eitaa logo
ریاضی و هوش هفتم تا نهم
4.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
417 ویدیو
489 فایل
مهدی دهقان بهابادی_زهرا شادکام | آموزش ریاضی امتحان ریاضی سخت نیست وقتی آزمونک ها و سؤالات کانال رو حل کنی 📎سنجاق کانال رو ببین 6️⃣کانال ششم👈🏻 @sheshomath ✅تست نهم 👈🏻 @taliyan_test 🔟متوسطه دوم 👈🏻 @taliyan_math2 📱ارتباط با من 👈🏻 @taliyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلام 👋 .
👆 حواسم هست که قرار بود داستانشو بگم امروز یه مهمون از شهرستان دارم اگه بین مهمون داری شد حتما میام و براتون تعریف می کنم ☺️ .
. فقط اومدم بگم ممنون که صبوری می کنید تا دوره پیشخوانی تابستون رو معرفی کنیم . هنوز خیلی از والدین و بچه ها از دوره اطلاعات زیادی ندارند . یکی یکی میان خصوصی و سؤالاتشون رو می پرسن . در نظر داریم یه وبینار برگزار کنیم تا بیشتر با کلاس آنلاین آشنا بشید و سؤالاتتون رو مستقیم بپرسید و جواب بگیرید .
. اگه می خوای در « وبینار معرفی دوره های پیشخوانی ریاضی» شرکت کنی فرم زیر رو پر کن 👇
وبینار معرفی دوره پیشخوانی ریاضی نام و نام خانوادگی: پایه تحصیلی : شماره تماس: این اطلاعات رو به آیدی زیر بفرستید @taliyan110👈🏻 لطفا فقط همینجا بفرستید @taliyan110👈🏻 لطفا فقط همینجا بفرستید .
. سلام روزتون بخیر🍃 . خستگی امتحاناتو از تن به در کردید😊 .
💞🧕💞🧕💞🧕💞🧕💞🧕 پرسیده بودید ؟ چطور شد به ریاضی علاقمند شدید و دبیر ریاضی شدید ؟! .
. حوصله دارید از پیش از دبستان براتون قصه بگم 😂😂 . اگه آره دو تا 😂😂 بفرست
. درخواست‌ها خیلی کمه😁 ولی من شروع می کنم تا بقیه هم برسن🥱 .
. ✨خونمون رو به روی مدرسه روستا بود🌺 . لازم نبود در حیاط باز بشه تا بچه مدرسه ایها رو ببینم 👀🏫 . صدای بازی و خنده و🥳 دسته جمعی جواب دادن به 🙋🏻‍♂️ معلم همیشه توی خونه ما بود .
. بچه های روستا🌾🌳☘️🌼🌿🐓🐑 دو شیفت می رفتن مدرسه . می دونید دو شیفت یعنی چی؟! .
. یعنی از صبح تا ساعت یازده ، یازده و نیم می رفتند 🌞 بعد برمی گشتند خونه و ناهار می خوردند🥗🍞 دوبار عصر از حدود ساعت ۲ تا ۴🌜 می رفتند مدرسه .
. فکر کنید چه عذابی بود 😭 . تا سال سوم دبستان که توی روستا بودیم من هم این مدلی رفتم مدرسه 😵‍💫 .
. قبل از سن مدرسه بودم 👧 صدای بازی بچه ها منو کنجکاو می کرد تا درِ حیاط 👀 رو باز کنم . تماشای رفت و آمد بچه ها به مدرسه یکی از تفریحات روزانه من شده بود😅 . به مامانم می گفتم خب من هم می خوام برم مدرسه مامانم می گفت: باید بزرگتر بشی تا بتونی مدرسه بری🏫 .
. من یه استدلال جالب برای بزرگ شدنم داشتم🤓 . بنظرتون استدلالم چی بود⁉️ .
. می رفتم کنار بچه ها و بلندی قدَم رو باهاشون اندازه می گرفتم . با اینکه سن و سالم کمتر بود ولی هم قد و اندازه بعضی از بچه ها بودم 💪🤩 . و با این آزمایش بسیار ساده به این نتیجه می رسیدم 🤣 که خب من هم بزرگ شدم و می خوام برم مدرسه 🎓 .
. خلاصه اینکه اصرار های شدید من 😫 باعث شد مامان خودش دست به کار بشه و حروف الفبا رو بهم یاد بده 🧑‍🏫 . الان ‌که می نویسم، همه اون صحنه ها جلو چشمامه . یادمه یه روز یکی از اقوام به مامانم 🧓 گفت چرا داری یادش میدی بچه به این کوچکی مغزش سیاه میشه😳 .
. ✔️اگه داستان براتون جذابه ✔️و دوست دارید ادامه بدم 👈اینجا بگید https://harfeto.timefriend.net/16867294863909 .
animation.gif
17.97M
. با این همه استقبال دارم فکر می کنم کانال داستان راه بندازم 😂 .
. مامان من هم مثل خیلی از آدم های دیگه حرف مردم براش خیلی مهمه 😉 . ولی خدا رو شکر در این زمینه به این حرف و حدیثا کاری نداشت🙂 . خیلی هم برای من سفت و سخت نمی گرفت که اذیت بشم🧕 . هم بازی می کردم و یاد می گرفتم و هم خوشحال که می تونم کم کم بخونمو بنویسم🤹🎭🤓 . اگه بهم اجازه می‌دادند به دوران بچگی برگردم و یه چیزی رو با خودم بیارم، حتماً اون دفتر را بر می داشتم📒 . می دونید مامانم از این مدل آدمهاست که خیلی چیزی رو دور و بر خودش نگه نمی داره🗑 اگه دید وسیله ای یه مدت استفاده نشده خیلی سریع روشی برای امحا کردنش پیدا می کنه 😂😂 اگه قابل استفاده باشه می بخشه و اگر هم نه برای همیشه باهاش خداحافظی می کنه 😅 . احتمالا برای اون دفتر از روش دوم استفاده کرده 🗑 .
. 👈 پرسیده بودید مغزش سیاه میشه یعنی چی؟ باید بگم دقیقاً نمی دونم یعنی چی ؟ . ✔️شاید می خواستن بگن، خیلی زوده که بهش آموزش بدی، بهش فشار نیار و از این مدل نصیحت ها . ولی خب متوجه شوق زیاد من نبودند😁 . و از این بابت همیشه از مامان خانم ممنونم که درخواست منو ندید نگرفت🙏 . منو با بقیه مقایسه نکرد وقتی علاقه منو دید در حد توان خودش کمکم کرد😘 .
. صدای بچه ها و معلم رو می‌شنیدم👂 در حیاط رو باز می کردم 🏠 و واضح تر به صدای معلم و بچه ها که از پنجره باز کلاس بیرون می اومد با حسرت گوش میدادم 😔 . این یکی از صحنه هایی هست که من همیشه از دوران قبل از دبستان بیاد دارم ... . هر بار که یاد این صحنه می افتم از خودم می پرسم چرا من ابن سینایی نشدم ؟🧐 .
. روستای ما مهد و پیش دبستانی نداشت بنابراین من باید یکسال انتظار بیشتری برای رفتن به مدرسه می کشیدم🥺 .
. اول مهر شد و من راهی مدرسه شدم🏫 . جالبه که هیچ تصویری از اون روز اول مهر که آرزوی همیشگی ام بود در ذهن ندارم🤔 . مهم اینه که بالاخره من کلاس اولی شدم ❤️ البته با عنوان مستمع آزاد ‼️‼️ .