِ خانم جان
به روایتِ ۷۵ روزِ اهل سنت هست.
۱۵ آذر ماه هم شهادتِ خانم جان به روایتِ ۹۵ روزِ شیعه هست.
مَبهوتْ³¹⁵
یه گپِ کوتاهی داشتم. به اواخرِ مهرماه نزدیک میشیم. آبان میرسیم. شهادتِ حضرت زهرا سلام الله علیها به
از همین الان گفتم که برنامه ریزی کنیم.
خدا رو شاهد میگیرم هر وقتی که اسمِ این زن رو میارید، امیرالمومنین اجازه داده که اسمِ ناموسش رو بیارید وگرنه در صحنِ حیاطِ منزلش و در ماجرایِ نبشِ بقیع گردنِ عمر بن خطاب رو در بینِ دستانش گرفت و او رو به زمین کوبید و مشت بر بینی و صورتِ او میکوبید که به حریمِ همسرش بی حرمتی کرده بود...
خب واقعیتش من میخواستم بعد از محرم جمع کنم کاسه و کوزه یِ کانال رو ولی دیدم بابا محرم مجلسِ عزایِ توده یِ مردمه...
تو کسی رو می بری خونه یِ خودت که دیگه خیلی باهاش داداشی و خونه مَحرَمی و هم سُفره ای و مثلِ برادرِ خونیِ او هستی چون اونجا منزلگاهِ ناموسِ توست و هر کسی رو نمی بری حتا اگه رفیقِ جون جونیت باشه...
سیدالشهدا خونه مَحرَمی ها و رفیق جون جونیاش رو می بره توی خونش که عزایِ مادرش، ناموسِ خودش رو برپا کنه...
مجلسِ عزایِ یه مادر رو کی میگردونه؟
همسر و بچه هاش...
مال و پول تون رو با مولا و امام حسن و سیدالشهدا شریک بشید و خرجِ عزایِ خانم جان کنیم.
تاریخ هاش رو دقیق گفتم که برنامه ریزی کنیم و نیت کنیم خرج کنیم.
اگه هنری داری خرجِ روضه یِ مادر کنیم. مداحی و شعر و میونداری و فیلمبرداری و صدابرداری و آشپزی و آبدارچی...
اگه صاحبِ ثروتی هستیم و دستمون بازتر بود، خرج کنیم تا عزایِ مادر با عزت تر از همیشه باشه. اگه خرج کردی هم انتظارِ پاداش نداشته باشید بیاید بگید آقا من خرج کردم و فلان اتفاقی که میخواستم نیوفتاد!
شما برایِ مادرِ خودت چیزی خرج میکنی انتظارِ جبران داری؟
تو اگه خرج هم نمیکردی مثلِ کلی اتفاقاتِ دیگه در طولِ سال حتا بدونِ توسل، با دعایِ حضرت زهرا سلام الله علیها از تو رفع میشه باباجان...
حالا که خرج کردی از مالت، از هنرت، از وقتت، برا خودش خرج کن بدونِ چشم داشت..
تو بَندگی چو گدایان به شرطِ مُزد نکن
که خواجه خود هنرِ بنده پَروَری دانَد..
حرف بسیاره.
فقط این ایام رو دریابید
کاری هم از ما برنیومد
نیم پارچه یِ مشکی دمِ منزل
کفاف میده و همون غنیمتی ست...
بقیع ببینم تون ان شاء الله..
مَبهوتْ³¹⁵
إنتَ الأهَل إنتَ الوطن إنتَ الأبو إنتَ السَّنَد تو؛ خانوادمی، وطنمی، پدرمی، تکیهگاهمی، پس بیا بشین
خانمسهساله شبجمعهای میشه مارو به بابات نشون بدی..
میشه به باباییت بگی کارمو..😞
بگو حال نوکرت خیلی بده بگو همه ولش کردن..
بگو خیلی تنها شده خیلی آوراه شده..
دیگه به جز روضه و گریه هیچی حالش رو خوب نمیکنه..💔
خانم بگو چقدر دلم برا ضریحت تنگ شده..
#حرفدل
شبجمعهای مگه میشه کنار ساداتبَنِالزهرا نیومد..
آسِدمهدیدلتنگتیم..💔
#عبدالزینبس
May 11